دامنه‌ی داراب‌کلا

مازندران ، ساری ، میاندورود

مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
سایت دامنه‌ی داراب‌کلا
قم : ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
مازندران، ساری، میاندورود، روستای داراب‌کلا

پیام های مدیر دامنه
آخرین نظرات
بایگانی

۲۷۳۲ مطلب توسط «ابراهیم طالبی | دامنه دارابی» ثبت شده است

به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی: قسمت نوزدهم. سَر، به"بِسم الله الرَحمـنِ الرَحیم". می نهَم بـر ساحتِ ربِّ کریم/ می نَهم سَر، تا سَر افرازی کنیم/ پَرده ای از عشق را بازی کنیم. سلام علیکم : ارادت. سفرنامه تبلیغی اینجانب ۱۸سال قبل در ماه محرم در ایام عیدِ ۱۳۸۰ ه ش برابر با ۱۴۲۱ ه ق از قم اعزام به مازندران کیاسر (روستای دیدُو )  اتفاق افتاد...

 

حجت الاسلام شیخ مالک

 

قبل از بازگو کردن اتفاقات و خاطرات آنجا، جواب مدیر دامنه جناب آقا ابراهیم [اینجا] در ارتباط با اسکان ما نظر داد که چرا مسئولین فرهنگی خانه ی مجزّا برای شما نمی گیرند؟ جواب مسئولین برای کار فرهنگی زیاد گریه می کنند. پول نداریم ، بودجه نداریم، گوش فَلَک را کَر می کند . آن زمان در محله ها خانه ی عالِم بخاطرِ کمبودِ بودجه نداشتند اما الان خانه ی عالم در خیلی از محله ها درست کردند و روحانی مستقر دائمی و طرح هجرت  با خانواده در اکثر روستاها و شهرها دارند و مردم از محضر روحانیت بهره می برند .

 

اما بنده نظرم این استکه در خانه های مردم برویم و مردم به روحانیت دست رسی داشته باشند. من هر جا میزبان داشتم راضی بودم هر چند در بعضی جاها کمبود و کسری داشتند . اما با صبوری حل می شد . و سپری می کردیم و خودمانی هم می شدیم . در ضمن در میثم آبادِ جیرفت آقای رئیسی گفتم دو همسر و ۱۵ بچه داشتند . همه یک جا نبودند . همسر اول و دوم با بچه هایشان  مستقل بودند. و برای هر کدام یک خانه داشتند . این بچه ها ذلق پلق مال یکی از خانمهایش بود. با همه ی این تفاسیر اگر کسی از من سوال کند آیا از مسئولین فرهنگی راضی هستی یا نه ؟ جواب می دهم ۷۰ یا ۸۰ درصد راضی نیستم.. چون دروغگو هستند ، یا مقام پرست هستند ،  یا مسئولیت شان را خوب انجام نمی دهند ، یا بلد نیستند و اکثراً بی سواد هستند ، و همکاری نمی کنند . و کار بلد نیستند و بعضی متاسفانه ادب ندارند ، تکبر ، تبَختر هم دارند بعضی ها خیلی خوب هستند از هر نظر ( یعنی بعضی ها هم سواد خوب هم با ادبند و هم با معرفت ، و هم با اخلاق ) بعضی سواد دارند اما اخلاق ندارند ، در نتیجه میشه گفت کسانی که اخلاق ندارند، سوادِ این بخش را ندارند ، چون سواد، اخلاق می آورد و آنها که با من همکاری دارند بنده برایشان دعا می کنم و آنها که با من همکاری ندارند ، آنها را واگذار می کنم با کِرام الکاتبین که خودشان با رفتارشان قضاوت کنند . بگذرم حرف زیاد است.

 

سه اتفاق


اتفاق اول : اما روستای دیدو کجاست ؟ از سَمتِ ساری به طرف کیاسَر نیم ساعت از ساری بگذریم . دست چپ نرسیده به کیاسر یا نیم ساعت مانده به کیاسر می باشد . مجموع  از ساری تا کیاسر یک ساعت می باشد . میزبان من آقای موسوی بود . جوان بی آلایش و با معرفت بود . خانواده ی  ایشان هم محترم بودند . روزها خانه ی میزبان بودم . هنگامی که مشغول مطالعه یا مشغول کارهای دیگر بودم . یک صدای بلندی شبیه صدای پیرمرد از بالای تپه که خانه بود و در میان جنگل بود ، پیوسته و دم به دم این صدا را می شنیدم ، تا روز سوم و یا چهارم مُحَرَّم شد . به میزبان گفتم ، این صدای کیست ؟ و چیست ؟ گفت صدای پیر زن است ، گفتم چی میگه ؟ گفت فرزندانشان او را رسیدگی نمی کنند ، فریاد میزنه من آب می خوام، نان می خوام ، گرسنه ام تشنه ام ،پسرشان همیشه میاد پای صحبت و سخنرانی شما . حتی تکیه به منبر می دهد، و صحبت شما را گوش می کند، حتما درباره ی احترام به پدر و مادر  صحبت کن. ما هم نارنجک هایی که مربوط به والدین بود از طریق رسانه ی منبر انداختیم . تا ادای تکلیف شود . انشاء الله تاثیر گذار بود.


اتفاق دوم : صحبت درباره ی خمس شده بود . یک آقایی که خیلی با کلاس بود گفت من هر وقت خمس را پرداخت می کنم محصولات کشاورزی من دو برابر می شود . می فهمم بخاطر پرداخت خمس بود.


اتفاق سوم : یک دبیر آن محلی با من همیشه بحث می کرد . اطلاعاتش خوب بود . یکی از بحث های که با من داشت . دیدگاه علامه شهید مطهری و دیدگاه دکتر شریعتی بود . ایشان می گفت شهید علامه مطهری و دکتر شریعتی با هم رفیق بودند ولی در بعضی از مسائل با هم اختلاف نظر داشتند . بنده هم گفتم بله درست است. ۲۶ مرداد ۹۷ مالک رجبی داراب .

 

پاسخ دامنه

به نام خدا. سلام جناب آقای شیخ مالک. دیدگاه شما را دربارۀ «خانۀ عاِلم» در روستاها و علاقه و استدلالت مبنی بر لزوم حضور روحانیون در منازل مردم، می پذیرم. فریاد پیرزن روستای «دیدُو»ی کیاسر دلم را سوزاند. شریعتی و مطهری هم رفیق بودند و هم هر دو زمینه سازان این انقلاب. دادن خمس هم برکاتش متقابل است. هم خدا خشنود می شود. هم گیرندۀ خمس و هم آن کسی که دستور خدا را عملی می کند و مالش را منزّه و دیگران را در درآمدش شریک. من، خمس را سُفرۀ بزرگ انسانیت می نامم. ممنونم. عکس بالا: طبیعت چهاردانگه کیاسر ساری مازندران.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۱۳۹۷ ، ۱۴:۰۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم جناب سین: با عرض ادب و سلام خدمت دامنه ی عزیز و دامنه خوانان گرامی. موضوع بحث امروز علل بد دهنی بچه ها و ارائه ی راهکار. وقتی فرزندتان شروع به گفتن کلمات زشت یا فحش دادن میکند. ممکن است تعجب کنید که کودکتان این حرفها را از کجا یاد گرفته است، و آیا واقعاً معنای حرفهایی را که می گوید می فهمد؟ اینکه چطور نسبت به حرفهای زشت کودک  خود عکس العمل نشان می دهید، بر رفتار بد دهنی او در آینده تاثیر می گذارد.

 

متنی نقلی از منابع: چرا کودکان فحش می دهند: کودکان کم سن و سال اغلب به این دلیل کلمات زشت را بکار می برند که هنوز درحال اکتشاف زبان هستند. کودکان ممکن است کلمات جدید را امتحان کنند، صرفا برای اینکه معنای آنها را بفهمند. وقتی کودک  شما حرفهای ناپسندی می گوید، معمولا این کار را برای خالی کردن بعضی احساسات منفی اش به کار می برد؛ در واقع این کار پاسخی است به مسائل ناراحت کننده، یا ناکامی. کودکان ممکن است فحش بدهند برای اینکه شبیه به بزرگسالان به نظر برسند، یا سعی کنند عضوی از یک گروه باشند، یا بخواهند با اضافه کردن قدری هیجان به صحبت هایشان مهم به نظر برسند، و یا شاید دارند از کسی تقلید می کنند. گاهی اوقات نیز کودکان فحش می دهند زیرا با این کار توجه زیادی از والدینشان می گیرند.

 

 

آیا باید معنای لغت را توضیح دهید؟ کودکان میتوانند برخی توضیحات ساده را بفهمند. اگر فکر می کنید کودکتان کمی در مورد معنای لغتی که استفاده کرده می داند، میتوانید از او سوال کنید که فکر می کند آن لغت چه معنایی دارد. سپس، برای توضیح اینکه چرا به کار بردن آن لغت مناسب نیست، از توضیحات کلی استفاده کنید. بعنوان مثال میتوانید بگوئید: این لغت مربوط به قسمت های خصوصی بدن است.


هفت‌ علت‌ اصلی‌ برای‌ ناسزاگویی در کودکان‌:
- یادگیری‌ از طریق‌ والدین‌
- یادگیری‌ از طریق ‌دوستان و بچه‌های‌ دیگر
- بد آموزی بوسیله فیلم
- بیان‌ نوعی‌ اعتراض‌
- رسیدن‌ به‌ خواسته‌ ها و اهداف‌
- تشویق ‌شدن‌
- ناکامی‌ و افسردگی


در بعضی‌ خانواده‌ها، والدین‌ با فرزندان‌ خود بسیار خصمانه‌ رفتار می‌ کنند و در عین‌ حال‌ آنان‌ را آزاد می ‌گذارند. به‌ این‌ گروه‌ از پدر و مادرها، والدین‌ خصمانه‌ آزاد گذارنده‌ می ‌گویند؛ آنها خود از حرف های‌ زشت‌ استفاده‌ می ‌کنند و فرزندان‌ نیز آزادند که‌ این‌ گونه‌ عبارات‌ را به‌ کار برند. یعنی‌ هیچ‌ اقدامی‌ در جهت‌ جلوگیری‌ از این‌ رفتار به‌ عمل‌ نمی‌ آید؛ و یا از نظرتربیتی هیچ‌ گونه‌ تدبیری‌ از طرف‌ والدین‌ برای‌ ترک‌ این‌ عادت‌ در بچه‌ ها صورت‌ نمی‌ گیرد. ذکر این‌ نکته‌ ضروری‌ است‌ که‌ چه‌ والدین‌ حرف های‌ زشت‌ را به‌ فرزند خود بگویند و چه‌ در حضور او در برابر فرد دیگری‌ این‌ گونه‌ گفتار را به‌ کار ببرند، کودک ، آنها را می‌آموزد و به‌ وقت‌ نیاز بر زبان‌ می‌آورد. از دیگر علت های‌ یادگیری‌ کلام‌ زشت، ارتباط‌ کودکان‌ با دوستان‌ و با بچه ‌های‌ دیگر است. بسیاری‌ اوقات‌ کودکان‌ عامل‌ بدزبانی‌ یکدیگرند. در مهد کودک ، مدرسه ، کوچه‌ و هر جای‌ دیگری‌ که‌ بچه‌ ها فرصت‌ بازی و به ‌خصوص‌ درگیری‌ با هم‌ را پیدا کنند، ممکن‌ است‌ این‌ بدآموزی‌ صورت‌ بگیرد.


از دیگر عوامل‌ بروز بدزبانی‌ در بچه‌ها ، به کارگیری‌ کلام‌ زشت‌ به‌ عنوان‌ اعتراض‌ است. کودک‌ با بر زبان ‌آوردن‌ این‌ گونه‌ حرف ها اعتراض‌ خود را نشان‌ می‌دهد؛ این‌ نوعی‌ رفتار تلافی‌ جویانه‌ است‌ که‌ بعضی‌ کودکان‌ در پیش‌ می‌ گیرند. آنها احساس‌ می‌ کنند، فقط‌ با ادای‌ این‌ گونه‌ کلمات‌ است‌ که‌ تخلیه‌ می‌ شوند و می ‌توانند نارضایتی‌ خود را نشان‌ دهند. گاهی‌ که‌ کودک‌ خردسال‌ برای‌ اولین ‌بار از کلمات‌ زشت‌ استفاده‌ می‌ کند، موجب‌ خنده‌ و مزاح‌ اطرافیان‌ می‌ شود. این‌ گونه‌ برخورد از همان‌ ابتدا برای‌ او حکم‌ تشویق‌ به‌ انجام‌ این‌ رفتار را خواهد داشت‌ و به ‌تدریج‌ به‌ آن‌ عادت‌ می‌ کند. پاره‌ای‌ از موارد نیز کودکان‌ با بر زبان ‌آوردن‌ حرف های‌ زشت‌ می توانند به‌ خواسته‌ های‌ خود برسند. بنابراین‌ بدزبانی‌ را راهی‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ اهداف‌ خود تلقی‌ می ‌کنند و در درازمدت‌ جزو رفتار آنان‌ خواهد شد.

 

راهکارها: چنانچه‌ این‌ گونه‌ رفتار از والدین‌ سرچشمه‌ گرفته‌ باشد، بایستی‌ والدین‌ به‌ طور جدی‌ آموزش‌ داده‌ شوند تا خود را کنترل‌ کنند و چنین‌ رفتاری‌ را حداقل‌ در حضور فرزند انجام‌ ندهند. در ضمن‌ لازم‌ است‌ به‌ کودک‌ گفته‌ شود که‌ این‌ رفتارها درست‌ نیست‌ و اگر هم‌ از والدین‌ سر زده، آنها اشتباه‌ کرده‌اند و دیگر تکرار نخواهد شد. به‌علاوه توصیه‌ می‌ شود اگر پدر و مادر چنین‌ رفتاری‌ را مرتکب‌ شدند، به‌ اشتباه‌ خود اعتراف‌ کنند و حتی‌ از فرزند عذرخواهی‌ نمایند.


۲ . اگردوستان‌ یا بچه ‌های‌ دیگر عامل‌ بدزبانی‌ کودک‌ باشند، بایستی‌ او را از این‌افراد دور کنیم‌ و به‌ جای‌ آنها دوستان‌ خوب‌ و مؤدب‌ را جایگزین‌ نماییم


۳ . در انتخاب‌فیلم ها دقت‌ کنیم‌ و چنانچه‌ فیلمی‌ مناسب‌ سن‌ کودک‌ نیست، شرایطی‌ فراهم‌ آوریم‌که‌ او فیلم‌ را نبیند.


۴ . به‌اعتراضات‌ کودک‌ گوش‌ دهیم‌ و دقیقاً توجه‌ کنیم‌ که‌ او چه‌ می ‌گوید و نسبت‌ به‌چه‌ چیز اعتراض‌ دارد. دادن‌ یک‌ کمک‌ فوری‌ به‌ کودک‌ در چنین‌ شرایطی‌ بسیار مهم‌است. روشهای سختگیرانه والدین، اعتراض‌ شدید فرزند را به‌ همراه‌ دارد.


۵ . هرگز کودک‌نباید به‌ این‌ وسیله‌ به‌ خواسته ‌اش‌ برسد؛ بلکه‌ بایستی‌ به‌ او فهماند، چنانچه‌دست‌ از این‌ نوع‌ رفتار بردارد و حتی‌ از این بابت عذرخواهی‌ کند، به‌ خواسته‌ اش‌خواهد رسید.


۶ . هرگز باشنیدن‌ حرف های‌ زشت‌ کودک‌ به‌ او نخندیم، بلکه‌ اخم‌ کنیم‌ و خود را از وی‌ دورسازیم. با این‌ روش‌ به‌ او نشان‌ می‌ دهیم‌ که‌ رفتار پسندیده‌ای‌ نداشته‌ است.


۷ . چنانچه‌فرزند ناکامی و افسردگی‌دارد، بهتر است‌ فرصتی‌ فراهم‌ کنیم‌ تا او موفقیت،شادی و نشاطرا تجربه‌ کند. در چنین‌ مواردی‌بایستی‌ به‌ درمان‌ حالات‌ افسرده ‌وار او بپردازیم.

 

علاوه‌ برتوجه‌ به‌ نکات‌ گفته‌ شده، والدین‌ می ‌توانند با استفاده‌ از روش‌ «یادگیری‌وسیله ‌ای» ، در جهت‌ رفع‌ عادت‌ بدزبانی‌ در کودکان‌ برآیند. به‌ این‌ ترتیب‌ که‌هر وقت‌ کودک‌ رفتار ناپسند از خود نشان‌ نداد، به‌ او جایزه‌ای‌ بدهند و به‌ طورمشخص‌ بگویند «این‌ پاداش‌ به‌ این‌ علت‌ بود که‌ امروز حرف های‌ زشت‌ بر زبان‌نیاوردی‌ و بچه‌ مؤدبی‌ بودی…» با این‌ روش، او می‌فهمد که‌ رفتار ناپسند پاداش‌نمی ‌گیرد، بلکه‌ موجب‌ اخم‌ و قهر والدین‌ است؛ برعکس‌ رفتار مؤدبانه‌ او تشویق‌ وتأیید می ‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۷:۴۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. فقط با این «صدا»ها و «بو»هاست که روستا، روستا می مانَد. صداهایی از جنس طبیعت و دنیای وحوش و بوهای خوش بر ذائقه های خوش تر آدمیان: عطر یُونجه ها. عرعر الاغ ها. ونگ و وای کُلاه پوست برّه ای ها. مِیومِیوی گربه ها. صدای قِژ قِژ بلندگو دستیِ کهنه خرین ها. ماغ گاوها. زنگولۀ بُزها. مَع مَع گوسفندها. چِخه چِخۀ صاحبان سگ ها. زوزۀ گرگ ها. جیک جیک گنجشک ها. گَپ های آفتاب نشین ها. وِگ وِگ وَثنی ها. پک پک حرّاف ها. صدای خوش قرآن خواندن مادربزرگ ها.

 

صدای شلخ شلیخ پای چکمه پوشان بُقچۀ حموم بدست ها در سحرگاها. شونگ شیونگ های همسایه ها. غارغار کلاغ ها. وغ وغ قورباغه ها. بوی قشنگ بینج ها. طعم گوارای خربزه محلی ها. بوی علف ها. سرخی دلرُبای گوجه کوچیک ها و از همه خوش تر قوقولی قوقوی خروس ها. حیف! حیف! که بدجوری جایگزین شد صدای گوشخراشِ موتورها بر آن همه زیبایی ها در کوچه و خیابان های روستای مُرسم و اوسا و دارابکلا. والسّلام.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۵:۵۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

«اکثر کارشناسان اقتصادی و بسیاری از مسئولان متفق هستند که عامل همه این مشکلات تحریم ها نیست بلکه ناشی از مسائل درونی و نحوه مدیریت و سیاست گذاری اجرایی است...  ما به دلایل گوناگون، دشمنان خبیث و رذل کم نداریم، آنها کمین گرفته اند تا همچون مگس برروی زخم بنشینند و با سوءاستفاده از مشکلات ناشی از خطای برخی افراد، ناکارآمدی نظام و بن بست در کشور را القاء کنند تا مردم ناامید شوند...   بنابراین مشکلات اقتصادی کشور راه حل دارد و اینگونه نیست که دشمن و برخی افراد دنباله رو او در داخل و در رسانه ها، خبیثانه تبلیغ کنند که کشور به بن بست رسیده و هیچ راهی جز پناه بردن به فلان شیطان یا شیطان اکبر وجود ندارد...  انتقاد اشکالی ندارد اما نباید مردم را ناامید کرد.

 

مسئولان کنونی رژیم امریکا به گونه ای وقیح و بی شرم و بی‌ادب با دنیا حرف می زنند که انگار حیا را کاملاً از آنها گرفته اند...  آنها مسئله جنگ را صریحاً مطرح نمی کنند اما درصددند با اشاره و کنایه، «شبح جنگ» را ایجاد و بزرگ کنند تا ملت ایران و یا ترسوها را بترسانند...  جنگی رخ نخواهد داد چرا که ما مثل گذشته هیچ وقت شروع کننده جنگ نخواهیم بود و امریکایی‌ها هم حمله را آغاز نمی کنند چون می دانند که صددرصد به ضررشان تمام خواهد شد زیرا جمهوری اسلامی و ملت ایران ثابت کرده اند به هر متعرّضی، ضربه بزرگ‌تری وارد خواهد کرد...

 

 

۲۲ مرداد ۱۳۹۷

 

به کدام دلیل باید با رژیم زورگوی متقلبی که اینگونه مذاکره می کند، پشت میز گفت‌وگو نشست؟...  مذاکره با رژیم زورگو و پرتوقع امریکا وسیله ای برای رفع یا کاهش دشمنی آنها نیست بلکه دادن ابزاری به امریکا است که با آن می تواند بیشتر و بهتر اعمال دشمنی کند و اهداف خود را پی بگیرد... با توجه به فرمول امریکایی‌ها در مذاکره، هر دولتی در جهان با آنها مذاکره کند، دچار مشکل می شود مگر جهت گیری هایش با واشنگتن یکی باشد که البته دولت فعلی امریکا حتی به اروپایی ها هم زور می گوید...  ایشان در پایان سخنانشان با اشاره به سخنان امام خمینی درباره دست قدرت خدا  بر سر ملت ایران و نظام اسلامی افزودند: ما هم این دست قدرتمند خدا را احساس می کنیم، قدرتی که در ایمان ملت متجلی است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۶:۴۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. من در این پست، چهار نکته از کتاب «۵۵۵» نوشته‌ی شمس‌الدین رحمانی را به اشتراک می گذارم. این کتاب ۵۵۵ سال نبرد میان یهود و اسلام را بررسی کرده است، یعنی از سال ۸۵۷ هجری قمری تا ۱۳۶۸ خورشیدی. از فتح قُسطنطنیه (اسلامبول) به دست سلطان محمد فاتح عثمانی تا رحلت امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی.

عکس از دامنه

 

در ص ۱۷۴ آمده است : یهود از یک طرف قصد نفوذ در جوامع را دارد و از سوی دیگر با روحیۀ نژادپرستانه، نه خود به دین های دیگر در می آید و نه دیگران را به مذهب خود می خواند و راه می دهد. لذا راه کار برای مقاصد خود را در ساختن فرقه های مصنوعی و دست ساز [مانند فرقۀ بهائیت] یافته است.

 

در ص ۸۲ : دولت انگستان پس از پایان جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۶ اعلان کرد که زمینه برای ورود یهودی ها به فلسطین فراهم است.

 

در ص ۸ : یهود با سازماندهیِ مهاجرتِ حساب شده، آمریکا را در اختیار گرفت تا در قرن بیستم، مرکز قدرت خود را از انگستان به آمریکا منتقل کند. یهود در اندیشۀ سُلطه کامل بر دنیا است.

 

در ص ۱۲۰ : یهودی الاصل بودن محمد علی فروغی به علاوه نقشی که او در جهت مطامع انگلستان بازی کرد، موجب عکس العمل هایی شد که به خصوص، پس از پایان دیکتاتوری رضاشاه، و در یک سال آخر عمر فروغی در داخل و خارج کشور شنیدنی است. مثلاً شاعری در مذمّت محمدعلی فروغی می گوید:

 

وطن به باد فنا رفته است و هموطنان

گرسنه اند و پریشان، برهنه اند و فقیر

 

بیا که صوفیِ ما ترکِ گوشه گیری کرد

دوباره باز نموده است مکتبِ تزویر 

 

رفیق قافله بودن شریک دزد شدن

که این نشانۀ عقل است و دانش و تدبیر 

 

نشیمن تو نه این کُنج مِحنت آباد است

تُرا ز کُنگرۀ عرش می زنند صَفیر

 

برای ملت خود شعرِ خواجه می خواند

غذای روح به ما می دهد نخست وزیر

 

چنان ریا و تظاهر نمود و شُعبده کرد

که پادشاه جوان شد مریدِ صوفی پیر

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۷:۲۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

 

نوه ام علی طالبی دارابی

مرداد ۱۳۹۷ . قم

 

اینجا

 

 

دکتر محسن آهنگر دارابی

(حاج مرتضی حسن). آمریکا

 

 

...

 

شیخ وحدت و سید علی اصغر. منزل سید علی اصغر

 

مراسم شهادت امام جواد (ع) منزل حاج احمد

۲۱ مرداد ۱۳۹۷. عکاس: دامنه

آقای شیخ وحدت. آق شفیع. دکتر شیخ باقر.

آقای شیخ علی اکبر دارابکلایی. حاج احمد آهنگر

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۸:۱۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

 

من. آقای وحدت. شیخ باقر. عارف. عادل. عاصم

 

 

۱۸ مرداد ۱۳۹۷. منزل عادل

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۷:۲۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. با سلام و تسلیت سالروز شهادت امام جواد _علیه السّلام_ من این متن را، که از روی کتاب قیام و انقلاب مهدی نوشته آیت الله مرتضی نظر مطهری برداشت آزاد، کرده ام؛ ارائه می کنم؛ تا در این روز حُزن، به فرق های مهم زندگی معنوی و فطری با زندگی مادی و ابزاری دقت داشته باشیم. موضوعی که امامان ما بر تقویت و تبیین آن کوشیده اند:

 

هراکلیت در ۲۵۰۰ سال پیش گفته بود: «نزاع، مادرِ پیشرفت هاست». این است دیالکتیک طبیعت: طبق شیوۀ دیالکتیکی، مانند مارکسیست ها، طبیعت هدفدار نیست و کمال خود را جستجو نمی کند! بلکه به سوی انهدامِ خویش تمایل دارد. ولی چون آن انهدام نیز به نوبۀ خود به انهدام خویش تمایل دارد و هر نفی کننده به سوی نفی کنندۀ خود گرایش دارد (=تز، آنتی تز، سنتز)، لذا قهراً و جبراً تکامل رخ می دهد. این است دیالکتیک طبیعت.

 

علاوه بر قضیۀ دیالکتیک طبیعت، برخی، تحولات تکاملی تاریخ را نیز از زاویۀ انقلابِ اَضداد _دیالکتیک_ به یکدیگر توجیه می کنند. یعنی معتقدند که طبیعت _که تاریخ جزئی از آن است_ در حرکت و تکاپوی دائم است و نیز دارای همبستگی میان اجزاء است. و نیز جدال درونی اشیاء رو به تزایُد است: تز، آنتی تز، سنتز. یعنی از نظر دیالکتیکی جامعه یک تکاپوی اضداد است (=بخوانید نزاع) که همواره هر حادثه به ضدِ خودش و او به ضدِّ ضدِّ تبدیل می شود و تکامل رخ نمی دهد. چون در بینش دیالکتیکی، همۀ ارزش های اجتماعی، تابع و وابسته به ابزار تولید است، لذا آن را بینش ابزاری می نامند.

 

خلاصه ماتریالیسم این است که تاریخ ماهیت و طبیعت مادّی دارد و وجودِ دیالکتیکی. از نظر آنها کشمکش و جدال میان اشیاء و افراد و جامعه به سود نیروهای نو و شکست نیروهای کهنه پایان می یابد. (=جدال نو با کهنه) و این نو هم، باز کهنه می شود و جامعه دچار بن بست و تضاد می شود و ضرورت دگرگونی پیدا می شود و همین طور ادامه می یابد تا... .

 

«دیالکتیک سکولارسازی

درباره‌ عقل و دین»

 

اما در بینش فطری، حرکت انسان به سوی کمالات است. از نوع حرکت دینامیکی است نه مکانیکی. این است که انسان باید «پرورش» داده شود، نه این که «ساخته» می شود. یعنی؛ بر خلاف بینش ابزاری، طبیعتِ تاریخ نه مادّی محض که مانند انسان طبیعتی مُزدَوج است از مادّه و معنی. به عبارتی در بینش فطری، تضاد درونی در فرد موجود است که میان جنبۀ زمینی و ماورائی اوست: روح + تن.

میل جان اندر حیات و در حی است

زانک جانِ لامکان اصل وی است

 

میل جان در حکمت است و در علوم

میل تن در باغ و راغ است و کروم

 

میل جان اندر ترّقی و شرف

میل تن در کسب و اسباب علف

مولوی

 

این است نبرد درونی انسان که آن را نبرد میان عقل و نفس می خوانند. قرآن، نبرد انسانِ باایمان با انسانِ مادّه پرست را تأیید می کند؛ در داستان هابیل و قابیل، نبرد، نبردِ میان میان ایمان و مادّه گرایی ست، نه نبرد طبقاتی و ابزاری، «نبرد آرمانی» به معنی خودآگاهی اجتماعی، ریشۀ فطری دارد نه ریشۀ طبقاتی (=در بینش مادّیون) و پرتو ایمان، در انسان رشد می کند. برای دانستن بیشتر می توان این (منبع) را مطالعه کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۵:۵۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم جناب سین: با سلام خدمت برادر گرامیم دامنه ی عزیز و دامنه خوانان گرامی. موضوع فایده های گل بازی. بازی با گِل برای کودکان بسیار مفید است از جمله مزایایی که میتوان برای آن برشمرد یکی انعطاف پذیر بودنشه, دوم ساختار طبیعیش که چون به طبیعت ما نزدیکتره برای کودک اثر بخشی بالاتری خواهد داشت. با خمیر بازی هم میشه کار کرد اما گِل کارکردهای بیشتری داره, کم آسیبه, میشه اثر ماندگار با گِل ساخت... طیف مختلفی از کارکردها رو میشه از گِل گرفت که در ادامه به چند مورد مصداقی اشاره خواهم کرد.


۱- برای کودکان پرخاشگر, برای کودکانی که خشم کنترل نشده دارند,ضربه زدن به گِل پرتاب کردن گِل ,هدف گیری با گِل و .. باعث تخلیه هیجانی می شود .


۲- برای کودکانی که مشکل دستخط دارند گِل بازی باعث تقویت حرکات ظریف انگشتان و تقویت کنترل حرکات دست میشود. (ورزدادن گِل, تکه تکه کردن گِل, چسپاندن تکه ها به یکدیگر,کشیدن خطوط روی گِل و ....)


۳- برای بچه هایی که وسواس دارند استفاده از گِل مفید است البته باید توجه داشته باشید برای کودکی که ممانعت قوی دارید شتابزده عمل نکنید مثلا گِل را داخل یک کیسه نایلونی قرار بدید و همراه کودک شروع کنید به ضربه زدن هیجانی به گِل و این کار رو برای کودک خوشایند و مفرّح جلوه بدید کم کم نایلون سوراخ میشه و کودک کم کم تماس گِل رو با پوست دستاش حس میکنه و غرقه سازی طبیعی اتفاق میفته.

 


۴- برای کودکان بیش فعال و کودکانی که آستانه تحمل پایینی دارند, تکه ای از گِل رو بهش میدیم و یه الگوی ساده براش میسازیم , اینو باید انقدر ورز بدی تا به شکل و اندازه ی اینی که من درست کردم برسه, در کودکان بیش فعال, برنامه ریزی, دچار درجاتی از اختلال است.

 


۵- این بازی به تقویت برنامه ریزی کودک کمک میکند. کلام آخر ; گِل بازی برای تمام کودکان بالای  3سال مفید است به جز گروهی که گِل را میخورند.

 

 

پاسخ دامنه

به نام خدا. سلام جناب سین. من با آن که به شصت نزدیک می‌شوم، اما در کودکی ام، مانده‌ام، یعنی همین الان هم اگر جایی خلوت گیر بیارم، تیل‌بازی (=گِل‌بازی) می‌کنم. آدمو سبکبال می‌کند. بقیه در تخصص من نیست. مطلب مفیدی نوشته ای. بسیارزیاد ممنونم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۵:۵۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. صوفی‌گری -پشمینه‌پوشان- در حقیقت، یڪ جنبش اعتراضی علیه‌ی علما، روحانیون و دانش‌آموختگان مسلمانی بود ڪه از نظر صوفیان، بیش از آن‌ڪه به مڪتب اسلام علاقمند باشند به قدرت سیاسی می‌اندیشیدند؛ و یا به حاڪمیت و حڪومت چسبیده بودند. بر خلاف علما، صوفی‌ها خداوند را بر مبنای قادر متعال ادراڪ نمی‌ڪنند بلڪه او را بر حسب عشق درڪ می‌نمایند.

 

صوفیه اساساً نهضت بود؛ نهضتی عرفانی ڪه محدودیت‌های مذهب رسمی را برای اتحاد با خدا با حقیقت‌های غائی، نفی می‌ڪرد. غربی‌ها عمدتاً در معرفی صوفی‌ها، اشتباه می‌ڪردند، آنها خیال می‌نمودند اینان همان دراویشان چرخان هستند ڪه با چرخیدن -سماع- به حالت خَلسه دست می‌یابند. از جمله ڪسانی ڪه تحت تأثیر صوفیه بودند، می توان به حافظ و مولوی اشاره نمود. مولوی می‌گفت:

 

چو چرخم من، چو ماهم من، چو شمعم من ز تاب تو
همه عقلم، همه عشقم، همه جانم به جان تو

(گنجور: غزل ۲۱۶۶ دیوان شمس)

 

صُوفیه بعدها به «حیدر» رسید، حاڪم فرقه‌ی صَفویّه. حیدر توانسته بود به عنوان یڪ آدم هوشیار؛ پرچم تسنّن را از ایران پایین بڪشد و پرچم تشیّع را بر فراز سلسله‌ی صفویه به اهتزاز درآورَد ڪه می‌دانیم این خاندان با ایران و اسلام و مڪتب شیعه چه ڪرد. بلڪه چه‌ها ڪرد! بعد از ڪشته‌شدن «حیدر» و «علی» -پسرش- رهبری فرقه‌ی صفویه به «اسماعیل» ۷ ساله! واگذار شد ڪه فرقه را به سلسله‌ی شاهی رساند. (منبع)

 

اسماعیل ۱۲ساله، ڪه در رشت مخفی شده بود (=به قول امروزی‌ها در آب نمڪ! خوابانده شده بود) بعدها به عنوان شاه سلسله‌ی صفویه، پادشاهی مذهبی دنیوی‌اش را اعلام ڪرد. شاهی ڪه پیروانش وی را «خدای زنده» می‌دانستند، یعنی «تجسید خدا».

 

اسماعیل را «شاهِ نظرڪرده» می‌دانستند. خودِ شاه‌اسماعیل ڪه خود را «راز خداوند» می‌خواند، نیز، بعدها چنان حسّ قدرت و استیلا به او دسته داده بود ڪه دعوی اُلوهیت! ڪرد. ڪاری اغفال‌گر، ڪه جدّش -حیدر- هم می‌ڪرد: خواب‌نمای حضرت علی (ع) شدن! ڪه آن حضرت در خواب به او گفت به امر حڪومت فراخوانده شده‌ای. و به همین‌خاطر سرِ قبایل تُرڪ، دستار سرخی با ۱۲ ترَگ نهاده بود ڪه هر ترَگ نشانگر یڪی از امامان شیعه بود! ڪه دشمنان او، آن ها را به تحقیر «قزلباش» می‌خواندند یعنی سُرخ‌سَر. شعار آنها این بود:

ما چاڪران حسینیم و این دورانِ ماست
در اخلاص ما بندگانِ امامیم
نام ما «فدایی» و لقب ما «شهید» است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۵:۵۵
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

 

قبر روانشاد یوسف رزاقی، ۱۸ مرداد ۱۳۹۷

عکاس: اسماعیل دارابکلایی

 

 

شهید ابراهیم عباسیان

 

شهید ابراهیم عباسیان

عکاس عکس پایین

سیدمحمد موسوی دارابی. ۱۹ مرداد ۱۳۹۷

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۱۳۹۷ ، ۱۰:۱۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

عناوین بحث‌ها

(از ۹ مرداد ۱۳۹۷ تا تیر ۱۴۰۰)


۱_ حکومت و دانشگاه و حوزه و حملات به دانشگاه (دامنه)  ۲_ اسلام و حقوق زن (دامنه)  ۳_ سیاست نه شرقی نه غربی (دامنه) ۴_ ادیان و کارکرد حکومتی (علیرضا آهنگر کرج)  ۵_ پایان‌نامه نویسی نزد خدا (دامنه) ۶_ آبروی انسان (شیخ‌باقر طالبی)  ۷_ رهبران دینی و چگونگی تشخیص انحراف از دین (جوادی‌نسب)  ۸_ درباره شهید ابراهیم عباسیان (دامنه)  ۹_ آیا در هیچ پروژه اجتماعی شرکت داشته‌اید؟ (عارف آهنگر)

 

۱۰_ راه برونرفت از بحران سیاست خارجی (عبدی)  ۱۱_ وضعیت ورزش دارابکلا  (دامنه) ۱۲_ وضعیت آموزش و پرورش (دامنه)  ۱۳_ یکتاپرستی و دموکراسی (سیدعلی‌اصغر)  ۱۴_ دین و نهاد سیاست (شیخ وحدت)  ۱۵_ دنیا و دعا (دامنه) ۱۶_ عدل (امیر رمضانی) ۱۷_ مشکلات محیط اطراف زندگی اعضای مدرسه (دامنه) ۱۸_ آیین خواستگاری و عروسی و ازدواج (عبدالعلی ترابی)  ۱۹_ غدیر خم و ارادت به علی (دامنه)  ۲۰_ مرکز رویدادهای "من" در کجای آدمی ست؟ (معین آهنگر)

 

۲۱_ ایران، صنعتی شدن یا کشاورزی؟ (دامنه) ۲۲_ معضلات امروز جهان (دامنه) ۲۳_ رباخواری (عبدی) ۲۴_ نهضت ترجمه (دامنه) ۲۵_ شیطان (محمدحسین آهنگر) ۲۶_ خبر فوت بستگان و کودکان (جوادی‌نسب) ۲۷_ کدام سکانس عاشورا مهمتر است؟ (معین آهنگر) ۲۸_ اسراف آب و راهکار ما (دامنه) ۲۹_ در هفته چند فیلم می‌بینید؟  (دامنه) ۳۰_ رفتار با حیوانات (دکتر عارف‌زاده)  ۳۱_  کاهش مصرف انرژی در زندگی (جوادی‌نسب)  ۳۲_ معنویت چیست؟  (امیر رمضانی)

 

۳۳_ نظرخواهی منع فوروارد در مدرسه؟ (جلیل قربانی) ۳۴_ فقر (عبدی) ۳۵_ چگونگی پذیرایی از مهمان (جوادی‌نسب)  ۳۶_ کدام انسان؟ (امیر رمضانی ۳۷_ نظام برای مردم؟ یا مردم برای نظام؟  (عیسی آهنگر) ۳۸_ چرا به تشیّع حمله و جسارت می‌شود؟  (تقی آهنگر) ۳۹_ مشکلات طلاق  (مهدی عرب خزائلی) ۴۰_ بیشترین کشتار به نام کدام دین بود؟ (معین آهنگر)

 

۴۱_ ضرب‌المثل: وقتی باد تغییر می‌وزد شما دیوار می‌سازید یا آسیاب بادی؟ (دامنه) ۴۲_ پیمان مودّت ایران و آمریکا (عیسی آهنگر)  ۴۳_ آیا ناباوران به معاد و خدا باید از اخلاق پیروی کنند؟  (جوادی‌نسب) ۴۴_ راهکارهای موفقیت فرزندان (حمید عباسیان)  ۴۵_ نماز و روزه استیجاری (عبدی) ۴۶_ بشر به کدام سو می‌رود (عرب‌خزائلی)  ۴۷_ رهبری گفتند مسئولان رازها از مردم پنهان نکنند، شما چه رازی سراغ دارید که نباید پنهان می‌ماند؟  (دامنه)  ۴۸_ امنیت و عملکرد دو جناح (سیروس رجبی)  ۴۹_ آیا اعدام مجازات درستی است (جوادی‌نسب) بیشتر بخوانید ↓

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۹:۰۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه: به نام خدا. یکی از مشاهیر شیعه سید مرتضی علم الهدی -متوفّای ۴۳۶ قمری- است. آن عالم بزرگ اسلام نخستی کسی بود که دربارۀ علمِ اصول آرائی ابراز داشته است. او برادر «سید رضی» -متوفّای ۴۰۶ قمری- است که جامع‌کننده‌ی نهج البلاغه امام علی (ع) است. معروف‌ترین کتاب سید مرتضی «الذریعه» است. او شاگرد شیخ مفید و شیخ مفید شاگرد شیخ صدوق  -مدفون در شهری ری- بود.

آشنایی با علوم قرآنی. علی اصغر حلبی

چاپ ششم. تهران. انتشارات اساطیر

( ۱۳۷۹ . ص ۲۰۹)

 

 

ابوالقاسم علی بن الحسین معروف به سید مرتضی و علم الهدی، رجب ۳۵۵ قمری در بغداد زاده شد. پدرش -حسین موسوی- منصَب رسیدگی به کار و زندگی سادات دودمان ابوطالب و مسؤولیت نظارت بر دیوان مظالم و سرپرستی زائران خانه خدا را که از منصب‌های مهم آن روز بود_ به عهده داشت. پدربزرگش ابراهیم مجاب بود که از نوادگان حضرت امام کاظم ع است.

 

اضافه کنم «اصول فقه»، علمى است که در آن از قواعدى بحث مى‌شود که نتیجه آن‌ها در استنباط حکم شرعى مورد استفاده مجتهد قرار مى‌گیرد. از این رو علم اصول فقه نسبت به علم فقه، علمى ابزارى است که فقیه به وسیله آن مى‌تواند احکام شرعى فرعى را از منابع آن‌ها یعنى کتاب، سنّت، اجماع و عقل استنباط کند. منبع

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۷:۲۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

رضا ادبی فیروزجایی: کتاب حاضر بر آن است با بررسی ادیان، مذاهب، فرقه ها و نحله های موجود در کشور سوریه، میزان جمعیت، پراکندگی جغرافیایی، انشعابات و عقاید، جایگاه اجتماعی و سیاسی هر یک از آنها را روشن سازد، تا هم نیروهای عامل در کشور سوریه با استفاده از آن، شناخت بهتری از اوضاع مذهبی مردم سوریه پیدا کنند و هم عناصر تصمیم گیر، در راهبردهای خود درباره سوریه از آن بهره گیرند.

 

جغرافیای مذهبی سوریه

عکس از دامنه

 

این پژوهش بر مبنای بررسی منابع و اسناد کتابخانه ای (به زبان های فارسی، عربی، انگلیسی و فرانسوی) انجام شده است و همچنین با کارشناسان و صاحب نظران مسائل سوریه مصاحبه شده است.

 

دامنه: به نام خدا. سلام دارم به آقای رضا ادبی و نویسندگان دیگر این کتاب. ضمن خرسندی از این حرکت علمی آقا رضا، از وی می خواهم هرگز از این مسیر عالمانه ایی که به یقین به مدد پدر فاضل و بزرگوارشان _دوست ارزشمند و محبوبم جناب آقای دکتر رزّاق ادبی فیروزجایی_ میسّر شده، باز نایستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۷:۱۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

 

زندگینامۀ بهلول: اینجا

 

کسی که سخنانش نه راست است و نه دروغ

 

*فیلسوف است*

 


کسی که راست و دروغ برای او یکی است،

 

*چاپلوس است*
 

 

کسی که پول می گیرد تا دروغ بگوید،

 

*دلّال است*
 

 

کسی که دروغ می گوید تا پول بگیرد،

 

*گدا است*
 

 

کسی که پول می گیرد تا راست و دروغ را

تشخیص دهد،

 

*قاضی است*
 

 

کسی که پول می گیرد تا راست را دروغ

و دروغ را راست جلوه دهد،

 

*وکیل است*
 

 

کسی که جز راست چیزی نمی گوید،

 

*بچه است*
 

 

کسی که به خودش هم دروغ می گوید،

 

*متکبر است*
 

 

کسی که دروغ خودش را باور می کند،

 

*ابله است*
 

 

کسی که سخنان دروغش شیرینست،

 

*شاعر است*
 

 

کسی که علی رغم میل باطنی خود

دروغ می گوید،

 

*همسر است*
 

 

کسی که اصلا دروغ نمی گوید،

 

*مرده است*
 

 

کسی که دروغ می گوید و قسم هم می خورد،

 

*بازاری است* 
 

 

کسی که دروغ می گوید و خودش هم نمی فهمد،

 

*پُر حرف است*
 

 

کسی که مردم سخنان دروغ او را راست می پندارند،

 

*سیاستمدار است*
 

 

کسی که مردم سخنان راست او را دروغ می پندارند

و به او می خندند،

 

*دیوانه است*
 

بهلول در شهر کوفه دیده به جهان گشود و نام اصلی اش وهَب است.
 
 
نکته‌ی دامنه:
کسی که مثل باد جابجا می شود
تا انباشت! و انبار کند،
آدمِ چاپلوس است.
 
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۶:۱۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی: قسمت هجدهم. سلام. ۱۹ سال قبل در ماه مضان ۱۳۷۹ ه ش برابر با ۱۴۲۰ ه ق در اعزام ز قم به کرمان جیرفت . ۱۳ روز در روستای دُبُنه و ۱۷ روز در روستای میثم آباد در جاده ی  کَهنوج _ بندر عباس اتفاق افتاد. قبل از باز گو کردن خاطرات و اتفاقات عارضم خدمت دامنه خوانان شریف مخصوصاً آنها که سفرنامه این جانب را مورد توجه قرار می دهند و مطالعه می کنند ..توجه آنها را به گُذر زندگی (خوشحالی)  جلب می نمایم


در ۱۷ مهر ۱۳۷۹ ه ش برابر با ولادت امام جواد ع دهم ماه رجب ۱۴۲۰ ه ق چشم مان به نوزادی که تازه قدم به عرصه ی وجود گذاشت ( معصومه ام ) مُنَوَّر شد . وَجد ، شادی ، شَعَف اینجانب وصف ناپذیر بود عَلا رَغمِ آنکه یک سال تمام در غم و اندوه عفیفه بسر می بردیم و آن نقطه غم هر چند در قلب ما محو شدنی و فراموش شدنی نیست اما با تولد معصومه ام تحوّلی عجیب در تشکیلات سیستم زندگی بوجود آمد که آرامش ما نسبتا بر قرار شد. و خوشحالی در اعضاء خانواده ام و فامیلان فرا گیر شد . و این حرکت باعث تسکین آلامِ و غم ، غصه های ما شد . و جای خَلاَءِ عفیفه را در معصومه جستجو می کردیم . از زمان پرواز عفیفه تا تولد معصومه یک سال ، سه روز طول کشید . از زمان تولد معصومه تا اعزام تبلیغ ام به کرمان شاید دو ماه ، نیم طول کشید . از مُحرم تا ماه رمضان ۷ ماه می باشد ..ماه عربی قمری ١ : محرم ، ٢ : صفر  ٣ : ربیع الاول 4 : ربیع الثانی  ۵  : جمادی الاول ۶  : جمادی الثانی ٧ : رجب  ٨ : شعبان ٩ : رمضان ١۰ : شوال  ١١ : ذی القعده ١٢ : ذی الحَجَّه . منظور تبلیغات ما با ماه عربیِ قمری ارتباط دارد.. 

 

جیرفت شهر بهارنارنج


اتفاقات در دُبُنه و میثم آباد


۱ : مسئول فرهنگی و بعضی از روحانیون دیگر از مردم دُبُنه بد تعریف می کردند و بدترین روستا در جیرفت را روستای دُبُنه می دانستند . حکم  مرا برای آنجا صادر نمودند... رفتم دُبُنه خانه ی آقای مُلایی. ایشان معلم ورزش بودند ..همین که رفتم تو اتاق مهمانیش سلام  کردم . دیدم آقای ملایی یکوَر شد . بمن گفت . تو هم یک وَر بشو  . گفتم برای چی ؟ گفت یعنی راحت باش . ما جیروفتی ها  رسم ما اینجوری می باشد . هر مهمانی که بیاد به خانه ی ما به او می گوئیم یکوَر بشو تا راحت باشه و خودمانی شویم..گفتم نه . خوبه همین جوری راحتم .

 

تکیه به پشتی دادم مودب نشستم ..چند سوال از من کرد من جواب دادم .).مخفی نماند عکس بزرگ از سید محمد خاتمی رئیس جمهور اَسبقِ اندر اَسبق روی دیوار اتاقشان چسبیده بود ).


اولین سوال : گفت مدرک تحصیلی ات چیه؟ 
گفتم : فرهنگی یا حوزوی ؟ گفت هر دو را بگو
گفتم فرهنگی تا دیپلم پیش رفتم و راهنمایی و دبیرستان را در مشهد کنار درس حوزه خواندم ..
اما حوزوی سطح ۴ حوزه هستم .
گفت یعنی چه سطح چهار حوزه هستی ؟

گفتم : یعنی (دکترا ) (  ۱۹ سال قبل در درس خارج آیت ا..سید احمد خاتمی شرکت داشتم )
بمن گفت پس خیلی سَوادت در سطح عالی قرار دارد . گفتم بله در خدمتم .
مگس را از سرِ خودمون رَم می دهیم . گفت چی را از سرِ خودت رَم می دهی ؟  جواب دادم مگس را . گفت چه جالب . گفتم بله. حالا ایشان یِوَری قرار گرفته من نشسته ام .

 

سوال دوم : ( سیاسی ) گفت در حوزه علمیه قم جناح چپ و راست دارید ؟ گفتم بله حسابی .. در این قسمت خیلی توجه دارند

بعضی ها چپُ چپ هستند خلیی تندُ تند یعنی چپی های تند رو ..
بعضی ها خیلی راستُ راست هستند. یعنی راستی های تند رو
بعضی ها هم اصل نظام ، رهبری را قبول ندارند .
بعضی ها متعادلند سعی می کنند
دل همه ی جناحها بدست بیاورند ولی نمی توانند .
بعضی ها بی خیالِ جناح چپ و راست هستند میگن زندگیِ ما بچرخه و بگرده برای ما خوبه. چیه خون خودمان را کثیف کنیم. ما الان دنبال آب ، نون باشیم . به زن و بچه و زندگیمون برسیم . ..


سوال سوم : از من سوال کرد تو کدام طرف هستی ؟ چپی یا راست ؟ اصلا به خاتمی رای دادی یا به ناطق ...جواب دادم مِلاک رَأی بود ، وظیفه بود ادای تکلیف کردم . بنده بخاطر شرائطی که دارم رأی من باید مخفی باشه . کسی نفهمه ... گفتم شما مگه می دانی رهبر به چه کسی رای داده ..من تا الان نفهمیدم رهبر به کدام کاندیدا رای داده ما الان آمدیم اینجا برای تبلیغ دین ، احکام ، اخلاق  ، اعتقادات ... دنبال اصل وظیفه هستیم ..و تکلیف هم همین است ..

 

جناب آقا ابراهیم آن موقع دامنه نداشتی که در دامنه یاد بگیرم . به آقای ملایی بگویم ما سیاسی میاسی بلد نیستیم ... [دامنه: سلام جناب شیخ مالک بزرگوار. از من قبول می کنند؛ ولی شما را نه. چون می گویند هر عمامه به سری، هر طلبه و آخوندی، الّا و لابُدّ، سیاسی میاسی وارد است و الّا چرا این همه به امور وارد است و به ختمِ امور واقف!؟]

 


اتفاق دوم : ظهرها و شب ها منبر می رفتم مرتب ..و همیشه در دعاهایم می گفتم خدایا جوانان ...و نوامیس و آبرو و رهبری و دولت و ملتی خدمتگزار به اسلام و مسلمین ...حفظ فرما ...آقای ملایی یه روز بمن گفت تو چرا برای خاتمی دعا نمی کنی ؟ گفتم بجای خاتمی دولت و ملت میگویم و ایشان منظورش این بود که اسم خاتمی را ببرم ...همان جور که اسم رهبر می برم ..و بنده اسم هیچ رئیس جمهور را نمی برم .

 

از زمان شروع تبلیغم که در اوائل تبلیغم مرحوم رفسنجانی رئیس جمهور بود دعایم به همین سَبک بود ...دعا به اهلش میرسه وقتی گفتم دولت خدمتگزار اگر دولت خدمتگزار نباشه دعا به او نمی رسه ..


اتفاق سوم : روز ها ساعت ۱۰ صبح برای خانم ها کلاس داشتم . خیلی شلوغ می شد ..بعد از چند روز مسئول تبلیغات جیرفت از من خواست خدمت شان برسم . رفتم..... بعد از چند کلامی به من گفت تو در جلسه ی خانم ها در مورد صیغه صحبت کردی ؟ گفتم نه گفت آقای ملایی آمد گفت تو درباره ی صیغه صحبت داشتی ..البته داشتم آیه ی( یاایهاالذین کُتِبَ علیکم الصیام ....) این آیه ی صیام را تفسیر می کردم و کلمه کُتِبَ گفتم صیغه ی فعل مجهول ماضی الی آخر....چند بار صیغه در این آیه از زبانم تکرار شد ...من منظورم تجزیه و ترکیب آیه ی شریفه ...بود بعضی مثل اینکه بد برداشت کردند . و به آقای ملایی گفتند این آقا علاقه داره یکی از خانم ها را صیغه کنه چون در صحبت هایش حرف صیغه میزنه ...

 

اصلاً به هیچ وجهِ من الوجوه ذره ایی فکرم صیغه ی زنان نبود بعضی اینجوری برداشت کردند... بعد خود مسئول تبلیغات گفت ..به شما گفتم این روستا  [...] روستا می باشد در جیرفت ... برخی ها خیلی راحت به آدم تهمت می زنند ..دیگه ماموریت ۱۳ روز داره تمام میشه و از اینکه ۱۳ روز را انجا دوام آوردی خیلی کار کردی ..گفتم ما وظیفه ی خودمان را انجام دادیم ..و بمن گفت تو بِرُویِ میزبان خودت نیاور که چرا آمد اینجا تو را تهمت زد .. و ایشان خودش آدم خوبی نیست ..بعنوان اسرار گفت و من چون ایشان را قبول ندارم حرفش را هم قبول ندارم ..و به تو اعتماد دارم و بازرس پشت صحنه و بصورت غیر مستقیم و بدون اینکه شما اطلاع داشته باشی در غیاب شما فعالیت شما را دیده و گزارش از اهالی محل دریافت کرده و اهالی محل از شما تعریف می کردند ...و تو خبر نداری . دو سه سال قبل شنیدم مسئول سازمان تبلیغات جیرفت از دنیا رفت . جوان بود ..خدا رحمتش کنه ..


امّا اتفاقات در ماموریت ۱۷ روزروستای میثم آباد .. جیرفت جاده کَهنوج بندر عباس..


۱ : میزبان من در میثم آباد دو همسر داشت. فامیلی اش رئیسی بود. ۱۵ تا بچه داشت دو سه بچه اش ریز بودند ..نیاز به نگهداری بودند.. در راهروِ خانه چهار دست و پا، این وَر و آن وَر می رفتند. لباس شان نجس شده بود . سریع به آقای رئیسی گفتم بچه ها لباس شان نجس است. ببرید پاکشان کنید ..و توجه به طهارت و نجاست داشته باشید ..این بچه ها نجاست را روی فرش ها و راهروها کشاندند همه جا را نجس  باید همه ی این فرش ها و ..اتاق ها را با کُر پاک کنید ...طهارت و نجاست را تشخیص بدهید و جدی بگیرید...آقای رئیسی آدم با سواد بود و قرآن هم بلد بود ..و من تاکید کردم هر چه زودتر اتاق را پاک کنند..


۲ : حمام نداشتند من برای ضرورت جهت استحمام به صحرا می رفتم . پشت آن جزیره آب چاه از طریق دهنه ی لوله که خیلی گشاد بود و آن آب برای باغ خیار درختی بود.. آب فوّاره می زد در عین حال که زمستان بود و هوا سرد بود . آب سرد نبود ..می شد با آن آب خودمان را شستشو بدهیم . و اهالی محل هم همین کار را می کردند. و من در هنگام شستشو تمام تلاشم این بود کسی مرا آن وضع نبینه.. منظور حمام رفتن ما در آن محل اینجوری بود و مجبوری...


۳ : این ها هم از ناطق و خاتمی حرف می زدند و گفتند: ناطق رفت دربار .. گفتم الفاظ خوب بکار ببرید و این ها  مسلمانند احترام آنها لازمه و غیبت نداشته باشیم گناهان خودمان را زیاد نکنیم... و توضحات دیگر..


۴ : یک رور زنی آمد گفت کسی جوجه بُکشه روزه اش باطله ..گفتم خیر.. خیلی از مسائل احکام دور بودند...وظیفه ام مشخص بود چکار کنم .


۵ : روز قدس اهالی چند روستا جمع شدند در همین محله میثم آباد جهت تظاهرات و چندین نفر روحانی هم بودند.. در اتمام راهپیمایی سخنرانی را در اختیار این جانب قرار دادند ..خیلی خوب تونستم بحث را ارتباط بدهم برای دفاع از فلسطین و انزجار از اسراییل ..و صفات یهودهایِ اسرائیل را مطرح کردم ... و چرا  امام خمینی روز آخرین جمعه ی ماه رمضان را روز قدس و تظاهرات اعلام کرد؟ که این مباحث مذکور محور بحثم بود ..
سلام ۱۷ مرداد ۱۳۹۷. السلام علیک یا صاحب الزمان
 
مےنویسم ز توڪہ دار و ندارم شدہ اے
ےقرارت شدم و صبر و قرارم شدہ اے
من ڪہ بےتاب توأم اےهمہ تاب و تبم
تو همہ دلخوشے لیل و نہارم شده اے

 

پاسخ دامنه

 

به نام خدا.  سلام ما هم به شما. اول آن که کم کم داریم درمی یابیم که شما به عنوان یک روحانی پرتلاش، جای جای ایران را رفته ای و «سیروا فی الارض» نموده ای و مردم و فقر فرهنگی و مالی شان را از نزدیک دیده ای. این، از آن امتیازات برجسته ی جناب مستطاب عالی ست که عادت به سکون نداری.

 

دوم آن که آن زن روستایی سؤال به ظاهر ساده ای از شما در باب سر بُریدن مرغ و ابطال روزه کرد، ولی خیلی عمق دارد؛ یکی این است چقدر ریشۀ ترس از خدا دارد که آدمی خون ریزی یک مرغ را در باطل کردن اعمال شرعی اش دخیل می داند و از آن می هراسد و حُکمش را از کارشناس دین می پُرسد. یعنی خداترسی و تقوا و بازدارندگی معنوی.

 

سوم آن که شما  در آدم شناسی جناح ها، جالب ترسیم کردی ذائقه های سیاسی افراد را، آن پاراگراف زیر سؤال دوم اتفاقات اول منظورم است. و آخر این که اساساً چرا برای شما منزل مُجزایی اجاره نمی کنه سازمان اعزام کننده ات؟ که مجبور نباشی در خونه های مردم، _از جمله این خونه‌ی ۱۷ نفره ی میثم آباد_ با آن سختی و ضیقّی سُکنی گزینی!؟ که بچه های به اصطلاح دارابکلاییی ها زِلقن پِلقن، دورت را احاطه کنند و آن وضعی که می دیدی و شکیبایی پیشه می ساختی... بگذرم؛ درکت می کنم. درضمن؛ چه حُسن تصادفی شده! هم خاطره ات در باب جیرفت بوده، هم دیروز برای ما از جیرفت یک جعبه رُطب ناب هدیه رسیده از سوی کسی که خیلی برای من ارزشیه.

  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۶:۰۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

متن نقلی. اثبات وجود شهربانو به عنوان مادر امام سجاد (ع): با رجوع به منابع گوناگون شاهزادگی شهربانو به عنوان مادر امام سجاد (ع) ثابت می‌شود. از میان نسب شناسان شاید ابویقظان سُحَیم (م. ۱۹۰ ق) قدیم‌ترین فردی باشد که این نظر را تأیید کرده و زمخشری [ر.ک: تفسیر زمخشری، ج۳، ص۵۴۴- ۵۴۵.] با استناد به گفته او، مادر امام سجاد (ع) را دختر یزدگرد دانسته ‌است.

 

افزون بر این، بسیاری از کتب انساب و طبقات [ر.ک: سرّ السلسله العلویه، ابونصر سهل بن عبدالله بخاری، ص۳۱؛ لباب الانساب، ابوالحسن علی بن زید بیهقی، ج۱، ص۳۴۶، ۳۴۸؛] و دیگر نویسندگان آثار حدیثی، روایی و فقهی [ر.ک: الکافی، کلینی، ج۱، ص۳۶۶؛ بصائر الدرجات، ابوجعفر صفار قمی، ص۱۴۰؛ دلائل الامامه، محمد بن جریر طبری، ص۱۹۵-۱۹۶؛] و آثار ادبی، تاریخی و جغرافیایی، این مطلب را تأیید و تکرار کرده‌اند. [ر.ک: الکامل مُبرّد، ص ۶۴۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۴؛]



اغلب این منابع پیش از قرن نهم هجری تألیف شده است و ربطی به صفویه ندارد. پس وجود این بانو، امری مسلّم و غیر قابل انکار است.

 

بی بی شهربانو در شهر ری
 

دلیل دیگر در اثبات اینکه مادر امام سجاد (ع) دختر یزدگرد می‌باشد، این است که برخی مورخان، مادر یزید بن ولید بن عبدالملک بن مروان (یزید الناقص) خلیفۀ اموی را شاه‌فرید یا شاه‌آفرید دختر فیروز بن یزدگرد خوانده و گفته‌اند که مادر امام سجاد(ع) عمۀ آن بانو بوده است. [المحبر، ص۳۱؛ الکامل مبرد، ص۶۴۶؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۱۰؛ تاریخ طبری، ج۷، ص۲۹۸؛ مروج الذهب، ج۲، ص۱۹۲؛]


با این حال، برخی منابع کهن از مادر امام سجاد (ع) با عنوان اُمّ وَلَد [به کنیزی گفته می‌شود که به ازدواج مردی درآمده و از او صاحب فرزند می‌شود و دیگر حالت مملوکیت ندارد و نمی‌شود او را فروخت.] یاد کرده و گاه نام او را نیز ذکر کرده‌اند. [الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۱۱؛ کتاب نسب قریش، ص۵۸ ؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۴۲۲؛ تاریخ طبری، ج۷، ص۶۲۹.] پس از آن مورخانی چون ابن جوزی، ابن کثیر و ابن حجر عسقلانی همین نظر را مستند خود قرار داده‌اند. [ر.ک: المنتظم، ج۶، ص۳۲۶؛ البدایه و النهایه، ج۹، ص۱۲۱؛ الاصابه فی تمییزالصحابه، ج۵، ص۶۷۰.] گاهی نیز با عنوان فَتاه (برده‌ای جوان) یا برده از او نام برده شده است. [ ر.ک: تاریخ خلیفه بن خیاط، ص۴۱۷؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲۰، ص۳۸۲-۳۸۳.] برخی نیز مادر امام سجاد (ع) را زنی سِندی [سند ناحیه‌ای در غرب هند یا روستایی نزدیک نسا در خراسان. ر.ک: معجم البلدان، ذیل واژه سند.] نام برده‌اند.[المحبر، ص۵۰۵؛ المعارف، ص۲۱۵.]


از عقیدۀ این مورخان و محدثان که مادر امام سجاد(ع) را از سند معرفی کرده یا فتاه یا اُمّ وَلَد خوانده‌اند، استنباط نمی‌شود که آن بانو دختر یزدگرد نباشد؛ چنان‌که ذهبی [سیر اعلام النبلاء] هم او را اُمّ وَلَد و دختر یزدگرد دانسته است. (منبع)

 

یک توضیح: یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی پسر شهریار بن شیرویه بن خسرو پرویز، پس از چند جنگ که در دوران پادشاهی او میان ایرانیان و اعراب مسلمان رخ داد و به غلبۀ اعراب انجامید، از مغرب ایران به سمت مشرق رفت تا از خاقان چین کمک بگیرد؛ اما سرانجام در سال ۳۱ هجری بر اثر خیانت سردارانش در قریۀ زریق نزدیک مرو به دست آسیابانی کشته شد. دوران سلسلۀ ساسانی به پایان رسید و دختران یزدگرد به اسارت اعراب در آمدند.[ر.ک: تاریخ طبری، ج۴، ص۲۹۷-۲۹۸؛]

 

به نوشتۀ مسعودی، یزدگرد هنگام مرگ در ۳۵ سالگی، دو پسر (بهرام و فیروز) و سه دختر (اَدرَک، شهربانو و مَردَوَند یا مروارید) داشته ‌است؛ و در سیر و حرکت، حُرَم (همسر و فرزندان) خود را به همراه داشته ‌است. [لباب الانساب، ج۱، ص۳۴۶-۳۴۷ ؛ المجدی فی انساب الطالبیین، ص۹۳ ؛ عمده الطالب، ص۱۹۲.] (منبع)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۶:۵۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی: قسمت هفدهم. خدایا شروع سـخن نامِ توست/وجودم به هر لحظه آرامِ توست / دل از نام و یادت بگـیرد قـرار/خوشم چونڪه باشے مرادرڪنار. بسم الله الرحمن الرحیم. هفدهمین قسمت سفرنامه تبلیغی اینجانب  ۱۹ سال قبل در اواسط اردبیهشت ۱۳۷۹ ه ش برابر با ۱۴۲۰ ه ق: برای دهه ی اول محرم از قم به مازندران بابُل رفتم. شامل ۵ روز در سازمان تبلیغات بابل و قائمشهر شیرگاه  یک منبر مجلس ختم و منطقه لَفور (پرسنل کارمندان سدّ البرز) و روستای پاشا کلا با هم ۵ روز و در مجموع ۱۱ روز.  و اولین منبر اینجانب در شب یازدهم محرم در دارابکلا اتفاق افتاد .  بنده سه اتفاق جالب را به محضرتان بیان می کنم:


۱ : خوشحال بودم از اینکه اولین تبلیغم در مازندران در این ایام مُحَرَّم کلید خورد . با چند نفر از فضلای مازندرانی جهت ماموریت تبلیغی رهسپار مازندران (بابل) شدیم ...نصفه های شب در شهر بابل رسیدیم . پیاده شدیم چند قدمی رفتیم؛ دیدم سَرَم سبک است ..متوجه شدم عمامه بر سرم نیست ..چنان ناراحت شدم . و خجالت کشیدم پیش رفقا دیگه رو نداشتم چی بگم . ایستادم فکر کردم خدایا عمامه چی شد ؟  کجا گذاشتم ؟ داخل کیف نگاه کردم دیدم عمامه نیست .

 

 

حجت الاسلام مالک رجبی دارابی

شهر گلوگاه. مرداد ۱۳۹۷

 

رفقا گفتند چه شده است . پریشانی ؟ گفتم عمامه ام نیست . خیلی گشتم . در آخر فکر کردم که عمامه را داخل ماشین گذاشتم  . و صاف خوابیدم . و نصفه شب چون راننده ناگهان صدا زد بابل بابل.. یِهو از خواب پریدم ، سراسیمه پیاده شدم ، بهیچ وجه به فکر عمامه نبودم . خلاصه؛ عمامه در ماشین فراموش شد . و رفقایم زدند زیر خنده و من از خنده ی آنها خوشم نیامد . حالا دنبال ماشینم ولی ماشین رفت گرگان . ای بابا چه گیری افتادیم ..چون تاریک بود ..با همان وضع رفتیم سازمان ..تا صبح شد . رفتم یک عمامه ی دیگر خریدم.

 

فراموشی یک پدیده ایی است . در همه کس وجود دارد کم یا زیاد ..ولی این چنین اتفاقات تجربه ایی می شود . که در مراحل بعد در همه جا و مخصوصا در مسافرت شش دانگ حواسش جمع باشد . تا وسائلش را خیلی خوب مواظبت کند . مخصوصاً عمامه که تاج الکرامه می باشد و همچنین عمامه حیاتی است و بدون عمامه سخن  روحانی کار برد ندارد..


۲ : روز عاشورا روستای پاشا کلا در مزارشان با جمعیت زیاد مراسم و عزادری بر پا کردند و بنده را بعنوان سخنران دعوت کردند . یک منبر آوردند . رفتم منبر بعد از سخنرانی مصیبت و بعد از مصیبت دعا داشتم . گفتم همه دستها را برای امین گفتن بالا ببرید . همه دستها را به طرف آسمان بلند کردیم . همین طور که داشتم دعا می کردم . مردم یکی یکی می آمدند در دستانم پول می گذاشتند ، پول از دستانم پائین می ریخت .چون دستانم باز بود هنگام دعا ..بعد از اتمام سخنرانی و دعا هیچ یک از این پولها را نگرفتم.. چون چیز جالبی نمی دانستم.

 

یک معلمی به من گفت سنت مردم را احترام نمائید . مردم ناراحت می شوند یعنی پولها را می گرفتی گفتم این سنت خوبی نیست ..مگر گدا یا فقیر هستیم ..و من این روحیه را ندارم ...و به مردم هم بی احترامی نکردم منظورم اینکه آبرومندانه در خفاء جمع کنند و با عزت و احترام هدیه را به روحانی بدهند ..آن معلم گفت اینها قصد توهین ندارند ..اعتقاد دارند...و هدیه ی شما محفوظ است . این بر اساس اعتقاد مردم است ..

 


۳ : اولین منبر من در دارابکلا در مُحرمِ ۱۹ سال قبل در محضر مرحوم فقیدِ سعید حضرت حجت الاسلام حاج آقا آفاقی و در میان بیش از ۵۰۰ نفر جمعیت در حسینه ی امام حسن مجتبی ع قدیمی در شب ۱۱ محرم  انجام گرفت و بسیارعالی  شکل گرفت . (تعریف نمی کنم از خودستایی خوشم نمیاد) آنچه اتفاق افتاد می گویم.

 

موضوع بحثم عزت حسینی ....منظور عزت و ذلت بدست خداست . بهیچ کس دیگر ربط ندارد...مثلا بحثم این بود اگر تمام مردم جهان جمع بشوند . خواستند یک نفر را بالا ببرند و به او مقام بدهند . اگر خدا نخواهد او به درجه و مقام و منزلت نمی رسد ..و همین طور بر عکس اگر تمام مردم جهان جمع بشوند و خواستند یک نفر را زمین بزنند و اگر در اینجا خدا نخواهد . مردم نمی توانند او را به زمین بزنند .. بحث شکیلی بود و مورد تشویق حاج آقا آفاقی و مردم قرار گرفتم . پایان هفدهمین قسمت سفرنامه تبلیغیِ اینجانب. ۱۶ مرداد ۱۳۹۷

 

پاسخ دامنه

 

به نام خدا. سلام جناب آقای شیخ مالک دوست فاضل و نویسندۀ خوش قلم دامنه.

۱. جاگذاشتن عمامه خاطرۀ دلچسبی بود بر من. خیلی دقت کردم ببینم چی شد عمامه ات. که معمّا وقتی حل شدم آرام شدم. حالا چرا دلچسب بود؟ هم قشنگ و سلیس نوشتی و هم مرا به یاد مرحوم پدرم انداختی. یک روز کوچه، بازی می کردیم؛ دیدم پدرم تُندتُند، عبا به دست دارد از خانه مان در دارابلا دور می شود. بِرام بِرام (بِدو بِدو) دویدم رسیدم گفتم: بَوا عمامه ات را بر سر نذاشتی! دست گذاشت رو سر تیغ شده اش و خندید و ... .صمیمیت میان من و پدرم موجب بود  موی سر پدرم را همیشه من تیغ می زدم و ریشش را اصلاح می نمودم. مُزد هم می داد آن مرد نیکونام. ۲. گفتی: ـ«هیچ یک از این پولها را نگرفتم.. چون چیز جالبی نمی دانستم.» بر تو سلام کردم و بر روح مادر عزیزت صلوات نثار. خیلی آقایی آقا. این را می گویند حفظ شأن روحانیت. ۳. خدا رحمت کند فامیل اعظم ما مرحوم حاج آقا آفاقی را. موضوع مهم _یعنی عزت حسینی_ را برگزیدی که اساس نهضت عاشوا همین است. خیلی دوست دارم پای منبرت بنشینم، چون هنوز توفیق نداشتم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۱۳۹۷ ، ۱۲:۲۲
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

...

 

 

...

 

ارسالی جناب یک دوست

اینجا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۵:۵۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. آثار شهید مطهری را همه‌ی ما اغلب یا کمابیش خوانده‌ایم و دانسته. آثار و گفته‌هاش همه اثربخش و آگاهی‌دهنده است. در کتاب قیام و انقلاب مهدی ص ۵۷، نکته‌ای مهم می‌نویسد که کمتر عالمی ما را به آن رهنمون شده است. آنجا که به‌درستی و زیبایی می‌گوید:

 

«از نظر قرآن، آن جهاد مستمرِّ پیش‌بَرنده‌ای که از فجر تاریخ وجود داشته و دارد، ماهیت معنوی و انسانی دارد، نه مادّی و طبقاتی.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۵:۴۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

به قلم دامنه. به نام خدا. دیروز در یک جمعی که باهم تفکراتی می کنیم و تأمّلاتی؛ پرسش بر این بود اگر پش خدای مهربان، پایان نامه ای بنویسی، چه می نویسی؟ من بر آن جمع فکور، این پایان نامه را عرضه داشتم: پایان نامهٔ من پیش خدا. مزینان و فریمان (سوژهٔ من). ای خدای دانای ما، بر سرزمین خرَد مردم ایران، بارانِ متفکران بباران، بارانی از جنس مزینان و فریمان. ما باز نیز؛ به جستجوگری چون علی شریعتی در مسیر شدن نیازمندیم. و به اندیشه سازی منزّه نویسف چون مرتضی مطهری در مسیر ماندن، محتاج. پس با قلم دلم می نویسم ای خدای دانای ما:



بخت ما را بر «تخت طاووس» مَبن.
چشم ما را بر «قبر داریوش» مَدوز.
راه ما را بر «جاه شاهان» نخواه.
پای ما را بر درِ آن بینوایان ببَر.
دست ما را بر سَر آن بی پناهان بَکش.
دامنه. قم. ۱۵ مرداد ۱۳۹۷

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۵:۳۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

قسمت دوم

 

اطلاعیهٔ مدرسهٔ فکرت
سلام دوستان
بخوبی آگاهید، قانونگذار، هر گونه تبلیغ  علیهٔ نظام را
جُرم دانسته و ...‌ ، بنابراین، در مدرسهٔ فکرت، فقط تحلیل و تفکر و انتقاد منطقی نسبت به نظام و نیز هر گونه راهکار عقلانی جهت برونرفت سیستم سیاسی از بحران و معضل ها، آزاد است، و سایر روش ها _چنانچه خود اعضای فرهیخته ی مدرسه نیز از آن آگاه اند_ ممنوع می باشد. قابل ذکر است بگویم، که تبلیغ در معنای واژگانی یعنی ترویج ، رواج دادن و اشاعه و پخش‌. لذا  از نظر قانونگذار و نیز قاضی مَحکمه، تبلیغ علیهٔ نظام معنا و مفهومی جز کوشش جهت براندازی ندارد. پس، محیط مدرسه را امن و بری از اقدام های مُجرمانه و در عین حال داغ و زنده و پوینده نگه داریم. سودهایی که در اندیشه سازی است، در هیچ چیز دیگری نیست.

 


اطلاعیه
دوستان بحث را دو به دو نکنید. معذرت. دو به دو اگر دوست دارید. دیگر چه لزومی داره در مدرسه به هم بگین که وقت همه ضایع بشه. وقت طلاست. آن را پیندواج! (=لحاف مُندرس و پاره پوره) نسازید! بِرام بِرام (=سریع و بِدو بِدو) پست بار نگذارید. چرا با شتاب و تند تند پست می ذارید؟؟؟ مگر اینجا را از دست شما می گیرن. پس آرام آرام سِسکه سِسکه (= جرعه جرعه)

 

 

پاسخم به بحث نهم مدرسهٔ فکرت: بر شهید ابراهیم عباسیان دلاور ررمندهٔ دفاع مقدس، در دارابکلا چه گذشت؟ که نمی بایست می گذشت.


جواب:


۱- درود می فرستم به روح آن شهید، که شاید امشب از بحث ما دربارهٔ خود آگاه شود کما این که در طبیعت مرموز خدای باری تعالی، ما نیز در رؤیا سیر آفاقی و انفُسی می کنیم.


۲-من در درجهٔ اول باید مردم را بری کنم.  چون که اولاً همهٔ نبودند که بر پیکر آن شهید آن جفا را روا بدارند. ثانیاً آن ها هم که آن رفتار شاذّ و به دور از هر گونه مروّتی را انجام دادند، نادانی کردند. و می توان گفت ممکن است تحریک شده بودند.


۳- من خود در مراسم تشییع آن شهید _که همسایه بودیم و رفیق کوچک تر وی_ بودم و با چشمان خود جسارت ها را دیدم، که می توانم بگویم از سر جهل و غیرت نابجا و حتی احساس تکلیف بسیار عوامانه،  و عصبانیت شدید و خشم کاذب بود که جوّ زمان بر آنها تحمیل ساخته بود.


۴- من جمهوری اسلامی را مقصر اصلی جسارت به این شهید می دانم: که،


تا مدت طولانی آن عزیز رزمندهٔ حاضر در جبههٔ جنگی را شهید محسوب نکرد که چرا او مثلا موضع چپ گرای فدایی اکثریت داشت. 


تا مدتی طولانی حق و حقوق مادر شهید را نمی داد. زجرآورترین تصمیم که بوی انسانیت در این کار نبود


و قبر آن شهید را دور از محوطهٔ شهیدان ۱۹ گانهٔ در ۲۵ متر پایین تر به خاک سپردند.


۵- من خود ۱۸ سال پیش به اتفاق و همآهنگی حمید نامه ای نوشتم به دفتر رهبری و تا چندماه پیگر حل قبر، حقوق، و شهید دانستن آن غیورمرد  و ... بودم که اسنادش موجود است


۶- نمی خواهم نقار بیفکنم، چون این خانواده شهید، خود آن قدر وقار دارند که رفتار مسالمت آمیزشان طی چندسال ستم، کمر خم نکردند و دست به پیش کسی دراز نکردند و عزت خود را با کسی معامله نکردند. من مادر شهید عباسیان که «کبرا خاله» صداش می کنیم،  تقدیس می کنم که چون حضرت زینب(س) صبر کرد و خون در دل گذاشت و زجرهای وارده بر پسرش را باکسی تقسیم نکرد.


۷- من سال ۱۳۹۲ در متنی با عنوان «کوچه های دارابکلا پر از شهیده» نام آن شهید را زنده کردم. و در مراسم سوم مرحوم محمد دارابکلایی در میان مردم برای نخستین بار نام شهید ابراهیم عباسیان را بردم و مظلومیت شان را تذکر دادم.


۸- یکی از دهها گزارش علیه من در پرونده ام، این بود من سر قبر شهید عباسیان فاتحه خوانی می روم. که با جرأت این کار را می کردم از کسی حساب نمی بردم. بله حتی فاتحه خوانی سر قبر آن عزیز قابل تعقیب بود و موجب سرزنش. سرزنش می کنم بر آن همه سرزنش که ننگ بود و عار. بازم خدا را شکر قضیهٔ بغرنج آن شهید گرم دشت خرمشهر حل شد نه منحل!


تحلیل مدیر مدرسه

۱- رفراندم (به قول دکتر داریوش آشوری: همه پرسی)  یک راهکار است نه رویکرد. راهکار عقل جمعی می طلبد که وقتی مصوب شود، رویکرد می گردد. پس، جادهٔ منتهی به رویکردها، مبداء اش راهکارهاست. و رفراندم، بک راهکار است که ابزار مدرن دموکراسی‌ست. بیشتر بخوانید ↓

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۱۳۹۷ ، ۰۹:۰۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی