به قلم دامنه: به نام خدا. میخواهی با هر نگرش و نگاهی به وضعیت ایرانِ امروز بنگری، بنگر؛ چه منتقدانه، چه معتقدانه، اما به براندازی و براندازان مدد نرسان. آنان به تنها چیزی ڪه به آن هرگز فڪر نمیڪنند و دل نمیسوزانند، منافع ملی، امنیت پایدار و آیندهی درخشانتر ایران است. تازه، بدشان هم نمیآید ڪه این هر سه، عرصهی تاختوتاز قرار گیرد، ولو به دستِ بیرونی (=به فارسی: بیگانه. به عربی: اَجنبی).
دوست ارجمندم جناب دڪتر عباس خلجی مدیر «فراسوی سیاست» در نوشتهای با عنوان «برای ایران چه باید ڪرد؟!» تحلیلی برای ضرورتِ همگرایی داخلی ارائه داد ڪه جامعیت داشت، این نوشتهام به درخواست ایشان به نگارش در میآید و امتدادی است بر آن نگرش، ڪه در «دامنه دوم» (اینجا) به زیر چاپ رفت.
هر ایرانی، مُحِق (=حقمَند، حقدار، صاحبِ حق) است ڪه به «ایرانِ امروز برای ایرانِ فردا» فڪر ڪند، دغدغه داشته باشد، نظر دهد، مطالبهگری ڪند، خواسته داشته باشد و در تعیین و ثبیت سرنوشت جمعی، شرڪت. زیرا؛ به تعبیر زندهیاد دڪتر علی شریعتی در جزوهی «روشنفڪر مسئول»، همهی ما «مسئول»ایم و پیش خداوند و وجدانمان، پاسخگو. چراڪه به قول ڪنفوسیوس: ما امانتدارِ آیندگانیم، نه میراثخوار گذشتگان.
همگرایی به معنی دستشُستن از ایده و آراء نیست، ترڪِ خواستههایی است ڪه برای هدفهای اساسیتر، فرونهادنِِ تنشهایی است برای جهش مؤثرتر. همگرایی همچنین معلوم است ڪه به معنی همسانسازی افڪار نیست ڪه بیشتر شبیهسازی است تا جامعهسازی. همگرایی باید ڪنارگذاشتنِ عاقلانه و رضامندانهی «نقش»هایی باشد ڪه رُل (=بازیگری) در زمین دشمن و یا حریف به حساب میآید و بهڪارگیری عامدانه و مسئولانهی «نقشه»هایی باشد ڪه راه را مینمایاند و چاله و چاه را پر مینماید.
سخن رسول خدا محمد مصطفی (ص) «اَلا ڪُلڪمْ راعٍ، وَ ڪُلڪمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ» بهترین رهنمود برای این رویڪرد، آیندهنگری، جامعهسازی، خودسازی و در یڪ ڪلمه همگرایی داخلی است. قلمم را درین فراز، به احترام استاد شهید آیتالله مرتضی مطهری، میسپارم به بیان سَدید ایشان ڪه در شرح عبارت بالا، حرِف خوب را، خوب زد؛ در مجموعه آثارش، جلد هفدهم (منبع) :
«تمام افرادِ شما مسلمانان، به منزلهی حافظ و نگهبان و شبان دیگران هستید و تمامِ شما نسبت به تمامِ خودتان، مسؤولید. تعبیرى از این بالاتر نمىتوان کرد، یعنى ایجاد نوعى تعهّد و مسؤولیتِ مشترک میان افرادِ مسلمان براى حفظ و نگهدارى جامعهی اسلامى بر مبناى تعلیمات اسلامى.»
استاد برای تبیین، چنین ادامه داده است ڪه برای فهم درست آن در زمانهی ما، دقتِ فراوان ما را میطلبد:
«چنین وظیفهی سنگینى اولًا آگاهى و اطلاع زیاد مىخواهد، یعنى هر فرد یا اجتماع ناآگاهى نمىتواند این وظیفه را بهخوبى انجام دهد، و ثانیاً قدرت و امکان مىطلبد. انجامدادنِ چنین مسؤولیت بزرگ و چنین تکلیف بسیار بزرگى، احتیاج به قدرت و نیرو دارد، و ما قدرت و نیروى لازم را براى این موضوع کسب نکردهایم. نیرو را بالقوه داریم ولى این نیرو را جمع نمىکنیم.»
نڪتهی پایانی: در جامعهی امروز ایران، مردم این سرزمین باتمدن ڪه به شڪرانهی خدا با واژگون ڪردن سلطنت ناشایست پهلوی، به نعمت اقتدار و قدرت بهرهمند شدهاند به نظر من دستڪم چهار چیز را بیش از پیش میخواهند ڪه در نگرش من، یڪ پایبندی پیشبَرانهی مدرن (=نوین، امروزین) برای پیش به سوی «ایرانِ امروز برای ایرانِ فردا» میباشد:
۱. پایداری ارزشهای اخلاقی و دینی از دامنهی عبادت تا قلّهی عدالت. ۲. مردمیماندن و پاسخگوبودنِ روند سیاست و حڪومت از صدر تا انتها. ۳. آسانترشدنِ معیشت مردم و پیوندهای داخلی و داد و ستد جهانی به همراه مقاومت انقلابی و جهاد سازندگی. ۴. مبارزهی حقیقی و اقدام واقعی با هر گونه «فساد و فقر و تبعیض» ڪه در راهبُردِ رهبری همواره بخشیجداییناپذیر از هدایتگری و حڪومتداری و مطالبهگری بوده است.