برخی کمتر از دومینیکن! بودند
دوشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۹، ۰۹:۱۶ ق.ظ
به قلم دامنه. به نام خدا. مقدمه: بیتردید یکی از آموزههای مکتب امام حسین (ع) این بود که نسبت به جامعه و اوضاع روزگارِ خود بیتفاوت نبود و نظر و موضع خود را روشنگرانه بیان میفرمود. بنابراین، به پیروی ازین اصل، این متن را ارائه میکنم:
پیشزمینه: شاید شرکت ملت ایران در بپاداری عزاداری ماه محرم، مانع از آن بود که وقتِ بیشتری را برای اخبار و تحولات ایران و جهان بگذارد، زیرا در چنین فضای غمآلودی، هیچ چیز پرجاذبهتر از اصلِ عزاداری برای حضرت سیدالشهداء علیهالسلام نیست. حال که ملت، سربلند، عاشورا را پاس داشت، وقت آن رسیده که همه مثل همیشه به اوضاع روز مسلط باشیم و بر روی رویدادها، تحلیل و ارزیابی و موشکافی کنیم؛ زیرا اساساً ملتی دیدهبان و دیدهوَریم. دیدهور یعنی تیزبین، صاحبنظر و به معنای عربی و قرآنی آن یعنی «بصیر».
زمینه: رافائل گروسی بالاخره آمد. و رفت. اینک مشخص شد که توافق شد آنها دو سایت هستهای دیگر ایران را نیز میتوانند زیرِ نظر و تحتِ دوربینهای خود ببرند. سادهترین علت موافقت ایران این است که گفته شود ایران با این کار، زیرکانه بهانه را از آمریکا ربود.
پسزمینه: من از ابتدا به وَلَه و شتابی که در امضای برجام از سوی تیم ایران صورت گرفت، انتقاد داشتم و با نوشتن متنهایی در همان سالِ مذاکرات، ضعفها، خطرات و خسرانهای ناشی از آن را گفته بودم. ازجمله این مورد که برجام را به «سهپایه» تشبیه کرده بودم، نه «چهارپایه»؛ زیرا در «سهپایه» وقتی یک «پایه» بشکنَد، دیگر خاصیت پایهبودنش را از دست میدهد. خروج آمریکا از «برجام» چنین وضعی را بر برجام تحمیل کرد، زیرا این کشور ذاتاّ یکجانبهگراست.
نتیجه: گرچه «دجانی» با جملهی «در موقعیتی نیست که اقدام بیشتری انجام دهد. چون در شورا اجماع وجود ندارد.» گامِ سوم اخیر آمریکا در بهکارگیری «مکانیسم ماشه» یا همان «اسنپبک» علیهی ایران را با مانع حقوقی مواجه کرد، اما از آنجا که رویکرد آمریکا نسبت به ایران از راهبرد ۲۵ ساله نشئت میگیرد، جَستوخیزهای پیدرپی این کشور یاغی، تمامی ندارد و گویا حالا پس از سرافکندگی عجیب اخیر -که فقط دومینیکن از او پیروی کرد- این راه جدید را گشوده: «فرایند ۳۰ روزه برای بازگرداندن تقریباً تمامی تحریمهای سازمان ملل علیهی ایران.» که این تحریمها «به صورت خودکار از نیمهشب ۲۰ سپتامبر (۲۹ شهریور ۱۳۹۹) باز خواهندگشت.» و همین اقدام جدید، تضاد و تعارض را از سطح ایران، به سطح بینالملل برد و کار را فراتر از پروندهای به اسم ایران کشاند.
حاشیه: این سخن «پیتر استانو» سخنگوی اتحادیهی اروپا در ردِّ تز تازهی آمریکا محل تآمل است. سخنش این است: «توافق هستهای ایران که به اتفاقآرا به تأیید شورای امنیت رسیده جزوِ عناصر کلیدی معماری منع اشاعه هستهای در جهان است.»
نکته: تعبیر معماری منع اشاعهی هستهای در جهان، در بیان رسمی «پیتر استانو» بارِ حقوقی و سیاسی بالایی دارد، زیرا از مفاد برجام، نه فقط صرفاً برای ایران، بلکه برای نظم و امنیت جهانی استناد کردهاست. یعنی سندی که ممکن است برای سایر پدیدههای مشابه چهانی نیز به آن استناد شود.
تتمّه: اما در این میان، یک حرف، برای من جایی بیشتر برای فکرکردنِ ژرفتر آفرید؛ حرف یک دیپلمات اروپایی که دربارهی سناریوهای پس از بازگشتِ خودکار و مفروضِ تحریمها علیهی ایران گفت. این حرف: «مقامهای آمریکایی ظاهراً هیچ اهمیتی برای حالتی که ایران به محدودیتهای هستهای پایبند نباشد، قائل نیستند.»
معنی سادهتر و تقریباً تحلیلی سخنش این است که آمریکا بدش نمیآید ایران را به سمتی سوق دهد که محدودیتهای هستهای خود را رسماً پایانیافته تلقی کند تا آنگاه جنگافروزان آن کشور باز نیز بتوانند راهبرد خود را در جهان به وجه یکجانبه پیش ببرند و از قضا از قِبَل آن عربهای منطقه را نیز همچنان بدوشند.
این سخن دیپلمات اروپایی حقیقتاً جای اندیشیدن و زیرکیورزیدن و خردمندیکردن دارد. به نظر من آمریکا در واقع، با پروندهی ایران به جنگ ایران نیامده بلکه با این ابزار به ستیز با قدرتهای رقیبش رفتهاست که برتری خود را حراست کند. البته در این میان، هستند عناصری از درون و بیرون ایران، به علت کینهای که اندوختهاند، نسبت به بقای ایران درین تنازع بقا که آمریکا براه انداخته، کمتر از دومینیکناند! یعنی «پیرو»ترند و آمریکاییتر.
| لینک کوتاه این پست →
qaqom.blog.ir/post/1678
۱۳۹۹/۰۶/۱۰