عدالت، حکمتی گمشده
به قلم دامنه : به نام خدا.
نکتهی درخور اینکه رهبری «اقتصاد و فرهنگ» را «در صدر فهرست اولویّتهای کشور» قرار دادند و در باب اقتصاد، «اذعان» کردند «که در دههی پیشرفت و عدالت، نمرهی مطلوبی در باب عدالت به دست نیاوردهایم.» و برین مسأله دست گذاشتند که «این واقعیّتِ ناخواسته» (به عبارتی یعنی نمرهی نامطلوب در عدالت) ایجاب میکند همه «به تلاش فکری و عملی در باب معیشتِ طبقات ضعیف، بهمثابهی اولویت، وادار» شوند. و تأمّلبرانگیز اینکه رهبری «راه درستِ» غلبه بر نمرهی نامطلوب در عدالت را «توصیهی صاحبنظران» میدانند که بر «اصلاح خطوط اصلی اقتصاد ملّی یعنی: اشتغال، تولید، ارزش پول ملی، تورُّم، اسراف و امثال آن» تأکید میورزند. (منبع)
آغاز بهکار مجلس یازدهم: با پیام رهبری و یاد امام و شهید عزیز سلیمانی
دیشب وقتی رویدادهای این چندروزهی جهان و ایران را از منابع و سایتهای معتبر مرور و بعضاً مطالعه میکردم به پیام امام خمینی (منبع) برخوردم که به مناسبت آغاز به کار مجلس اول، در ۷ خرداد ۱۳۵۹ برابر با ۱۳ رجب ۱۴۰۰ صادر کرده بودند.
ایشان در آن پیام -که در واقع یک مانیفست (=مرامنامه) برای قوّهی مقنّنه محسوب میشود- انتخاب نمایندگان مجلس را «برای پیادهنمودن عدالت اسلامی» میدانند «که در طول سلطنت ظالمانه و غاصبانهی رژیم شاهنشاهی از آن محروم بودند؛ رژیمی که ثروت سرشار کشور را به خود و همپیمانان نامیمونِ خود اختصاص داد و برای ادامهی سلطهی جبّارانهی خود به جیب ابرقدرتها ریخت و ملت مظلوم را در سطح بسیاروسیعی از اولین احتیاجات، محروم و به خاک سیاه نشاند، و کشور را در تمام زمینههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی وابسته به اجانب و خصوصاً آمریکا کرد.»
امام، با این روشنگری و ترسیمِ آرمان برای مجلس و نمایندگان، جملهی بسیارظریفی در دنبالهی جملهی بالا بهکار گرفتند که شاید بتواند همان سرنخی باشد که رهبری در پیام برای مجلس ۱۱ از آن به عنوان نمرهی مطلوب نیاوردن در عدالت سخن به میان آوردند؛ آن سخن امام به مجلس اول این است: «ببینیم شما و دولت منتخبِ شما با ملت مستضعف که به حرکت انقلابش همهی ما را از انزوا خارج نمود چه خواهید کرد.»
نکتهی ۱ : هنوز نیز پس از چهار دهه بعد از انقلاب، سخن و دغدغهی رهبری «معیشتِ طبقات ضعیف» است که به مجلس ۱۱ یادآور شدند؛ همان دغدغه و آرمانی که امام نیز در گشایش مجلس اول اعلان داشتند: «امید آن است که رسیدگی به حال مستضعفین و مستمندان کشور که قسمت اعظم ملت مظلوم را در بر میگیرد در رأس برنامهها قرار گیرد.»
نکتهی ۲ : البته ناگفته نگذارم هویت انقلاب، سیاست اسلامی است که در شعار «نه شرقی و نه غربی» تبلور مییابد که به معنی زیر بار «زر و زور و تزویر» بلوکها نرفتن است، نه به معنای سیاست تعاملی با جهان و داخل نداشتن. که امام در این پیام از نمایندگان خواستهبودند: «سیاستِ نهشرقی و نهغربی را در تمام زمینههای داخلی و روابط خارجی حفظ کنید و کسی را که خدای نخواسته به شرق و یا به غرب گرایش دارد هدایت کنید و اگر نپذیرفت، او را منزوی نمایید.»
نکتهی ۳ : من از عدالت چنین میفهمم: عدالت یعنی گذاشتنِ «هر چیزی به جای خود». و عدل یک صفت برجسته در وجود آدمیست که اگر به نیرو و ملکهی معنویاش تبدیل شود، هرگز به کسی و چیزی ستم نمیکند و یا دستکم کمتر به این سو، وسوسه میگردد و فرد عادل به عنوان کسی که دارای این فضیلت عظیم است، مانع از فعل زشت و ظلم و بیعدالتی میشود. اساساً هر کاری در هر زمینه و زمانهای عدالت خاص خود را میطلبد