نکاتی بر دعای ندبه
به قلم دامنه: برداشت تفسیری بنده از نُدبه. از همان لفظ نُدبه شروع کنم که «شیون» است. شیون به چیست؟ شیون برای فراز و فرود. از یک سو ندبهخوان بهجت و سُرور از خود بروز میدهد تا داشتههای دینش را به رخ روحش بکشد تغذیهاش کند؛ عید کند خود را. کما این که ترجیح این است این دعا در سه عید بزرگ زمزمه شود نیز صبح جمعه که انسان تمام زوایای وجود شخصی برآمده از سرشت خود را جمعیت و اتحاد بخشد. از نظر من چند جای این دعا، از همه جا نردبانتر است؛ ولو شیون برای نالیدن فرود خود و جامعه (یعنی نقصهایی از خود و جامعهی خود) باشد و یا شیون برای بالیدن فراز خود و جامعه (یعنی کمالاتی از محیط مسلمین و داشتههای دین خود و جامعهی خود)
از جمله این جاها :
یکم: آن جا، که آمده است: «اَینَ مُحی مَعالِمِ الدینِ و اهلِه» کجاست احیاگر نشانههای دین و اهل دین؟! معالم درین جا یعنی بقایا و نشانهها. فرض درین فراز برین گرفته شده که نشانهها و اهل آن نسیان رفته است؛ پس ظهور موعود را زود میخواهد؛ چرا؟ چون از مُردن ارزشها و اصول مذهبی در میان مردم نگران و غصهدار شده است، پس در انتظار احیاگر نشسته است. چون کمی بالاتر در مقام منتظر نالید که کی میشود بیایی که اَمْت و عِوَجِ و انحراف را درست کنی!
دوم: آن جا، که آمده است: هَلْ اِلیکَ یابْنَ اَحمدَ سَبِیلٌ فَتُلقىٰ. یعنی «آیا به سوی تو ای پسر احمد -صلوات الله علیه و آله و سلّم- راهی هست تا ملاقات شوی؟ این فراز شیون را به فاز شیفتگی و شیدایی میبرَد. دیگر نالیدن نیست، بالیدن است برای دیدار و دیدن. چون حضرت موعود ع در پِس پرده است، مشتاق، در مقام ندبه خود را متقاضی ملاقات با امام زمان ع معرفی میکند. چنین فکری، موجب حرکت تکاملی آن فرد میشود و در همان هنگام دعا احساس شکوه و شکوفایی میکند و غنچهی درونش باز میشود.
سوم: آن جا، که آمده است: رَیّاً رَوِیّاً هَنیئاً سائِغاً. از همین فراز عجیب پایانی، با آن همه گریه و زاری، از خدا گوارایی و خوشی و شادی پایدار و کامل میخواهد که همچنان بر جانش جاری باشد و بر دریای درونش بریزد که پس از دریافت آن، حتی دیگر تشنگی دستش ندهد. این یعنی شیون باید به شیدایی پیوند بخورَد و جوش شود. پس ندبه ندای ناله است به سوی نوا. به عبارتی سیردادن دل از فردی مویهکُنان به فردی مُبتهج و شادمان.