نقدی بر مقالۀ مشکل کنونی ایران چیست؟
به قلم جناب «یک دارابکلایی» : با سلام. مقاله «مشکل ایران چیست؟» انتشار یافته در: (اینجا) پر است از تناقض و پارادوکس. ظاهراً نویسنده مجبور است یکی به نعل بزند یکی به میخ. برادر! یا شتر باش بار ببر، یا مرغ باش تخم بگذار. شترمرغ بودن اصلا کار خوبی نیست.
توضیح دامنه: سلام جناب یک دارابکلایی. ممنونم از ابراز دیدگاه ات که رک بیان نمودی. حتما جناب دهقان جواب دارند که خود صلاح می دانند. اما من فقط بگویم کاش پادوکسیکال بودن را با ذکر نمونه، تعیین می نمودی. راستی، شترمرغ مگه بد است!!!؟ خداحافظ.
به قلم جناب «یک دارابکلایی» : با سلامی دوباره. منظور من از پارادوکس آن است که ظاهراً مقاله قصد دارد بیان کند که مشکل اصلی جامعه ما مشکل فرهنگی است، اما در بسیار از قسمتها از این فرهنگ دفاع میکند و نویسنده معتقد است باید از آن فهمی نو شود ـ یعنی اینکه فرهنگ دارای مشکل نیست، بلکه این فهم افراد است از آن که باید تغییر کند، و این همان تناقضی است که با هدف اصلی مقاله دارد. بنده قصد ندارم علیه یا له مقاله صحبت کنم. اعتراضم به نوع نگارش مقاله است. تا آنجا که آموختهام هر نوشتهای باید وحدت درونی داشته باشد، یعنی اینکه شما یک هدفی برای بیان آن دارید و کلیه مطالب آن باید در راستای بیان و تقویت آن باشند. این همبستگی میان مطالب معمولاً با استفاده از کلماتی همچون کلمات ربطی یا اشارهای و یا از طریق معنایی صورت میگیرد. معمولا در مقالات آکادمیک هدف در پاراگراف اول بیان می شود ـ همانگونه که در این مقاله «مشکل فرهنگی به عنوان مشکل اصلی کشور» به خوبی تبیین شد ـ و سپس پاراگرافهای متعدد بعدی هدف اصلی را حمایت (یا به قول خارجیها ساپورت) میکنند ـ که در این مقاله بسیار ضعیف است.
ربط بعضی از پاراگرافها به هدف اصلی ضعیف بوده حتی بعضی هم به نظر میرسد اصلاً ربطی به موضوع ندارد، مثلاً موضوع ارتباط میان فرهنگ ایرانی و اسلامی چندان ارتباطی ندارد یا حداقل به درستی ربط آن نشان داده نشده. در کل وحدت مطالب مقاله ضعیف است و خواننده را در درک و فهم مطالب و ارتباط بین آنها دچار مشکل میکند. علاوه بر آن مقاله نه دلایلی قوی و مستدلی برای ادعای «مشکل فرهنگی به عنوان مشکل اصلی کشور» بیان کرده و نه راه حل درستی برای حل آنها.
توضیح دامنه: به نام خدا. سلام من هم به شما جناب یک دارابکلایی. به یقین جناب دهقان پس از دیدن هر دو نقد شما، پاسخی خواهند داشت که به محض دریافت، انتشتار می دهم. نقد شما نشان از فضل شما می دهد و آنچه نوشتی به یقین برای بِه شدن اوضاع است نه له کردن خدای ناکرده چیزی یا کسی.