زندگی آیا معنی دارد؟!
ویل دورانت (۱۹۸۱ - ۱۸۸۵) در بخش اول کتابش «دربارهی معنی زندگی» ترجمهی شهابالدین عباسی با عنوان "تمنای معنی" گفت انقلاب صنعتی غرب خانه و خانواده را نابود کرد؛ هر اختراعی قدرتمندان را قویتر میکند و ضعیفان را ضعیفتر. غرب خدا را ظاهراً ناپدید !!! کرده است. (ر.ک: ص ۲۴) وی درین اثر اینگونه زیبا به ضرورتِ وجود دین پرداخت که اشتباه است اگر این واقعیت را در نظر نگیریم زندگی معنوی ما همان قدر طبیعی است، که زندگی جسمانی ما. اساساً از نظر ویل دورانت وضع طبیعی بشر "امید" است نه یأس. او با قاطعیت رویهی تمدن غرب را نقد میکرد.ویل دورانت -همان طور که از آن صفحهی بسیار مهمش از روی گوشیام عکس انداختهام- باور داشت دینهای بزرگ از دلِ نیاز انسانها به این که احساس کنند زندگیشان ارزش دارد و سرنوشتشان بیهوده نیست سرچشمه گرفته و شکوفا شدهاند. وقتی چنین ایمانی که مایهی دلگرمی است رو به ضعف گذارَد، زندگی کاستی میگیرد و از یک نمایش روحانی به واقعهای زیستی!!! تبدیل میشود و منزلَت انسان را نابود میسازد. درین شرائط جسارتهای حیاتی انسان که تحسین او را برمیانگیخت، تبدیل به شکّاکیت و تحقیر میشود و در پی آن امید و ایمان، ناپدید و ترس و تردید رویّهی روز میشود.
مستزاد : اینک همان تمدن -که از خدا هیچ باکی ندارد و به قول زندهیاد ویل دورانت ظاهراً ناپدید!!! کردهاند- آنچه پادگان نظامی آمریکا (=اسرائیل) بر سر مردم فلسطین در باریکهی غزه و کرانه باختری میآورد خوشحال است و جانبدار. دنیا تا این حد از معنی در زندگی تهی نشده بود که امروز شده است. غرب با این نگبت و نخوت خواهینخواهی میپژمُرَد؛ پژمُرد فعلاً پلاسیدگیاش هنوز خوب بیرون نریخت. اهل فن این پژمردگی زندگی غربی و غربلیسانی را دقیق لمس میکنند. باایمانی مانع است، تن به هر کاری بشود داد و پای هر کاری را مُهر تأیید بشود زد. دامنه. تا امروز ۲۲ آذر ۱۴۰۲ : بازدید کل سایت دامنه: « ۱۳۴۸۰۹۹ »