مس، تیم، تب، جنبش
به قلم دامنه: به نام خدا
مس:
با یاد و نام خدا. ستون امروزم را با همین چهار کلمه در صحن میکارم. امید است بتوانم. کوچیک که بودم، بچهای تقریباً کنجکاو بودم. نمیدانم از نظر علم شیرین روانشناسی، کنجکاوی برای انسان، تعریف و تمجید محسوب میشود یا آسیب و تقبیح. همین حس کنجکاوی -که مرحوم معین آن را "کاوشکننده" و معادلسازان بعدی آن را «خُردهبین" معنی کردهاند- موجب میشد، تا ساعتها دَم درِ کارگاه کوچکِ مِس قَلیکُن محلمان بایستم و قَلعیکردن دیگهای مسی را ببینم و وقتی هم میدیدم با چکمه و گونی داخل دیگ با چرخاندن کمر تا مدت طولانی، نیمچرخ نیمچرخ میزنند، حیرت میکردم و آنگاه وقتی بر روی دیگ آب میپاشندند و صدای جیز و بخار برمیخاست و دیگ از بیرون سرخفام میشد و از داخل صیقل میخورد و برّاق میگردید، کیف میکردم. بگذرم. هدفم طرح بحث بود برای ورود به این سخن و پند گران امام صادق -علیهالسلام- که نوید میدهند قلب را صیقل دهیم تا چونان دیگ و ظروف مسی زنگار نبندد. دقت بفرمایید چه زیباست و چه راهکاری آسان و آرام:
اِنَّ للقُلوبِ صَداءً کصَداءِ النُّحاسِ، فاجلُوها بالاستِغفارِ. یعنی: "دلها نیز، همچون مس، زنگار مىبندد، پس آنها را با استغفار صیقل دهید." (منبع)
تیم:
دیدم که جو بایدن دیروز گفته او و هریس، دولت خود را به روش "تیم" پیش میبرَند و جالبتر اینکه بنا دارد "اعمال حاکمیت از طریق پیامهای توییتری" را پایان دهد و میخواهد با هریس "یک تیم" بسازد (منبع) چرا این خبر برای من مهم بود؟ چون از همان آغار ظهور ترامپِ "قمارباز" (این دشمن دیوانهی کینهتوز ملت و انقلاب و نظام ایران) گفته بودم مدیریتِ سیاست از طریق توئیتکردن (در فارسی یعنی جیکجیک کردن گنجشک) یک اقدام بچهگانه و ناشی از ذهن کودن است. متأسفانه رفتار توئیتی ترامپ، دامن مسئولان بلندپایهی ایران را هم گرفته، بهویژه آقای جواد ظریف را که بدجوری معتاد این کار شده و اغلب هم با شتاب وارد توئیتکردن میشود و گاه با متنهای کوتاه عجولانه، منافع ملی ایران را به خطر میانداخت. این کار، فقط مال آدمهای تنبل و ماجراجوست، نه وزیر یا وزرا یا هر کس از مقامات بلندپایه، که باید خردمندانه منافع و اهداف انقلاب را با حوصله و ذکاوت و مشورت علیالخصوص به استخدام روحیهی تأنی تعقیب کند. خوب شد، بایدن میخواهد بساط این رفتار بچهگانه را از عرصهی سیاستورزی جمع کند؛ آیا میتواند یا نه را نمیدانم.
نکته اینکه: سیاست -خاصّه سیاست خارجی- که تعقیب و تأمین منافع ملی در تعامل یا در برابر کشورهای دیگر است، با رفتار بچهگانهی توئیتکردن کاملاً منافات دارد که جناب ظریف درین جنبه، خیلی مبتلا شد و گویا خیال میکرده دارد سیاست خارجی را فعّالانه پیش میبرَد. عرصهی دیپلماتیک، جای تأنی و بردباری و وقار است، نه جیکجیک کردن و ورّاجی و قُدقُد قُدا.
تب:
تقریباً ۷۵۰ و اندی سال پیش "تبی سوزان" کرد و درگذشت. (منبع) ولی همهجور آدم پای تابوت و ماتمش جمع شدند: "پیر و جوان، مسلمان و گبر، مسیحی و یهودی، همگی" آنهم تا ۴۰ شبانهروز، سوگ و عزا. آری؛ روز عروج مولاناست که از آن به "شب وصل" هم یاد میشود با آیینهای خاص که البته در قونیه اوج دارد. بگذرم. فقط یک بیت از دفتر سوم مثنوی معنوی مولوی مینویسم، که کتاب بالینی ایرانیان بوده و هست و بیآن بهسر نمیشود. فقط یک بیت، یک بیت، که هر دو مصرعاش اوج توحید است و کمال یکتاپرستی:
ننگرم کس را وگر هم بنگرم
او بهانه باشد و تو منظرم
جنبش:
چرا زندهیاد "سیمون بولیوار" نماد است؟ چون حدود ۲۰۰ سال (منبع) پیش با ایجاد یک جنبش هویتخواهانه در آمریکای جنوبی در برابر استعمار اسپانیا ایستاد و سرانجام با شکست آنان، جمهوری بزرگ کلمبیا «شامل کشورهای اکوادور، کلمبیا، پاناما و ونزوئلا» را راهاندازی کرد و پس از چندسال در چنین روزی بر اثر سل درگذشت. یاد او و «چه گوارا»ی بزرگ و هر آزادیخواه آگاه در برابر غارتگریهای امپریالیسم آمریکا، گرامی.