رضاخان و صاحب روزنامه طوفان
يكشنبه, ۷ آذر ۱۴۰۰، ۰۸:۲۵ ق.ظ
به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. بیخبر نیستیم که از یک سو شعرهای فرخی را به همدیگر هدیه میکنند و از سوی دیگر از رضاخان دفاع، مذاق تندِ این شاه تاب حتی یک حرف را نداشت چه رسد به شنیدنِ یکجمله انتقاد. زندهیاد محمد فرخی یزدی (۱۲۶۷ - ۱۳۱۸) با روزنامهاش «طوفان» بهویژه با شعرهایش مشهور شده بود. یک دفعه به خاطر یک انتقاد، فقط یک انتقاد به سلطنت همایونی! شاهنشاهی، ۲۷ ماه به زندان محکوم شد که سرانجام در ۲۴ مهر ماه ۱۳۱۸ با آمپول! پزشک احمدی در حمام بیمارستان زندان شهربانی به قتل رسید. حالا چطور میشود هم فرخی را میخواهند و هم تطهیرکردن رضاخان را. قاتل و مقتول را باهم دوست دارند! اصلاً این قابل جمع هست؟ خیر؛ اصلاوابدا. جمع نقیضین محال است. نمیشود انسان و غیرانسان! را کنار هم گذاشت.
| لینک کوتاه این پست →
qaqom.blog.ir/post/2002
سلام و درود بر آقای طالبی
از مطالب شما و سایر اعزه بهره مند می شویم. دو واژه ابلاغ و ایصال، از واژه های پر اهمیتی هستند که در واقع بیان کننده روش رسالت رسول خدا(ص) می باشند. وقتی می گوییم شما فقط مامور به ابلاغ هستی، یعنی تنها وظیفه ات رساندن پیام الهی به مردم است، این که مردم عمل بکنند یا خیر، در حیطه وظیفه شما نیست. اما وقتی می گوییم وظیفه شما ایصال هست، یعنی هم باید ابلاغ پیام کنی و هم دست مردم را بگیری و به طرف هدایت و سعادت و خدا ببری. اگر تنها وطیفه پیامبر ابلاغ بود، پس تشکیل حکومت دینی، بخصوص حکومت مدینه النبی چه مفهومی می تواند داشته باشد؟ از این لحاظ عرض می کنم که با تشکیل حکومت دینی، بعضی از قوانین هم که از شرع اخذ شده باشند، وضع خواهد شد و وضع قوانین هم یعنی اجبار مردم به رعایت آن. آن وقت پیامبری که فقط مامور به ابلاغ بود، حالا دارد مردم را به انجام کاری مجبور می کند. چرا زمانی که امیرالمومنین حتی در منصب حکومت نبودند هم به شرابخوار شلاق زدند؟
گرچه مرحوم علامه می فرمایند قرآن کتاب هدایت است، اما واضح است که هدایت در جایی باید خود را نشان دهد، یا در قلب یا در جوارج یا در جامعه ... بنده فکر می کنم علاوه بر موضوع ابلاغ، پیامبران آمدند تا مردم را به بهشت ببرند، نه فقط بهشت را ترسیم کنند.