qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

۲۸۷ مطلب با موضوع «عترت» ثبت شده است

عترت

مقام حضرت اُم البنین

پنجشنبه اسفند ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. امشب وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها است. ضمن تسلیت وفات آن بانوی والامقام و بزرگ زن تاریخ اسلام به همۀ دلدادگان اهلبیت (ع) یک نکته و یک نقل قول مهم می آورم و از همۀ دامنه خوانان شریف، التماس دعا دارم:

 

نکته‌ی دامنه
 

این بانوی مکرم مادر چهار شهید است؛ حضرت قمربنی هاشم ابوالفضل العباس _علیه السلام_ عبداللّه، جعفر و عثمان که همگی در کربلا و در رکاب حضرت سیدالشهداء (ع) به شهادت رسیدند. (منبع) آیا این کم مرتبه و مقامی ست؟ پس درود بی کران بر اُم البنین مادر عباس.

 

نقل قول از فقیه اهلبیت علیهم السّلام: «ام البنین سلام الله علیها واسطه فیض الهى ست. این بانوى بزرگوار نزد مسلمانان جایگاهى ویژه دارد، و بسیارى از آنان معتقدند او را نزد خداوند منزلتى والاست و اگر دردمندى او را به درگاه حضرت بارى تعالى شفیع و واسطه قرار دهد، غم و اندوهش برطرف خواهد شد. لذا به هنگام سختیها و درماندگیها، این مادر فداکار را شفیع خود قرار مى دهند. البته بسیار هم طبیعى است که ام البنین سلام الله علیه نزد پروردگار مقرب باشد زیرا وى فرزندان پاره هاى جگر خود را خالصانه در راه خدا و استوارى دین حق تقدیم داشته است.» (منبع)

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
عترتنویسندگان

پنج شرط دوستی

سه شنبه اسفند ۱۳۹۶

به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی: سلام. باسمه تعالی. پنج شرط دوستی. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: الصَّدَاقَةُ مَحْدُودَةٌ فَمَنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ تِلْکَ الْحُدُودُ فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى کَمَالِ الصَّدَاقَةِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ شَیْ‏ءٌ مِنْ تِلْکَ الْحُدُودِ فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى شَیْ‏ءٍ مِنَ الصَّدَاقَةِ أَوَّلُهَا أَنْ یَکُونَ سَرِیرَتُهُ وَ عَلَانِیَتُهُ لَکَ وَاحِدَةً وَ الثَّانِیَةُ أَنْ یَرَى زَیْنَکَ زَیْنَهُ وَ شَیْنَکَ شَیْنَهُ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَا یُغَیِّرَهُ مَالٌ وَ لَا وِلَایَةٌ وَ الرَّابِعَةُ أَنْ لَا یَمْنَعَکَ شَیْئاً مِمَّا تَصِلُ إِلَیْهِ مَقْدُرَتُهُ وَ الْخَامِسَةُ أَنْ لَا یُسْلِمَکَ عِنْدَ النَّکَبَاتِ.

 

 

امام صادق علیه السلام فرمود: دوستی شرایطی دارد که هرکس آن را رعایت نکند، او را دوست کامل ندان و کسی که هیچکدام از این شرایط را نداشته باشد چیزی از دوستی نمی‌داند. اولین شرط این است که آشکار و نهانش برای تو یکی باشد. دوم اینکه زینت تو را زینت خود و زشتی تو را زشتی خود بداند. سوم اینکه ثروت و مقام [رابطه دوستی] او را تغییر ندهد. چهارم اینکه آن چیزی را که توانایی آن را دارد از تو دریغ نکند. پنجم اینکه تو را در سختی‌ها و مشکلات رها نسازد.  (منبع: خصال، ج۱، ص۲۷۷.)

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
مسیر هجرت حضرت معصومه به قم
عترتاختصاصیقم

مسیر هجرت حضرت معصومه به قم

شنبه اسفند ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. این پستِ ۶۱۱۹ در دامنه است. ۵۴۴۸ پست در دامنه اول یعنی دامنه دارابکلا از ۲۶ مهر ۱۳۹۲ تا ۳۰ تیر ۱۳۹۶. و ۶۷۱ پست در قلم قم دامنه دوم. پست‌هایی با موضوعات مختلف و با نویسندگان شریف و فرهیخته‌ی دامنه. در شش هزار و یکصد و نوزدهمین پست در دامنه مسیر هجرت بانو حضرت معصومه -سلام الله علیها- به ایران را هدیه‌ی دامنه‌خوانان شریف می‌کنم. باشد تا مورد شفاعت آن کریمه‌ی اهلبیت -علیهم السلام- واقع شویم. آن حضرت که در سال ۲۰۱ هجری قمری (منبع) جهت پیوستن به امام رضا -علیه السلام- و دیدار با برادر، از مدینه به سمت مرو (امروزه در ترکمنستان واقع است) هجرت کرده بودند؛ که در شهر ساوه دچار مریضی شدند. و به نقلی دچار جنگ سختی با دشمنان اهل بیت شدند و همه‌ی برادران و برادرزادگان وی به شهادت رسیدند. (منبع)

 

وقتی به قم رسیدند در بیت النور قم -بلوار عماریاسر کنونی- به مدت کوتاهی مأوا گرفتند و در نهایت در فراق برادرشان امام رضا (ع) بر اثر شدت مریضی رحلت کردند که از آن زمان به بعد قبر منوّرش ملجاء و مَرهم و مأوای شیفتگان اهل بیت (ع) است. سلام بر آن کریمه‌ی اهلبیت که وجودتش نه فقط برای قم و حوزه و اجتهاد و مرجعیت شیعه نعمت و خیر است، بلکه برای تمام ایران برکت و رحمت است.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
عترتجهان، جامعه

چه کسی شهید است؟

دوشنبه بهمن ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. به چه کسانی شهید گفته می شود؟ به عبارتی چه نوع مرگی شهادت محسوب می شود؟ من با مطالعۀ چند منبع که در ارجاع اشاره کرده ام، این پست را می نویسم. امید است در آستانۀ شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، نافع افتد. شهید را گواه معنی کرده اند و کسی که در راه خدا کشته می شود، شهید است. شهید چون به تعبیر قرآن زنده است، مرگ ندارد بلکه از حیات معقول برخوردار است. وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. (آیۀ صد و شصت و نه آل عمران).

 

اضافه کنم که در قرآن مجید، حدود ده آیه به صورت صریح دربارۀ کسانی که در راه خدا کشته شده باشند، وجود دارد. (منبع) از دیدگاه قرآن کریم، خداوند، مرگ را برای انسان مقدّر ساخت (واقعه، شصت) فلسفۀ مرگ و زندگی که از مخلوقات خداست، برای آزمایش انسان می باشد که کدام شخص عملش احسَن است (ملک، دو). مرگ و میراندن انسان ها، همانند زندگی بخشیدن، نشانۀ قدرت خدا (یونس، پنجاه و شش) و از آیات اوست (بقره، هفتاد و سه). (منبع)

 

 

شهدای اُحد

 

کلمۀ شهید، سی بار در قرآن تکرار شده است. خداوند افرادی را که برای شهادت از خانه و کاشانه خود هجرت می‌کنند و با اموال و جان‌ های شان در راه خدا جهاد می کنند، شهادت را به خالص‌ترین‌ های شان، هدیه می‌کند. (منبع) نمی توان واژه مقدس شهید را به هر شخصی اطلاق کرد. درجات شهداء نزد خدا محاسبه می شود. خدای متعال ارزش هر شهیدی را، مستقلاً و جدا از دیگران و با توجه به تمام شرایط و خصوصیات او تعیین می­ نماید و پاداش مناسب می بخشد.

 

در قرآن صد و شصت مشتق از ریشه لغوی شَهد وجود دارد که صریحاً برای مجاهدانی که در راه خدا کشته شده ­اند، استفاده نشده است. یعنی قرآن از واژه قتل نیز استفاده کرده است. «هر چند، استعمال واژه شهید به نوعی کشتگانِ در راه خدا را به یاد می­ آورد و به همین دلیل نیز، احکامی که در فقه برای شهید در نظر گرفته شده، ناظر به همین گروه است، اما الزاماً انحصاری به آنان نداشته و می­ توان برای گروه­های دیگری که در روایات به آنها اشاره شده و نیز تمام افراد با ایمان، این عنوان را اطلاق نمود و درجاتی از ثواب کشتگان در راه خدا را نیز برایشان در نظر گرفت.» (منبع)

 

در زمان حیات پیامبر اکرم (ص) و بعد از آن، عنوان شهید برای افرادی که در راه خدا [فِی سَبِیلِ اللَّهِ] کشته می شدند، استفاده می ­شد. در روایتی آمده است که حضرت فاطمه زهرا (س) هر صبح شنبه به زیارت قبور شهداء می شتافت و بر سر قبر عمویش حمزه (س) برای آنان طلب آمرزش می نمود. [حرُ عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج سه.]

به مناسبت فاطمیه؛ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
عترتمعنویت

خانۀ فاطمه؛ عشق و فقر

يكشنبه بهمن ۱۳۹۶

پس؛ فاطمه ودیعه‌ محمد نزد علی است

اکنون فاطمه به خانه‌ی علی آمده است
خانه‌ای که تنها اثاثیه و زینتش
عشق است و فقر.
(ص ۱۴۷)



یادداشتهای دامنه از کتاب
«فاطمه، فاطمه است»
علی شریعتی


به مناسبت فاطمیه؛ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
آقای خوئی و دانشمند یهودی
دینگوناگونعترتمرجعیتقرآن

آقای خوئی و دانشمند یهودی

پنجشنبه بهمن ۱۳۹۶

روایت مرحوم آیت‌الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی از گفت‌وگو با یک دانشمند یهودی و اثبات جاودانگی قرآن: «مرحوم آیت‌الله العظمی خوئی در کتاب تفسیری خود با عنوان «البیان فی تفسیر القرآن» که با نام «بیان در علوم و مسائل کلی قرآن» (ص ۶۵۶-۶۵۷) به فارسی ترجمه شده است به ماجرای گفتگوی خود با یک دانشمند یهودی و اثبات جاودانگی قرآن می‌پردازند: من‌‌ با‌ یکی‌ ‌از‌ علمای‌ یهود گفت‌وگویی‌ داشتم‌ و ‌در‌ ‌این باره‌ ‌که‌ «دوران‌ دین‌ یهود سپری‌ ‌شده‌ و دلایل‌ و معجزاتشان‌ تمام‌ ‌شده‌ ‌است‌» ‌به‌ ‌او‌ گفتم‌: آیا شریعت‌ تنها ‌برای‌ یهودی‌هاست‌ و ‌ یا ‌ ‌به‌ تمام‌ مردم‌ و ملت‌ها عمومیت‌ دارد! اگر‌ اختصاص‌ ‌به‌ ملت‌ یهود داشته‌ ‌باشد‌، ملت‌های‌ دیگر ‌به‌ پیامبر دیگری‌ نیازمند خواهند ‌بود‌ و ‌آن‌ پیامبر ‌به‌ نظر ‌شما‌ جز پیامبر اسلام‌ چه‌ کسی‌ می‌تواند باشد‌! ‌اگر‌ شریعت‌ موسی‌ همگانی‌ و جهانی‌ ‌است‌ و ‌به‌ تمام‌ بشر و انسان‌ها عمومیت‌ دارد، پس‌ ‌به‌ یک‌ دلیل‌ همیشگی‌ و گواه‌ زنده‌ای‌ نیازمند خواهد ‌بود‌، ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ امروز چنین‌ دلیل‌ و گواهی‌ ‌در‌ دست‌ نیست‌، زیرا معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ ‌به‌ عصر ‌خود‌ وی‌ اختصاص‌ داشت‌ و ‌بعد‌ ‌از‌ وی‌ اثری‌ ‌از‌ ‌آن‌ باقی‌ نمانده‌ ‌است‌ ‌تا‌ موجب‌ باور و یقین‌ شود و بقا و استمرار آئین‌ یهود ‌را‌ ‌برای‌ همیشه‌ ثابت‌ کند و ‌در‌ تمام‌ اعصار و قرون‌ گواه‌ حقانیت‌ ‌آن‌ ‌باشد‌.

 

اگر‌ بگویید: گرچه‌ ‌اینکه‌ معجزات‌ فعلا وجود ندارد ولی‌ تواتر اخبار و نقل‌های‌ فراوان‌ وجود آن‌ها ‌را‌ روشن‌ و مسلم‌ می‌سازد، ‌در‌ جواب‌ خواهیم‌ ‌گفت‌ ‌که‌: اولا: معجزه‌، ‌در‌ صورتی‌ می‌تواند، ‌از‌ راه‌ تواتر ثابت‌ شود ‌که‌ تعداد ناقلانش‌ ‌به‌ حدی‌ برسند ‌که‌ ‌در‌ میان‌ مردم‌ موجب‌ یقین‌ شود و ‌شما‌ نمی‌توانید چنین‌ تواتر ‌را‌ ‌در‌ اثبات‌ معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ ‌در‌ ‌هر‌ عصری‌ و میان‌ ‌هر‌ ملت‌ و نسلی‌ ثابت‌ کنید. ثانیا: ‌اگر‌ تنها نقل‌ معجزات‌ ‌در‌ اثبات‌ یک‌ حقیقت‌ کفایت‌ کند، ‌اینکه‌ ‌که‌ ‌به‌ معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ اختصاص‌ ندارد، ‌شما‌ معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ ‌را‌ نقل‌ می‌کنید، مسیحیان‌ معجزات‌ حضرت‌ عیسی‌ ‌را‌ نقل‌ می‌کنند، مسلمانان‌ نیز معجزات‌ پیامبرشان‌ ‌را‌، چه‌ تفاوتی‌ ‌در‌ میان‌ ‌اینکه‌ نقل‌ها هست‌ ‌که‌ گفتار ‌شما‌ ‌در‌ نقل‌ معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ پذیرفته‌ شود ولی‌ گفتار دیگران‌ نه‌؟؟ ‌اگر‌ همان‌ نقل‌ معجزات‌ پیامبری‌ موجب‌ تصدیق‌ ‌آن‌ پیامبر شود، ‌شما‌ چرا نبوت‌ پیامبران‌ دیگر ‌را‌ ‌که‌ معجزات‌ همه‌ آنان‌ نقل‌ ‌شده‌ ‌است‌، تصدیق‌ نمی‌کنید!؟

 

او‌ ‌در‌ پاسخ‌ ‌من‌ ‌گفت‌: معجزاتی‌ ‌که‌ یهودیان‌ ‌برای‌ حضرت‌ موسی‌ نقل‌ می‌کنند مسیحیان‌ و مسلمانان‌ نیز آن‌ها ‌را‌ تصدیق‌ می‌نمایند و ‌به‌ صحت‌ آن‌ها اعتراف‌ دارند و اما معجزات‌ پیامبران‌ دیگر مورد قبول‌ همه‌ نیست‌، ‌اینکه‌ ‌است‌ ‌که‌ آن‌ها ‌به‌ دلائل‌ دیگر نیازمندند ‌تا‌ ‌به‌ مرحله‌ ثبوت‌ برسند. در‌ پاسخ‌ وی‌ گفتم‌: آری‌، درست‌ ‌است‌ ‌که‌ مسیحیان‌ و مسلمانان‌ نیز معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ ‌را‌ قبول‌ دارند ولی‌ نه‌ ‌از‌ راه‌ تواتر و نقل‌های‌ یقین‌ آور یهودیان‌ بلکه‌ ‌به‌ علت‌ ‌اینکه‌ ‌که‌ پیامبرانشان‌ ‌از‌ ‌آن‌ معجزات‌ خبر داده‌اند. مسیحیان‌ و مسلمانان‌، معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ ‌را‌ ‌به‌ وسیله پیامبرانشان‌ می‌شناسند و ‌اگر‌ نبوت‌ آنان‌ ‌را‌ نپذیرند، راهی‌ ‌به‌ تصدیق‌ معجزات‌ حضرت‌ موسی‌ نخواهند داشت‌ ‌تا‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌به‌ پیامبری‌ قبول‌ بدارند. ‌اینکه‌ اشکال‌ تنها ‌به‌ دین‌ یهود اختصاص‌ ندارد بلکه‌ ‌به‌ تمام‌ ادیان‌ گذشته‌ ‌هم‌ متوجه‌ ‌است‌ و تنها دین‌ اسلام‌ ‌است‌ ‌که‌ معجزه ‌آن‌ جاودان‌ و ‌در‌ تمام‌ قرون‌ و اعصار زنده‌ و ‌در‌ میان‌ تمام‌ ملت‌ها و نسل‌ها جریان‌ دارد و ‌تا‌ روز رستاخیز ‌با‌ جهانیان‌ سخن‌ می‌گوید و آنان‌ ‌را‌ ‌به‌ سوی‌ حق‌ دعوت‌ می‌کند. ما از‌ راه‌ ‌اینکه‌ معجزه جاودان‌ و جاری‌ ‌که‌ همان‌ قرآن‌ ‌است‌، اسلام‌ ‌را‌ می‌شناسیم‌ و ‌آن‌ ‌را‌ تصدیق‌ می‌کنیم‌، اسلام‌ ‌را‌ ‌که‌ شناختیم‌ و پذیرفتیم‌ ‌از‌ تصدیق‌ تمام‌ پیامبران‌ گذشته‌ نیز ناگزیریم‌ زیرا ‌که‌ قرآن‌ و پیامبر اسلام‌ آنان‌ ‌را‌ امضا و تصدیق‌ کرده‌ ‌است‌. کوتاه‌ سخن‌ ‌اینکه‌ قرآن‌ تنها معجزه جاودان‌ و همیشگی‌ ‌است‌ ‌که‌ صحت‌ تمام‌ کتب‌ آسمانی‌ پیشین‌ ‌را‌ امضا و ‌به‌ صدق‌ و پاکی‌ تمام‌ پیامبران‌ گذشته‌ شهادت‌ می‌دهد و ‌به‌ آنان‌ ارج‌ می‌نهد.» (منبع)

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
عترت

پنج درس از فاطمۀ زهرا

سه شنبه بهمن ۱۳۹۶

به قلم دامنه. به نام خدا. امشب در آستانۀ فاطمیۀ اول که شاید شب شهادت حضرت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها باشد؛ پنج درس از آن اُسوۀ بی همتا را -که سال های سال در لای کتاب ها، پای موعظه ها و جای جای های زیبای سیره خوانی ها یاد گرفته ام- می نویسم:





پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:
دخترم به این دلیل فاطمه نامیده شده است که
خداوند  او و دوستدارانش را از آتش [دوزخ] به دور داشته است


 
یک: حضرت فاطمۀ زهرا (س) به حال بینوایان و پابرهنگان نه فقط غمخوار بلکه کمک کار بود. تاریخ، صحنه های درخشانی از این خصلت بانو صدیقۀ زهرا به ثبت رسانده است.


دو: آن حضرت، با آن که دختر رسول خدا (ص) و همسر امام علی مرتضی (ع) بود؛ اما ساده زیستی داشت و مردم گرا بود و مانند طبقات محروم _و حتی سخت تر از آنان_ زندگی می کرد.


سه: حضرت زهرا پس از رحلت پیامبر خدا با آن که عمری کمی کردند، اما در برابر حاکم وقت و سیاست های روز، مشیی شجاعانه، مستقلانه، بینا، روشن ساز و عدالت محورانه داشت و سخنِ حق را به میان مردم می کشانید و به دلیل عصمت و حق طلبی، ذرّه ای کتمان حقیقت نمی کرد.


چهار: گرچه خود معصوم و دانشمند و به اوضاع زمانه و به حال و روز مردم و معارف دین و انحرافات برخی ها خبیر و آگاه و صاحب نظر و اندیشه و خطابه بود، اما خانه داری پرورش گرانه را به یک فرهنگ تبدیل کرده بود.


پنج: دامنِ پاک آن یگانه زن معصوم و مظلوم، پرورشگاه مقدس امام حسن و امام حسین و حضرت زینب کبری _سلام الله علیهم_ بود. و این اوج قداست آن کوثر رسالت است.


خواندن زندگی و حکایات و رنج های فاطمه برای هر انسان شریف و حق گرایی، هم عبرت دارد و هم آگاهی بخشی و معرفت. هرچه از این معصوم (س) می خوانیم، باز هم تشنه تر می گردیم و به عمق و زوایای آن اقیانوس بی کران، اُمّ ابیها دست نمی یابیم. درود بر فاطمه و بر خانۀ گِلی فاطمه که یک ذرّه از خاک و غُبارش بر همه کاخ های عالم شرَف دارد و عزّت.
۱ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
میلاد حضرت زینب کبرا
عترت

میلاد حضرت زینب کبرا

دوشنبه بهمن ۱۳۹۶

سخنان حماسه ای حضرت زینب کبری سلام الله علیها خطاب به یزید بن معاویه حاکم بدکار و ستمکار : «به خدا که جز از خدا نمی‌ترسم و جز به او شِکوه نمی‌برم. هر حیله‌ای داری به کار دار و از هر کوششی که توانی، دست مَدار و دست دشمنی از آستین بر آر که به خدا این عار به روزگار تو شسته نشود. قسم به آنکه ما را به وحی قرآن و نبوت، کرامت بخشیده، تو هر کاری کنی نخواهی توانست نام و نشان و یاد ما را از جریده عالم بزُدایی و این ننگ را از دامان خود پاک کنی. و بدان که رأی تو بسیار سُست است و روزگارت اندک و جمع تو، رو به پریشانی. در آن روز که منادی بانگ بر می‌آورد لعنت خدا بر ستمگران باد.

عَمّان سامانی

«Amman Samani»

متولد ۱۲۵۸ ه‍ . ق

در سامانِ چهارمحال و بختیاری

 

زن مگو مرد آفرین روزگار

زن مگو بِنت الجلال اُخت الوقار

زن مگو خاک درش نقش جبین

زن مگو، دست خدا در آستین

(منبع)

سپاس خدای را که پایان کارِ ساداتِ جوانان بهشت را سعادت و آمرزش مقرّر داشت و بهشت را برای آنان واجب کرد. آنان را به سوی رحمت، رأفت، رضوان و مغفرت بُرد. امید که جز تو کس دیگری را به خاطر رویارویی با آنان بر خاک مذلّت ننشاند و به کوره امتحان وادار نکند. از خدا می‌خواهم که پایه قدر آنان را والا و فضل فراوان خویش به ایشان عطا فرماید که او مددکار تواناست.» فرازی از سخنان حضرت زینب. (منبع)

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
دینعترت

عصمت از نظر دکتر سروش

يكشنبه بهمن ۱۳۹۶
متن نقلی: «عصمت مانع بررسی عقلانی امور نیست. اینجور نیست که معصوم یعنی کسی که فکر نمی‌کند و نشسته همه چیز به او می‌رسد. یعنی به او خبر می‌دهند که این کار را بکن، آن کار را نکن. به این معنا معصوم یک ربات می‌شود. معصوم یعنی آدمی که از یک درجه‌ی بالایی از تحلیل عقلانی و تقوا برخوردار است؛ همین. هیچ چیز دیگری نیست.
 
 
 
 
یک تقوای فوق العاده‌ای دارد که او را از کار خلاف کردن، گناه کردن، کار حرام کردن باز می دارد. نه اینکه فلجش کردند که نتواند گناه کند. آخر معنی عصمت این نیست که. یا فلجش کردند که نتواند فکر کند و مثل اینکه همه اش یک تلفن و گوشی‌ای دست او است و از بالا به او می‌گویند این کار را بکن. این تصورات واقعا باطلی است. نه تنها غلو است اصلا اهانت هم است. یعنی شما یک نفر آدمی را که باید عقل و فکر داشته باشد، باید تصمیم داشته باشد، باید اراده‌ی خودش را بتواند کنترل کند همه‌ی اینها را کنار بگذاریم و بگوییم مثل اینکه او را همین جور نگهش داشته‌اند که اگر هم بخواهد از این [طرف] برود نمی‌گذارند برود.
 
 
آخر اینکه معنی عصمت نشد. شما عصمت را باید جوری معنی کنید که با اراده، با اختیار، با همه‌ی اینها سازگار باشد و بتواند همه‌ی اینها را با هم جمع کند. لذا عصمت به نظر من یک پارسایی و تقوای فوق العاده است. همین خیلی بیشتر از این نیست. و البته نعمت بزرگی است که خدا به آدم بدهد. منتها [همراه] این تقوا در شما کشمکش هم پدید می‌آید، کشاکش هم می‌آید، تحیر هم می‌آید و تردید هم می‌آید. همه‌ی اینجور چیزها هم هست.
 
 
این نواندیش دینی با ذکر داستان حضرت ابراهیم ع می‌گوید: ما در روایات داریم که وقتی قصه‌ی شک ابراهیم مطرح شد که در قرآن هم هست دیگر. ابراهیم راه افتاد و گفت این خدای من است بعد گفت این خدا نیست [بلکه] ماه است بعد گفت نه خورشید است بعد گفت اینها همه به کنار و انی لا احب الآفلین.

 
در روایات است که پیامبر گفتند: «نَحْنُ أَحَقُّ بِالشَّکِّ مِنْ إِبْرَاهِیمَ.» ما از ابراهیم به شک کردن سزاوارتریم. در واقع معنایش این بود که شک در ذهن کسی می‌آید که دچار ثبوت و سکون فکر نیست. وقتی که تلاطم است وقتی که تحرک هست آدم گاهی به این سو کشیده می‌شود و گاهی به آن سو. آدمی که هیچ فکری نمی‌کند خب هیچ شکی هم نمی‌کند. به همه چیز نگاه یکسان می‌کند. اینکه نَحْنُ أَحَقُّ بِالشَّکِّ یعنی یک چنین چیزی است. یعنی برای سطوح عالیه‌ی تفکر و تحیر است.

 
در مورد امامان هم به نظر من مساله همینجور است. هیچ چیزی در این وسط نباید بیاید که از شان انسانیت و بشریت آنها بکاهد و آنها را بدل به موجودات بی‌تصمیم و بی‌اراده یا فلج یا بی ‌فکر و بی‌عقل کند. شما در خود نهج البلاغه فراوان می‌بینید که امیرالمومنین مثلا در مورد مرگ اتفاقا چند سخن دارد دیگر.

یک خطبه‌ی خیلی خوبی در جلد چهارم نهج البلاغه دارد. من سالها پیش آن را ترجمه هم کرده بودم. آنجا ایشان می‌گوید: «کَمْ أَطْرَدْتُ الْأَیَّامَ أَبْحَثُهَا عَنْ مَکْنُونِ هَذَا الْأَمْرِ» مولا می‌گوید من خیلی راجع به سر مرگ فکر کردم کَمْ أَطْرَدْتُ الْأَیَّامَ أَبْحَثُهَا عَنْ مَکْنُونِ هَذَا الْأَمْرِ. در راز مرگ من روزهای بسیاری سپری کردم. فَأَبَى اللَّهُ إِلَّا إِخْفَاءَهُ خدا نخواست و آن را از من پوشیده نگه داشت. حالا این مرحوم فیض الاسلام که یک شیعه‌ی شیعی‌تر از خود امام علی است این جمله را که نوشته، اینگونه ترجمه کرده است: «من چه روزهای بسیار که در راز مرگ فکر کردم، پرانتز و خدا آن را به من گفت پرانتز بسته ولی گفت به دیگران نگو مخفی کن.» من چه روزهای بسیار که در راز مرگ فکر کردم (و خدا آن را به من گفت) ولی گفت به دیگران نگو مخفی کن.

 
آخر این چه جور ترجمه کردن است. ایشان خودش رسما می‌گوید که بنده سالهای سال در راز مرگ فکر کردم أَبَى اللَّهُ إِلَّا إِخْفَاءَهُ. خدا نخواست مگر اینکه این راز را از من نهان بدارد. خب این راز و هزارها راز دیگر هم بوده که از ایشان نهان بوده از پیامبر نهان بوده. مگر چیز عجیب و غریبی است. در قران خدا جزو دعاهایی که به پیغمبر می‌گوید [بکن]: «قل رب زدنی علما» خدایا علم من را بیشتر کن. معنی این چی است؟ معنی‌اش اینست که علم من الان کم است، نه اینکه من همه چیز را بلدم. کسی که همه چیز را بلد است دیگر به خدا نمی‌گوید به من علم بیشتر بده.

 
پس معلوم است که خیلی چیزها را نمی‌داند. علم ندارد و از خداوند می‌خواهد که به او بیاموزد. خب خود امام علی هم همینطور بود. ائمه‌ی دیگر هم همینطور بودند و تفسیرهای روشنی از اینها می‌شود کرد. غُلو کردن و اینها را به یک معانی عجیب و غریب کشاندن فکر می‌کنم قابل دفاع نیست.» (منبع)
۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
انتقاد به حرم امام رضا
سیاستعترتایران

انتقاد به حرم امام رضا

يكشنبه دی ۱۳۹۶
به قلم ابراهیم طالبی دارابی دامنه: به نام خدا. من در ۲۴ دی ۱۳۹۶ در پست ضمیمه‌شده‌ی زیر به حرم امام رضا -علیه‌السّلام- انتقاداتی کرده بودم. اینک با مسافرت مجدد به مشهد در اردیبهشت امسال، این توضیح را بر آن پست می افزایم:

۱. طبق رسم همیشگی ام این بار نیز در صحن آزادی حرم رضوی، بر سر قبر مفسّر قرآن استاد محمدتقی شریعتی حُجره‌ی  ۱۷۱ حضور یافتم. گرچه قبر ایشان بر روی زائران همچنان مسدود است؛ ولی خوشبختانه متصدی حجره با رویی گشاده و احترام‌آمیز درخواست مرا اجابت کرد و عکسی از قبر آن مبارز بزرگ و دانشمند آزادیخواه انداخت. که در زیر مشاهده می‌کنید. از این بابت از دست اندرکار محترم آن حجره ممنونم.
 
 


سنگ قبر مفسر قرآن

استاد محمدتقی شریعتی

پدر مرحوم دکترعلی شریعتی

حرم امام رضا. ۸ اردیبهشت ۱۳۹۷

صحن آزادی غرفه‌ی ۱۷۱.

عکاس: متصدی حُجره ۱۷۱ به درخواست دامنه
 
۲. در همان پست ضمیمه شده‌ی زیر، با گلایه و انتقاد نوشته بودم: «مگر از ویژگی‌های مهم امام رضا (ع) «مُعین الضُّعفاء» نبود؟ پس چرا ضعفای جامعه و مستمندان از آن همه دارایی‌های حرم مطهر، سهم و حظّی نمی‌برَند؟ آن همه درآمد، چرا به خدمت مردم درنمی آید؟»


اما اخیراً از یکی از رفقاهای گرامی‌ام در دارابکلا، به استماع دیدار شخصی شنیده‌ام با توضیحات مستند و مفصّل که حرم امام رضا -علیه السّلام- بخشی از درآمدهای حرم مطهر رضوی را صرف مستمندان و ضُعفاء در سراسر ایران -از جمله در ساری و داراب‌کلا- می کند. خواستم از این کار خداپسندانه تشکر کنم و آن را حرکتی رضوی بخوانم. امید است از شائبه‌ی خطی و جناحی و انتخاباتی بدور و منزّه نگه داشته شود.


ایضاً خودم نیز در چند روز پیش وقتی دور تا دور حریم حرم امام رضا -علیه السّلام- را به تبرّک و رسم مألوف می‌گشتم، تبلیغ بَنِر زیر را در صحن‌ها و بست‌ها به چشمم دیده و عکسی از آن انداخته‌ام که نشان از آن داشت که سامانه‌ی نهضت خدممت به نیازمندان و زائران امام رئوف (ع) راه افتاه است. که در زیر پیوست شد. با تشکر و آرزوی توفیق و بسط فرهنگ رضوی.
 

 

سامانه‌ی نهضت خدمت

به نیازمندان و زائران امام رئوف

عکاس: دامنه

 
حرم امام رضا را جناحی نکنید

 
به قلم دامنه. به نام خدا. ۵ دی امسال (۱۳۹۶) چند روزی در مشهد بودم. مثل همیشه سال‌ها، غرفه‌ی در صحن آزادی را بازدید کردم. باز هم مانند گذشته، قبر مرحوم استاد محمدتقی شریعتی پدر مرحوم دکتر علی شریعتی به روی زائرین مسدود بود. به ستاد انتقادات حرم مطهر رضوی مراجعه کردم. متن زیر را نوشته، تحویل دست اندرکاران آنجا دادم.
 
 
متن دستخط دامنه در انتقاد به حرم امام رضا (ع)

 

نمی‌دانم چرا حرم امام رضا (ع) این گونه اداره می‌شود! من معتقدم حرم رضوی مانند حوزه‌های علمیه‌ی شیعه، باید مستقل از حکومت باشد و تحت نظارت مراجع شیعیان جهان درآید و متوّلی آن با صلاحدید مرجعیت، برگزیده و منصوب شود. چرا حرم باید حکومتی باشد؟ و رواق و صحن‌های آن پُر از تریبون‌های نِقارافکن و جناحی؟ و متولّی آن یک عضو خاص جناحی با افکار کاملاً راستی؟

 

 

 
غرفه‌ی ۱۷۱ صحن آزادی حرم رضوی. عکاس: دامنه
 

 

غرفه‌ی ۱۷۱ صحن آزادی حرم امام رضا

محل قبر استاد محمدتقی شریعتی

صاحب تفسیر نوین قرآن کریم

که شده غرفۀ اشیاء ارزشمند!!

۵ دی ۱۳۹۶. عکاس: دامنه

 

آستان قدس که یک پای اقتصاد ایران شده، باید از حکومتی‌شدن بیرون شود و واقعاً با ملت درآمیخته گردد. مگر از ویژگی‌های مهم امام رضا (ع) «مُعین الضُّعفاء» نبود؟ پس چرا ضعفای جامعه و مستمندان از آن همه دارایی‌های حرم مطهر، سهم و حظّی نمی‌برَند؟ آن همه درآمد، چرا به خدمت مردم درنمی‌آید؟ امام رضا (ع) برای همه‌ی ایرانیان است، نه یک جناح خاص، آن هم بخش افراطی آن. در این باره سخن دیگری دارم که در آینده خواهم نوشت.

۳ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
زنگ انشاء
عترتاختصاصیعکس

زنگ انشاء

چهارشنبه آذر ۱۳۹۶

به نام خدا. دیشب جوانی از دارابکلا، با دامنه تماس گرفت و گفت یک انشاء به قلم دامنه می خوام با موضوع حرمله و مختار. من هم با این شرط که قول دهد از همین فردا، اهل قلم شود و برای آینده مؤثّر اُفتد،

 



فوری متن دستخطی زیر را با عنوان «حَرمله قوی بود، امّا مختار شجاعِ باایمان» نوشتم و اینجا به اشتراک گذاشته ام. شاید انگیزه ای برای خوانندگان شود که در عصر دیجیتال، قلم را -که قرآن به آن سوگند خورده است- زمین نگذارند. نمی خواهم بگویم متنِ من مهم است، نه، می خواستم اهمیتِ درس انشاء (=یعنی ایجاد. آفریدن. پروردیدن) را یادآوری کرده باشم. والسّلام.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
دینعترتقرآن

آداب مـعـاشـرت در قرآن

پنجشنبه آذر ۱۳۹۶

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ وَإِذَا قِیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ

 

هنگامی که گویند: در مجالس [برای نشستن دیگر برادرانتان] جا باز کنید، پس جا باز کنید، تا خدا برای شما [در بهشت] جا باز کند. و چون گویند: برخیزید، بی درنگ برخیزید تا خدا مؤمنانِ از شما را به درجه ای و دانشمندانتان را به درجاتی [عظیم و باارزش] بلند گرداند، و خدا به آنچه انجام می دهید، آگاه است.

سوره مجادلة

آیۀ یازده

 

علامه طباطبایی

 

تفسیر علامه

 

«...منظور از فراخى دادن در مجالس این است که آدمى خود را جمع و جور کند تا جاى آن دیگرى فراخ شود، و (فسحت دادن خدا به چنین کس) به این معنا است که جاى او را در بهشت وسعت دهد. ایـن آیـۀ شـریـفـه ادبـى از آداب مـعـاشـرت را بـیان مى کند، و از سیاق آن برمى آید که قـبل از دستور، وقتى اصحاب در مجلس رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم) حاضر مى شدند، بـه صـورتـى مـى نـشـسـتـند که جا براى سایرین نمى گذاشتند، و واردین جایى براى نـشـسـتن نمى یافتند که آیۀ شریفه ایشان را ادب آموخت.

 

البته این دستور اختصاص به مـجـلس رسـول خـدا (صـلى اللّه عـلیـه و آله وسـلم) ندارد، هر چند آیه شریفه در آن مورد نازل شده، لیکن دستور عمومى است... این جمله مُتضمّن یک ادب دیگر است. کلمه (نشوز) -بـه طـورى کـه گفته اند- به معناى بلند شدن از سر چیزى و برگشتن از آن است، و نـشوز از مجلس به این است آدمى از مجلس برخیزد تا دیگرى بنشیند، و بدین وسیله او را تواضع و احترام کرده باشد...

 

 

تجلیل از علماء امت. (یـرفـع اللّه الذین امنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات) در این معنا هیچ تردیدى نیست که لازمۀ ترفیع خدا درجه بنده اى از بندگانش را باعث زیادتر شدن قُرب او خداى تـعـالى اسـت، و ایـن خـود قرینه و شاهدى است عقلى بر این که مراد از اینهایى که موهبت عـلمـشـان داده اند، علمایى از مؤمنین است. بنابر این، آیه شریفه دلالت مى کند بر این که مؤمنـیـن دو طـایـفه هستند، یکى آنهایى که تنها مومنند، دوم آنهایى که هم مومنند و هم عالم، و طـایـفـه دوم بـر طـایـفـه اول بـرتـرى دارنـد.

 

 

هـمـچـنـان کـه در جـاى دیـگـر فـرمـوده : (هل یستوى الذین یعلمون و الذین لا یعلمون). بـا ایـن بـیان روشن گردید که مسأله بالا بردن درجاتى که در آیه شریفه مورد بحث آمـده، مـخـصـوص علماى از مؤمنین است. آنها هستند که کلمه (رفع درجات) در موردشان صـادق اسـت، و امـا بـقیه مؤمنین ارتقائشان به چند درجه نیست، بلکه تنها به یک درجه اسـت. بـنـابـر این، تقدیر آیه شریفه چنین است: (یرفع اللّه الذین امنوا منکم درجه و یـرفـع الذیـن اوتـوا العلم منکم درجات) و در آیه شریفه تعظیم و احترامى از علماى اُمت شـده کـه بـر هـیچ کس پوشیده نیست. و جمله (واللّه بما تعلمون خبیر) مضمون آیه را تاکید مى کند.» المیزان.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی