به قلم دامنه: تاریخ انتشار این پست: یکشنبه, ۸ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۲۵ ق.ظ. فرق لغت با لغت: مثلاً درین پست فُؤاد با قلب؛ ظنّ با زَعم، حفیظ با وکیل. یکی از کتاب‌هایی که با خود به همراه برده بودم آن دو هفته -که لااقل در وقت فراغت، معطل نباشم-  "لغت‌نامه‌ی تفسیری" اثر ابوالفضل بهرام‌پور بود که عکسی از آن انداختم. این کتاب، حال آدم را عوض می‌کند؛ چون در هر صفحه از آن، درهای معنی الفاظ به روی خواننده باز می‌شود. من فقط توانسته بودم تورق کنم اما روی چند لغت خیلی توقف داشتم و لذا دست به برداشت و شرح زده بودم در پای یک ورقی. حالا امروز چشمم به آن ورق افتاد و این جا به اشتراک گذاشتم. باشد که به فرق های لغت دقت ورزیم که شماها می‌ورزید، نهیب به خودم است که بورزم؛ علاقه هم به لغت دارم.

 

 

ظن، گمان و احتمالِ راحج و ترجیح‌دار است ولی زَعم جایی است که شخص به مطلب و چیزی یقین دارد در حالی که باطل است. مثلاً قرآن سوره‌ی کهف آیه‌ی ۴۸ «زَعمتُم» به کار برد که نباید آن را "گمان‌کردید" معنی کرد. معنی دقیق آن "پنداشتید" می‌باشد. به ترجمه‌ها بنگرید می‌بینید که برخی مترجمین آن را نادرست برگردان کردند. زیرا گمان ممکن است احتمالاً مقدمه‌ی یقین شود ولی زعم اساساً باطل است. در مراودات روزانه معمولاً می‌گوییم فلانی به زعم خود چنین فکر کرد. یعنی پیش خود پنداشت.

 

قلب را از آن رو قلب (=دگرگون‌شونده) نامیدند چون ناظر به این است دل، تحریک‌پذیر است و تحول می‌پذیرد. مثلاً دو نفر وقتی به هم احساس می‌ورزند، قلب‌شان دگرگون و تحریک می‌شود و روح را به حرکت درمی‌آورَد؛ چه به سمت انبساط و شادی و چه به سوی انقباض و تلخی. اما به قلب، فُؤاد هم گفته می‌شود چون این جای انسان، محل سوز و گُداز و نقطه‌ای برای عواطف و گرمی است. فأد در ریشه یعنی بریان‌کردن.

 

حفیظ آن نگهبان و پاسبان است که از کسی و جایی مواظبت دارد ولی وکیل بالاتر ازین است؛ زیرا او کارهای کسی را خود به گردن گرفته و انجام می‌دهد، چه با اُجرت و چه بی‌اُجرت. دامنه.