تفاهم و توافق چی هست؟!
یکی از مؤلفهها در پایداری و پویایی روابط، داشتن "تفاهم" است. حالا مگر تعریف تفاهم چی هست که روی آن بحث هست و بعض مواقع تنشُ سطح محبت، رو به فروکش؟ در یک جمله، چکیدهی تفاهم این است: "وجود (=داشتنِ) فهم مشترک، یا نزدیک به هم، در رابطه با یک موضوع" اینجا یعنی دو طرف، مقصود یکدیگر را میفهمند و قادرند تفاوتها را نیز تحمل کنند مثلاً هنگامی که باورهای یکدیگر را میپذیرند، تفاهم را با مسئلهی توافق اشتباه نگیرید. زیرا توافق یعنی تلاش برای رسیدن به یک فهم نزدیک به هم. در تفاهم؛ معمولاً دو نفر بدون اینکه تلاشی بکنند نظراتی شبیه به هم دارند؛ ولی در توافق، دو نفر باید سعی کنند آن هم با صرف انرژی زیاد، نظراتشان را به هم نزدیک کنند. شاید بشود گفت تعدیل سطح انتظارات عامل این مسئله است. دستیابی به تفاهم یک پیشزمینه هم باید داشته باشد و آن فراگیری روشهای صحیحِ ابرازِ "احساسات" است. بعضاً سختشان هست احساسات خود را ظاهر کنند و بر زبان و کلمه بیاورند. دو نفر کنار هم، واقعاً -نه صوراً- نیاز دارند تا از آن چه در دل و ذهن دیگری میگذرد، آگاه باشند تا بهتر به درک مشترک برسند.
به نظر من باید سور و ساتِ (=زاد و توشه ، خوار و بار) احساسات همواره پهن باشد. حال اگر قرار باشد افراد به جای بیان این احساسات و انتظارات، به ذهنخوانی علیهی هم روی بیاورند، ممکن است برداشتهای خلافواقع رخ دهد که عامل تضاد و تنش و فروکشی است. دستیابی به تفاهم به اعتقاد همگانی غیرممکن نیست! ولی ضروریست این دانایی شکل بگیرد که مقصود از تفاهم این نیست که دو نفر باید مثلِ هم، فکر کنند و هیچ اختلافنظری با یکدیگر نداشته باشند، بلکه این است که اختلافنظرهای افراد به عنوان یک پدیدهی طبیعی، باعث رشدیافتگی شود مشروط به این که بهدرستی اداره شودُ تبدیل به فرصت. من در نوشتن این متنم از مفاهیم مهم در مقالههایی تخصصی روانشناسی وام گرفتم و سعی نمودم خیلیخلاصه از خَیل این خلال پرجدال مبحث، خلاص شوم. دامنهی دارابی.