به قلم دامنه. به نام خدا. علیاشرف درویشیان. نامی آشنا. زادهی ۳ شهریور ۱۳۲۰ کرمانشاه. از خانوادهای تهیدست. پدرش آهنگر. آموزگار کودکان روستاهای کرمانشاه. آشنا با بُغضها، اندوهها، فقر و نداریها. شاگرد بنّا، زیر آفتاب سوزان خشت میزد، «سختترین شغل دنیا». بعد کارشناسی ارشد رشتهی علوم تربیتی را گذراند. به سوی سیاست رفت. دستگیر شد. نخستین داستانش را در زندان نوشت، سال ۱۳۵۲.
باز هم نوشت. داستانِ «از این ولایت» را وقتی نوشت، باز هم روانهی زندان شد. طی ۷ سال ۳ بار زندانی شد. زندان سیاسی شاه. از شغل معلمی محروم گشت. (منبع)
نامهای مستعارش، «لطیف تلخستانی» و «علیجان درویش» بود که بر جلد کتاب میگذاشت تا نوشتههایش دچار منع چاپ! نشود و زیر تیغ سانسور زخمی نگردد. انقلاب که پیروز شد او هم با دیگر زندانیان سیاسی آزاد شد، خودش گفت: «مردم آزادشان کردند.» (منبع)
کتابهای زیادی نوشت که شمارهکردن آن وقت میبرَد، ازجمله دو کتاب در بارهی مرحوم صمد بهرنگی: «صمد جاودانه شد» و «یادمان صمد بهرنگی».
در دههی هفتاد در مجلاتی چون «آدینه» و «کارنامه» و «کِلْک» مطلب چاپ میکرد. آثار و نوشتههایش (چه نقد، چه داستان و چه پژوهش) همگی رویکردی سیاسی و اجتماعی دارد. نقل است که «آثار علیاشرف درویشیان هم در دوران حکومت پهلوی و هم در دوران حکومت جمهوری اسلامی دچار سانسور شد.»
او عضو کانون نویسندگان ایران بود. «قصههای بند» یکی از آثار مهم درویشیان است». مجموعه داستانی از سرنوشت زندانیان سالهای قبل از انقلاب؛ آدمهایی با طرز تفکر و نگاههای متفاوت به زندگی و سیاست.
کتاب «قصههای بند»، سند زندهای از آدمها، طرز تفکر و وضعیت طیفهای گوناگون مردم است که به مبارزه و مقاومت، خواسته یا ناخواسته روی آوردهاند. نگاه درویشیان به همهی آنها همدلانه است و گویا درصدد آن نیست تا با کاویدن روح آنان و افشای نقاط ضعفشان «زخمی بر زخمی بزند تا مبارزان راه آزادی را محکوم کند.» (منبع)
با بانویی به نام شهناز دارابیان ازدواج کرد که نویسنده بود و پژوهشگر ادبیات عامه. گلرنگ، بهرنگ، گلبرگ سه فرزند این زوجاند.
در بارهی «کتاب ظلمآباد» می گوید: «ظلم هیچوقت برقرار نمیمانه. ... یعنی تا حالا به یک «علیاشرف درویشیان» برنخوردهای؟» (منبع)
«وقتی ناهار میخوریم ، ننه میگوید: آه خدا، کاش دو تا بال داشتم و الان میپریدم و این ماست و خیار را می بردم برای بچههام. آخ الان توی آن خاک و خل چه می خورند؟ خدا کند مریض نشوند.» ننه نمیدانست که ما همان صبح زود پول مختصرمان را خرج میکردیم و تا عصر برای پولدرآوردن به هر دری میزدیم. (کتاب فصل نان. علیاشرف درویشیان)
علیاشرف درویشیان بر عقاید خود ثابتقدم ماند و ۴ آبان ۱۳۹۶ با تحمّل طولانی رنجهای بیماری و دیدنِ وفاداری مثالزدنی همسرش شهنار دارابیان، چشم از جهان بست. خدا رحمتش کناد.
نکتهی ۱ : شخصیتهای ایرانی که سوسیالیست بودند، معمولاً از امام حسین -علیهالسلام- الهام میگرفتند و از حقانیت و آموزههای مکتب حسینی توشه برمیداشتند و از «راه حسینی» -که سرآمدِ درگیری با ستمگری، و پشتیبانی از ستمدیدگیست- دفاع میکردند و برای حضرت اباعبدالله الحسین -علیهالسلام- حُرمت و قداست و تجلیل قائل بودند.
نکتهی ۲ : شخصاً کسانی را میشناسم که گرایش چپ مارکسیستی داشتند اما به عاشورا و حضرت سیدالشهداء (ع) ارزش و احترام فراوان قائل بودند و برای دادنِ غذاهای نذری روز عاشورا نیز شرکت شائقانه و ارادتمندانه داشتند. زیرا امام حسین (ع) را حقیقتاً آموزگار بشریت میدانستند.
(نوشتۀ آزاد دامنه از چند منبع ارجاع دادهشده)