زاکانی و قضیهی دامادش حیدری
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. خُب بالاخره آقای علیرضا زاکانی دامادش را از پستی که به او در شهرداری تهران هدیه داده بود، کنار گذاشت. به استناد این منبع: آخرینخبر. لابد وقتی کمی به خود آمد و فشارها و تعجبهای افکار عمومی -حتی اعجاب همفکران خود را- از کار عبثی که کرده بود، دید، ضربالمثَلِ «از خرِ شیطان پیاده شو» به گوشش طنین افتاد و سرانجام از کردهاش نادمش ساخت و به عقبش نشاند. البته بدجوری دامادش را ضایع کرد و صد البته خود هم، زیاد ضایع شد. امید است متنبّه گردیده و پند گرفته باشد؛ چون خیلی خودش را مبتکر و شجاع در افشای فساد و بستر فساد میداند.
حکمت در فارسی هم گل میکند؛ پس، پیش از آنکه حکمت ۳۳۷ نهجالبلاغه را حُسن خِتام این پست کنم، از ضربالمثل فارسی مدد گیرم و گویم که: «چرا عاقل کند کاری که باز آرَد پشیمانی». البته آیا آقای علیرضا زاکانی خود را عاقل هم میداند درین کاری که گویا هیچ سابقهی درین پست و رشته نداشته و تنها با دور زدن و نادیدهگرفتن قانون توسط وزیر کشور سرتیپ پاسدار آقای احمد وحیدی، گمارده شد؟ البته خودم به نظرم میرسد که به تدبیر و زیرکی حجتالاسلام آقای رئیسی از دولت ۱۳ بهعمد دور انداخته یا کنارتر نگاه داشته شد تا هم از تندرویهای این دستهی بیدسته! خلاص باشد و آسوده، و هم خود به دست خود امتحان شوند و آزموده. بگذرم، بروم سرِ حُسن ختام و حکمت عالی ۳۳۷ امام علی علیهالسلام :
الدَّاعی بِلا عملٍ ، کالرَّامی بِلا وَتَرٍ
دعوتکنندهی بىعمل، چون تیراندازِ بدون کمان است.
هنگام مناظرهی کازار سیزدهم این جناب زاکانی -که بر همگان معلوم گشته بود که او کاندیدایی عاریتیست و شغل شریف نمایندگی مردم قم را نادیده انگاشته و در واقع کاری هم در آن مدت برای مردم و شهر قم صورت نداده بود و فقط از تهران پا شده بود آمد قم تا در حوزهی انتخاباتی قم کاندیدایش کنند و لابد پیروز- چنان خود را ضد رانت و مخالف فامیلبازی جا میزد که هرگز نمیپنداشت اینهمه فوری و زود، در پستی که حالا او را در آن سرگرم کردهاند، عجیبترین فامیلباز میشود. در دفتر اَعمالش ملائک که چه عرض کنم، ملت چه زود بر پروندهاش حک کرده که: خیلیزود به سوی فاملیش غش کرده است! نه اون غش؛ غشّ در معامله هم، فقط آب در شیر ریختن، ماسه در گندم گذاشتن و خاک در کیسهی سیبزمینی فروکردن نیست؛ اصول و آرمان هم فدای هوس و فامیل شود، غشّ است از نوع بدترش که با هیچ غشویی پوشیده و پاک نمیشود. کاش خود، به خود میآمد، نه از هراس افکار عمومی که صدای خداست؛ اگر هر جا بر مدار حق و حقپویه باشد.
نکته: انتظاربردنِ کارِ درست از دستِ دستاندرکارانِ سیاست، چندان انتظاری بایسته نیست؛ مگر مرحوم رفسنجانی، حجتالاسلام سید محمد خاتمی، و نیز رئیسان دولت ۹ + ۱۰ و ایضاً دولت شیکپوش و فریفتهی «کدخدا» در دورههای ۱۱ و ۱۲، قوموخویشانشان و ایلوکسانشان را لابهلای پستهای ویژه و کارچاقکن، پنهان نکرده بودند؟! کردند؛ حالا زاکانی هم رویش. آیا درس میگیرند از منش و منهج و منویات (=قصد و مراد) رهبری؟ گمان نکنم. بگذرم.
| لینک کوتاه این پست →
qaqom.blog.ir/post/1978