زیارت رضوی توحیدی (۲)
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. زیارت رضوی توحیدی. قسمت دوم. پست ۴۶۹ مدرسۀ فکرت. ورودمان به هتل گلشن رضوی را پیشازظهرِ ۲۸ آبان ۱۳۹۸ به ثبت رساندیم و در محل اقامتمان قرار و آرام گرفتیم؛ با حالات گونهگون: خوشحالی از سالمرسیدن به مقصد. سکوت و فرورفت به اعماقِ انگیزهها و آرزوهای فردی. ازدیاد خندهها و شوق وصالها از طریق خواندنیها و شنیدنیهای طرفینی، چه جوک، چه مزاح، چه فکاهی، چه جدّی و چه نکته و پندرسانی. همباشی ذهنی و کلامی و فکری برای بیان آثار و برکات جمعبودن رفیقان در کنار هم آنهم برای زیارت حرم.
از زیباییهای زیارت نزد ایرانیان و مسلمانان، چند چیز بیشتر جلوه دارد و این آداب، ترکیبی از تأکیدات موجود در فرهنگ و ادب فاخر ایران و آموزههای متین و مُبین دین اسلام است؛ که اگر رعایت گردد، جان و جسم و جهان و روح و روان آدمی را پاک و طَهور نگه میدارد. مانند:
۱. پاکیزهبودن جسم و لباس. ۲. تقلّای روحی برای دیدار و اَدای احترام. ۳. خوشبویی با عطر و اُدکلن و مُشک. ۴. طهارت و غسل با آب و اِنابه (=بازگشتن به درستی و راستی) ۵. رعایت ادب و فروتنی در پیشگاه و درگاه و بارگاه حرم. ۶. شوقُ و ذوقُ و رونق قلب و تخلیهی خاطر از مُخیّلات بد و حسّ سبکبالی در دل و درون. ۷. ورود فروتنانه و وِردهای زمزمانه و دردِدل صمیمانه و واگوییهای مخفی و خفیِ زائرین با صاحب حرم؛ که در مشهد امامی رئوف و رضا، دانشمند، صاحب چندین جلسه مناظره و گفتوشنود و نیز دارای آثار و روایات و حدیث و سخنهای فراوان و مشتهر به عالم آل محمد (ص) این دیدار و زیارت را جِلوهیی جاذب و جالب میبخشد.
زیارت در یک معنا در لغت یعنی مایلشدن، تابیدن، خمیدگی. مثلاً انوار آفتاب وقتی به کنارهی کهف (=غار) میتابید، قرآن از آن تعبیر به زیارت کرد، یعنی نور خورشید به سمت غار مایل شد تا به اصحاب کهف بهره برساند. زائر حرم هم یعنی کسی که میل به دیدار کرده و مایل به امام شده است.
با صرف ناهار هتل و استراحت در اتاق اقامت و سپس اغتسالها (=غُسلها و سر و تن شستن) مستحبّی و نیز سِرو (=پذیرایی) میوههای جوواجور همراهان از پِچ و نارنگی گرفته تا انار و تخمه و کهیتیم، عصرِ همین روز، اولین قدمهایمان را در بستِ نواب صفوی در ضلع شرقی و سمت طلوعگاه آفتاب در حرم رضوی گذاشتیم. پس از تفتیش، هر کس با حال درون خویش و قال بیرون خود لحظهبهلحظه به مَضجع و ضریح و قبر امام عزیز و محبوب دل ایرانیان نزدیک و نزدیکتر میشد و گامهای خود را هرچه جلوتر میرفتیم، کوتاهتر و آرامتر و متواضعانهتر مینمودیم تا ادبِ آداب زیارترفتنِ ایرانیان تمدندار آگاه را انجام دادهباشیم.
خوبی اینکه، این جمع و ترکیب رفیق، دهمین زیارت رضوی خود را به صورت جمعی تجربه میکرده که چند سال پیشتر در سنّ چهلسالگی همپیمان شدهبودیم اربعین دوم زندگی فردی خود را در جمع دوستانه در حرم امام رضا -علیه السلام- ادامه و استمرار دهیم؛ ازینرو، در دهمین سفر رضوی، این جمع، از فرآوردههای وصال و اتفاق، از آثار و دلتنگیهای وداع و افتراق و نیز از شهد شیرین قُرب و همچنین از تلخی زهرِ غُربت خبر داشت. در آن ساعت قرار، زیارت در حالِ زار دست داد و دستهایمان به نیاز توحیدی دراز شد و گامهایمان را به پیشگاه رضوی برداشتیم، تا بر کمبودها و کمیابیها چیرهتر گردیم و بر «فکر دینی» خود چِلّه و شاخه و شاخسار و شکوفه و ثمره بزنیم (البته اگر قادر بمانیم) تا ریشهیمان نخشکد. آوندهایمان بیآب نگردد. در هجوم پلیدیها و رِجسِ زمانه نپوکیم و نپوسیم. تحلیل ربطِ توحید و زیارت و زادهشدنِ دوباره و زادِ راه برداشتن بماند در قسمت بعد. عکس بالا: بست نواب صفوی. حرم رضوی. عکاس: جناب رهگذر