مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت چهل و دوم
با آیه
جَزَاءً مِنْ رَبِّکَ عَطَاءً حِسَابًا
[این است] پاداشى از پروردگار تو، عطایى از روى حساب. (آیهی ۳۶ نبأ. ترجمهی خرمشاهی)
در این آیه جزای پارسایان را به ربّ (=پروردگار) نسبت داده و ربّ را به ضمیر «کَ» _که به رسول خدا (ص) برمیگردد_ اضافه نموده است. علامه طباطبایی معتقد است خدا با این ضمیر، «احترام رسولش را به عمل آوَرد. بر خلافِ جزای طاغیان، که چنین نکرد، تا بفهماند که خداوند منزّه از این است که «شرّ» برساند. یعنی این مزد و اجر و پاداشی است که خداوند عطا کرد، با وصف این که عطای خدا باحساب است.» ۲۷ تیر ۱۳۹۸.
۱۳ کیلومتر آرشیو
به نام خدا. سلام. هفت کولِ (۱۰۳)
میدانستم؛ _آنهم سال ۶۱_ که آرشیو هند ۱۳ کیلومتر درازی دارد. یعنی از تکیهپیش دارابکلا تا عبور اُومال و نودهک نکا. قفسههایی از کتاب در کتابخانهی هند که اینمقدار طول دارد تا از تاریخ و تمدن هند مراقبت کند. اما نمیدانستم؛ _تا همین سه سال پیش_ که آرشیو هلند به روایت ویلیام فلور، ولی ۱۷ کیلومتر درازی دارد و از هند، پیشی. و کتابهای سرگذشت و فرهنگ و تاریخ و تمدن هلند را در قفسههایش نگه میدارد؛ تا هلندیها آن را از یاد نبرند، کشوری که حتی از گُجَرات هند بسیار کوچکتر است.
نکته: گرچه میدانم و بارها به چشم دیدهام در تهران، در بیخ بزرگراه حقانی و پیچ تند منتهی به بلوار میرداماد، دو ساختمان همدیگر را شبانهروز نگاه میکنند و چشمک میزنند؛ یکی ساختمان شیشهای آبی لاجوردی بانک مرکزی و دیگری کتابخانهی ملی با معماری اسلامیایرانی. اما نمیدانم که درازیِ کدام سازه و قفسههای کدام ساختمان و محتوای داخلی کدام معماری، ۱۷ کیلومتر طول دارد؛ پول یا کتاب. تمدن و تاریخ اسلام و ایران یا ارز و یورو و پزو و یوان و یِن و روبل و لیره و فرانک!
تتمّه: وینستون چرچیل گفته بود: من هیچجا مسافرت نمیکنم مگر اینکه دورهی «گیبون» را با خود همراه داشته باشم.
یادآوری: حتماً میدانید که ادوارد گیبون، مورّخی بود که اوج و سقوط امپراتوری رُوم را نوشت و بخشی از آن توسط خانم فرنگیس نمازی به فارسی ترجمه شده است.
بگذرم؛ خواستم فقط به قفسههای سینه، صدایی سر دادهباشم تا دستکم اگر مغزِ سر، از راهبندانِ اینهمه مشغولیات کماثر در گسترهی ایران پهناور، پیامها را نمیگیرد، لااقل قلبِ زیر قفسهی سینه، بشنَود که ایران با آنهمه کهنبودن و تمدنداشتن و مزیّن به اسلامِ مبین شدن، چند کلیومتر قفسهی کتابخانه دارد؟ که پیش هند و هلند شرمسار نباشیم؛ هندی که روزیروزگاری ریشهی زبان پارسی داشت و هلندی که از رامسر تا بابلسر و چمستان ما، هم بسی کممساحتتر است.
متن سید مهدی حسینی:
خوشا آنانکه با عزت ز گیتی
بساط خویش برچیدند و رفتند
زکالاهای این آشفته بازار
محبت را پسندیدند و رفتند
درود بر اقا ابراهیم از محبت شما نسبت به خودم و ذکر خیر و طلب رحمت براى پدرم با بهره گیرى ازبهترین واژه ها ، سپاسگزارم امید که شنگ عشق و مهر، شور ونشاط ، و پراکندن بذرمهربانی، گرمی بخش وجود مان، و باعث استوارى خیمه ی وصال گردد دوستان قاصد سبز زندگی هستندکه با کوله باری از مهر، دل غنچه ها را با شادی، پیوند می زنند.در کلاس درسشان ، حتی تخته سیاه نیز، روسفید است. سیمای شورانگیز پدرتان. و روحیه صمیمی و حس احترام بی شائبه مادرتان ارمغان جاریه از آن دو عزیزسفرکرده است. همیشه هنگام گذر از کنار منزلتان بسان پرده سینما براى من ظاهر میشود.
یاد این عزیزان نقاب کشیده در خاک در هر محفلی، تفألی است به باغ زیبایی های زندگی.
ای خاک اگر سینه ی تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینه ی توست ...
سپاس از شما.
سلام آقا سیدمهدی حسینی،
سلام و سلامتی. دلانگیز، خوانا و مرطوب و باطراوت بود آنچه نوشتی. همواره به گشایش و گنجایش آن دوست محبوب، آگاه بودهام. ممنونم. نیز ممنونتر که چه احساسات برانگیزانه و مهربانانه یاد مرحومان مادرم و پدرم را اینگونه دلرُبا به یادم آوردی. درود داری. از دور باز نیز، برای شکیباییات بر مصیبت اندوهبار و غیر قابل جبرانِ وفات پدرت _که ماها جز خیر و خنده و درستکرداری و ایمان و مظهر بیآزاری چیزی ازو ندیدیم_ دعا میکنم. درود بر شما آقا.
«لغت اتوتوس»
۱. اُوهتوس، واژهای دوقلوست؛ مرکّب از «اُوه» به معنی آب. و توس به معنی واره و مانند. پس، اوهتوس یعنی آبواره، یا آبدار. و در اصطلاح عامیانه و کنایی یعنی سنگین و ثقیل.
۲. وقتی جاجیم و گلیم و لَمِه و کوب و پوستتخت، آب میخورد و در دَرهدِله شسته و آبکشی میشد، اوتوس میشد؛ که ششنفْری هم وِرِه حریف نَیمی، دار هاکانیم و آفتاب بَخارهُ و آب بَچِکِهُ و خشک بَووشِه.
۳. اینکه شما اوتوس دوست نداری! و گلیم خود را سبک و خشک و جمعوجور میخوایی، خود پیام خاص است که مفهوم آن هم در «رسا»ست و در «خفا».
همچنین در نجّاری نیز «اوتوس» به چوبی گفته میشد که تازه از جنگل استحصال میشد. که به آن «شیرچو» میگفتند. شیرچو چون حاوی مقدار زیادی آب آوند درخت بود، اوتوس خوانده میشد. و برای آنکه زودتر بهرهبرداری کنند، چوبها را در پشتبام گرمخانه (=سوچکهی توتون) چندروزی میخواباندند، تا خشک شود. درختهای توسکا، اوجا، فکدار و اِزّاردار از همه بیشتر، اوتوساند.
استان خیال ۱۴
درین استان به قول مرحوم بازرگان «پُرتوقّعی مردم» نقد میشود.
ماش فرستادیم!
به نام خدا. سلام. هفت کولِ (۱۰۴)
سیدابوالقاسم قائممقام فراهانی، صدراعظم باکفایت و ادیب ایرانی که ضدانگلیس بود و به این پیر فتنهانگیز بهایی نمیداد، سرانجام مورد حسادت و کینهی آن کشور به قول رهبری «خبیث» قرار گرفت و با دسیسهچینیشان نزد محمدشاه قاجار، در سال ۱۲۱۴ خورشیدی در ییلاق خفه شد. بیشتر بخوانید ↓