اصل ۴ : از آنجا که عقل و وحی _هر دو_ حجت الهی هستند، هرگز تعارض حقیقی میان آن دو رخ نمی دهد، چنانکه علم و وحی نیز چنین اند.


توضیح: غالبا" منشاء تعارُض (میان علم و وحی) این است که علم به مرحله ی قطعیت نرسیده است، که فرضیه های علمی عجولانه به صورت علم قطعی تلقّی می شود، (به عنوان مثال مثلِ آن بخش نظریه نیوتن، که سالها بعد توسط انیشتین رد شد) لذا، تصورِ تعارض پیش می آید. زیرا بین علم و وحی هرگز تعارض رخ نمی دهد.


اصل ۵ : واقعیات جهان، جدا از اندیشه و تصور ما، وجود مستقل دارند و حقیقت، مَقوله ای ابدی و جاودانه است.
توضیح: یعنی نسبیت در حقیقت متصوّر نیست. مثلا" اگر انسان از طریق یکی از ابزار شناخت، واقعیتی را به عنوان "حقیقت" کشف کرد، باید گفت برای همیشه، حق و استوار است. شبیه ۲+۲ که ۴ می شود.


اصل ۶ : جهان مخلوقِ خداوند بوده (به اراده ی او آفریده شده) و کائنات لحظه ای از خداوند بی نیاز نبوده و نخواهند بود.


اصل ۷ : نظام کنونی جهان، نظامی ابدی و جاودانه نیست و روزی از هم فرو خواهد ریخت.

توضیح: نظام دیگری پدید می آید که همان نظام معاد و عالَم اُخروی ست. آیه ۴۸ سوره ابراهیم می فرماید: یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ ۖ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ. یعنی: روزی که زمین (به امر خدا) به غیر این زمین مبدّل شود و هم آسمانها دگرگون شوند و تمام خلق در پیشگاه (حکم) خدای یکتای قادر قاهر حاضر شوند. در ضمن، آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ (۱۵۶ بقره)نیز، اشارتی به همین حقیقت نهفته است.

ادامه دارد..

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/230