گفتگوی دکتر عارفزاده و دامنه ۱۰ تا ۱۲

دکتر عارفزاده. دامنه
گفتوگوی دکتر عارفزاده و دامنه (۱۰ تا ۱۲)
توجه: درج علامت (د.ع) بدین معناست
که آن پرسش از طرف دکتر عارفزاده طرح شد
پرسش ۱۰ : آیا مخالفان رباخواری یا همان نزولخواری تاکنون توانستند روش مناسب دیگری جایگزین کنند؟ (د . ع)
پاسخ ابراهیم طالبی دارابی دامنه:
به نام خدا. ربا که معنی ازدیاد میدهد جامعه را از مولّد بودن به دام سوداگری میاندازد و ارزش کار و روابط سالم اجتماعی را منهدم میسازد و رواج آن، روح حاکم بر انسان را خدشهدار مینماید. منابع قدسی و دینی بر قبح آن دست گذاشتند و همین خود روش مناسب جایگزین برای عملی است، که در نگاه تعالیبخش، در جدول گناه بزرگ قرار گرفته است. بنابرین؛ چون جوامع از اصالت اخلاقیِ تعاون نسبت به هم پرهیز میکنند، عدهای روی به سوی سود آسان میآورند. برترین جایگزین همان قرضِ «حسنه» است که کمتر کسی به نفع حقیقی و حکمتِ آن پی میبرَد. جامعهی رَبوی، جامعهی رُبوبی نیست. خدای خالق با این همه بخشش به موجودات، رباخواری نکرده است و بر انسان است اخلاق خدایی پیشه کند. لازمهی آن عدالت، تعاون، کار، فرصت برابر، توزیع مناسب و... است.
پاسخ دکتر اسماعیل عارفزاده:
چون در متن پرسش ،توانستند قید گردید ،پاسخ ، نه است. روشهای مذکور در پاسخ جناب طالبی ،توصیه و راهنمایی ست که تا به این لحظه هیچ روشی نتوانست جای ربا را آنچنان پر کند که جامعه بی نیاز از این راه ناچاری شود. ربا زمانی رخ میدهد که حاکم ، جامعه و متولیانش ، بستگان و اقوام بطور جمعی ،فرد نیازمند به حل یک مشکل فوری و ضروری را رها میکنند و او ناچار تن به بهره زیاد در مدت کم میدهد تا در آن لحظه مشکلش حل شود. اگر او در آن لحظه گزینه جایگزین بهتر داشته باشد، طبیعتا تن به اینکار نمیدهد. در واقع این رباخوار نیست که پیشنهاد میدهد بلکه فرد نیازمند درخواست میکند و او باشرط سود بالا میپذیرد. شگفتا که افراد و مراجع ضد ربا که داعیه سرپرستی مردم دارند ،در این حالت به رباخوار که مسئولیت خاص ندارد یادآور میشوند بجای ربا ،قرض حسنه داده شود.
پرسش ۱۱ : از دیدگاه شما جامعهی طبقاتی، طبیعی است؟ یا نه، غیرطبیعی و ناشی از عوامل دیگر؟
پاسخ دکتر اسماعیل عارفزاده:
بهترست اینطور بپرسیم ، نوع طبیعی جامعه طبقاتی هم وجود دارد؟ با وجود این همه گوناگونی در تواناییها، انگیزه ها، تلاشها، موقعیتها، رویدادهای طبیعی، تاریخ، جغرافیا، هوشها، مدیریتها، سیاستها، پرورشها و آموزشها میان انسانها و جوامع گوناگون، نمیتوان پذیرفت و منصفانه و متضمن پیشرفت نیست که افراد و جوامع یکدست باشند. طبقاتی که بر اساس عوامل بالا باشد طبیعیست و ملازم پیشرفت افراد و جوامع. ولی طبقاتی که بر اساس نیرنگهای سیاسی و مذهبی و ستمگری باشد، ساختگی و مردود است.
پاسخ ابراهیم طالبی دارابی دامنه :
هرچند ادیان آسمانی محک را به میزان تقوای افراد پیوند میزنند، اما چون جوامع همواره دستخوش افکار و سلایق است، طبقات شکل میگیرد که مهمترین علت شکلگیری آن درآمد، تیرهوتبار، قدرت و پایگاه نفوذ است. از سوی دیگر شعار «جامعهی بیطبقهی توحیدی» نیز صرفاً در حد یک یوتوپیا (=آرمانشهر، مدینهی فاضله) است که احتمال وقوع آن ناممکن است. بنابرین، طبقات شکل طبیعی ندارد، نوعی اکتساب است؛ یا از طریق ثروت، یا قدرت، یا سلسلهی پیشرفت؛ اعم از مادی و معنوی و زور و غلبه و غلیان نژاد. من نیز با جناب دکتر عارفزاده در ردّ طبقاتیشدن جامعه به واسطهی هر گونه نیرنگ و ابزار، موافقم.
پرسش ۱۲ : آیا بشر تا اینجای جهان، درست راه پیمود؟
پاسخ دکتر اسماعیل عارفزاده:
پاسخ به سه پرسش، پیش نیاز پاسخ به پرسش اصلیست. کدام بشر؟ منظور از اینجای جهان یعنی کجا؟ ما کجای جهانیم؟ منظور از درست یعنی چه؟ چه حالت ،درست است؟ با اینحال چند نکته را بطور کلی میتوان درک کرد، بشر بلحاظ عقلی،احساسی،تحلیلی و منطق دستکم طی چند هزار سال اخیر که آثاری از تمدنها موجود است تغییر نکرده است. به نخستین انسانهایی بیندیشید که نان را از گندم، شیشه را از شن ، آهن را از خاک و کاغذ را از چوب بدست آوردند. و یا حتی آنها که همین زبان گفتگو و خط نوشتاری را پدید آوردند.نمیتوان گفت بشری که مریخ پیماهای فرصت و روح را به آن سیاره فرستاد از آنها باهوشتر است. دستاوردهای بشر ، محصول تجمعی و دنباله کشفیات انسانهای قبلیست. انباشت دانسته های قبلی ، بشر امروز را داناتر و تواناتر مینمایاند و نه عقل و هوش برتر او نسبت به بشر پیش از خود. پس بخش کوچک اما باهوش بشر تا امروز در مسیر پر تلاطم حیات و کائنات ، تلاش خود را در راه درست که همانا بهترشدن و رفع مشکلات بوده است بدرستی انجام داده است و بخش بزرگتر اما کم هوشتر ، رو به بزه و شرارت آورده است و همین گروه بزرگ به اشتباه ،سردسته های خود را باهوش میپندارند.
پاسخ ابراهیم طالبی دارابی دامنه:
به نام خدا. پاسخ به این پرسش بستگی به نوع نگاه و مبانی فکری هر فرد دارد. پیشزمینهی روششناسییی که جناب دکتر عارفزاده بهزیبایی دربارهی مفاهیم سهگانهی داخل پرسش چیدهاند به این نگرش مدد میدهد. از نظر من، بشر دائم در آزمون و خطا به پیش آمده است و همچنان همانگونه پیش میرود. با پاسخ استدلالی جناب دکتر موافقم که بخش بیشترِ بشر را در آزمون، نمرهی بزه داده است. مثال میزنم تا پاسخ ساده شود. اروپا روزگاری ظروف یکبار مصرف را جزوِ خدمت خوب خود به تمدنِ خود و بشریت به حساب میآوُرد اما اینک استفاده از همان ظروف را ممنوع و مشمول جریمهی سنگین کرد. پس؛ با آنکه کار بشر تا حدی درست بود، اما هم در بعد معنوی و هم مادی به سیّارهی زمین و ساکنان آن اعم از حیوان و انسان و جنبندگان، آسیب رسانده است و در بخشهایی، راه را گم کرده و غلط میپیماید که گاه به جبران آن گام میگذارد، اما گاه بدان اصرار میورزد.
گفتوگوی دکتر عارفزاده و دامنه (۱ تا ۹ ) : اینجا
تبادل پرسش و پاسخ این قسمت:
( ۲۴ / ۳ / ۱۴۰۰ ) تا ( ( ۲۴ / ۴ / ۱۴۰۰ )