دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود ، داراب‌کلا

پیام مدیر
نظر
موضوع
بایگانی
پسندیده

۳۲۲ مطلب با موضوع «تریبون» ثبت شده است

۱۸مرداد

به قلم دامنه. به نام خدا. شیخ محمد شهابی دارابی درست است که مثل شیخ حسن مهاجر، شیخ قربان بابویه، شیخ ابراهیم بابویه و کبل سیدمحمد شفیعی در کِسوت روحانیت نبود، ولی یکی از کسانی بود که در داراب‌کلا به «شیخ» مشهور بود و جایگاهی والا داشت و میان روحانیت حشر و نشر می‌کرد.


آن مرحوم، پدرِ مرحومان حاج محمود شهابی و حاج حسین شهابی مشهور به شِخ حسین شهابی و حاج حسن شهابی دارابی ست. به عبارتی دیگر عموی مرحوم حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد آفاقی و مادرمان ملازهرا آفاقی دارابی ست.

او شخصیتی وجیه، مردمی، محبوب و بسیاردلسوز بی پناهان بود. از فرزندان بنام شیخ موسی آفاقی جدّ مادری مان. برادران او همگی شیخ و روحانی بودند: شیخ باقر آفاقی (پدربزرگ مادری‌مان). شیخ اسماعیل آفاقی (پدر حاج شیخ احمد آفاقی) و شیخ احمد آفاقی (پدر مرحومه حاجیه جمیله شهابی همسر زکریا رمضان بالامحله‌ی داراب‌کلا).


از یک روحانی دارابکلا که شیخ محمد شهابی را بارها در مجالسِ عزاداری تکیۀ بالا، معابر، محافل و جاهای مختلف دیده بود، به صورت حضوری شنیدم که برای من تعریف می کرد شیخ محمد شهابی انسانی بزرگ، کمال یافته و بااخلاق و حامی بزرگ بی پناهان بود. ماحصَل آنچه آن روحانی گرانقدر برای من نقل می کرد این بود که مردم شیخ محمد شهابی را حامی و پشتبان خود می‌دانستند. بسیار وی را دوست می داشتند و احترام می‌نهادند. اگر بر کسی مِحنت و رنجی می رفت او همدرد و پناهگاه جدّی نه شعاری اش بود. مردمِ نیازمند و گرفتار را کمک و هدایت می‌کرد. اگر کسی مظلوم واقع می شد، او با همۀ وجود و قوایش از وی به حمایت برمی‌خاست.


اگر خانواده ای از روستا مریض می شد و یا دچار گرفتاری ها و مکافات می گردید، شیخ محمد شهابی احساس تکلیف می کرد و دست از تلاش نمی شُست و نظاره گر نمی نشَست. به معاضدت می پرداخت. عکس زیر فرزندشان حاج محمود شهابی (=محمودعمو) است که قبلاً در دامنه معرفی شان کرده بودم و سجایای اخلاقی وی را برشمرده بودم. به‌طورکلی باید بگویم که شیخ محمد شهابی، فردی شریف، مؤمنی رئوف، دینداری باعمل، انسانی باکمال، مردم دوستی باشعور، دلسوزی بزرگ و از همه مهمتر حامی و سرپناهی مطمئن برای آسیب دیدگان و محرومان بود. آن مرد، میان مردم داراب‌کلا محبویت بالایی برخوردار بود. گوهر وجودی‌اش والا و جوهر فکری‌اش بالا بود. نسل او نیز که شهابی‌ها هستند (اقوام نسَبی مادری‌مان) حاصل وجودی آن شیخ مردمگرا و آگاه اند.

به روح سَردودمانِ این نسل و شیخ محمد شهابی و همۀ درگذشتان این خاندان درود وافر می فرستم و اظهار می‌دارم که شیخ محمد شهابی شخصیتی مشهور بود که روحیۀ خدمت به خلق داشت، جُربزۀ حمایت از گرفتار، اخلاقِ مردم مدار و معنویتِ وصال به حضرت پروردگار. روحش با حضرت کردگار و ربّ آفریدگار. خلاصه‌ی شجره‌ی این خاندان و اقوامم را در ۴ تیر ۱۳۹۵ در وبلاگ دیگرم «آنچه بر من گذشت»
اینجا نوشته بودم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۱۳۹۶ ، ۱۰:۳۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۷مرداد
به قلم دامنه. به نام خدا. یکی دیگر از کسانی که در عِداد و زُمرۀ سلسله مباحث روحانیت دارابکلا قرار می گیرد حاج شیخ حسن مهاجر دارابی است. آن مرحوم، پدر حاج ابراهیم مهاجر است. بزرگِ خاندان مهاجر در دارابکلا بود. در امور محل نقش داشت. در مسائل مسجد و تکیه دخیل بود. و به او در این امور و مسائل عمومی حق دخالت می دادند. ایشان در مجالس و محافل در صدر می نشست. چون نزد روحانیون از وجاهت برخوردار بود. دائم قرآن می خواند. نسبت به پیرامون خود ساکت نمی نشست. گاه نظرات وی در امور مسجد و محافل، منحصر به فرد بود و کمتر می شد با آن توافق داشت.
 

جرأت بالایی داشت. صراحت لهجه داشت. فردی آگاه به جامعه و زمانۀ خود بود. نزد عامه مردم فردی «بزرگ» و قابل رجوع تلقی می شد. ابایی نداشت در اموری که تشخیص داده است اظهارنظر و یا مخالفت نماید. حتی گاه نظراتی می داد که با دیدگاه مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی هم تصادم داشت ولی او رُک آن را بیان و آشکار می ساخت. من خودم او را زیاد در محافل و معابر می دیدم. توجه ام همیشه به وی بشدت جلب می شد؛ زیرا هیبت و حرارت خاصی داشت. شکل لباسش با سایر مردم فرق داشت. خوش پوش و منظم و با دیسیپلین بود. معطّر و خوش چهره بود. شوخ طبع، ولی باهیبت بود. من همیشه حسّم این بود او یک چیزی را دائم در دهن می جَود به نظرم همیشه شکلات می جَوید. و ذکر هم بر لب داشت.
 

گرچه لباس روحانیت نداشت، ولی مردم وی را «شِخ حسن» می خواندند. تا جایی که من دیده ام، او چند نوع کلاه داشت. هر کدام را به مناسبت خاصی بر سرمی گذاشت. هر شکلی پوشش می نمود، به او می آمد. هیکلی تنومند، چهره ای جذّاب و گویی وجوهی پُررمز و راز داشت. کمتر سخن می گفت، ولی آن گونه نبود که حرفش را در دلش حبس نگه دارد. گاه برخی از دیدگاه ها و مواضع عملی ایشان در مسائل عمومی به گونه ای بود، ما جوان ها که انقلابی و پرشور بودیم، نمی توانستیم آن را پذیرا باشیم، لذا به مخالفت با آن برمی خاستیم و گاه به مقابله کشانده می شد. که نشان سرزندگی و آزادنگری در روستای مان بود.
 

حاج شیخ حسن مهاجر یکی از شخصیت های روشن و آگاه روزگار خود بود. در سرگذشت شیخ وحدت، چند جا از او یاد شده است. یکی در مشهد که به حُجره اش رفته بود و دیگری در محل که شیخ وحدت هر وقت از قم و مشهد به روستا بازمی گشت نزد وی می رفت و باهم بر سر مسائل و رویدادها بحث و فحص می کردند. در واقع ایشان گویی گاه به گاه هم بحثِ شیخ وحدت بود. و به تعبیر شیخ، او بسیار تیزفهم، زیرک و دانا بود. قضیۀ دیدار شیخ حسن مهاجر با شیخ وحدت در حُجرۀ مشهد در در سرگذشت شیخ وحدت یعنی در اینجا مفصّل آوردم. مرحوم حجت الاسلام حاج شیخ هادی مهاجری برادر ایشان است که سال قبل در اینجا به معرفی اش پرداخته بودم.
 
 
مرحوم حاج شیخ حسن مهاجر دارابی
ارسال عکس: مهندس عباس مهاجر
 
 
شخصاً از ایشان خاطرات متعددی دارم که اگر توفیق نصیب شد در مجموعه خاطراتم بازگو می کنم. معتقدم بزرگان محل خویش را باید مورد احترام قرار دهیم و از کارکردها و نقش های آنان درس و تجربه و عبرت بیاموزیم و اگر عیب و نقصی هم داشتند، آن را کلاس آموختن خود بکنیم. دارابکلا، برجستگی اش در منطقه به وجود علما و روحانیون بوده و هست و خواهد بود. خاندان شیخ حسن در رونق و معمور مسجد و تکیه دارابکلا و نیز تأسیسات عام المنفعه نقش زیادی ایفا کرده و می کنند. شهید محمدباقر مهاجر دارابی نوۀ آن مرحوم است که از شهیدان عالی مقام روستای دارابکلاست.برای آن مرحوم غفران و برای بازماندگان و نوادگان پُرشمار وی سلامتی و توفیقات الهی طلب می کنم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ ، ۰۹:۵۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱مرداد

به قلم دامنه. به نام خدا. در داراب‌کلا سه دوره شعارنویسی شکل گرفته بود که اغلب دیوارنویسی و گاه پارچ‌ نویسی بود:

۱. قبل از پیروزی انقلاب

 ۲. دهه‌ی شصت

۳. سال ۸۸

 

قبل از پیروزی انقلاب: شعارها به صورت شبانه و مخفی و در مکان‌های عمومی نوشته می‌شد. یادم است روی درِ فروشگاه حاج سید اسماعیل صباغ در تکیه‌پیش، شعارنویسی شبانه «مرگ بر شاه خائن» خیلی سر و صدا کرده بود. نیروهای پاسگاه داراب‌کلا ریخته بودند تکیه‌پیش (=میدان امام حسین علیه‌السلام) تا شعارنویسان را شناسایی و دستگیر کنند.

 

آقای عیسی مهاجر به من گفت برو خونه چون روی تو شک دارند که تو نوشتی. من هم به‌سرعت از صحنه دور شدم و به دامنِ اوسصحرای داراب‌کلا رفتم. این را بگویم که من البته در همان سال‌ها مخفیانه تنِ دیوار کِبل‌محمود ابراهیم شعارنویسی علیه‌ی شاه کرده بودم که در بخش خاطرات دامنه آورده بودم. آن شعارنویسی تنِ در مغازه‌ی صباغ نمی‌دانم کار کی بود.

 

دهه‌ی شصت: سه دسته در محل دیوارنویسی می‌کردند. حامیان گروه‌های مارکسیستی. جناح چپ. جناح راست. به دیوارنویسی‌های جناح چپ خیلی گیر می‌دادند. چون اغلب از کتاب‌های معلم انقلاب مرحوم دکتر علی شریعتی بود. من و برخی از رفقا یکی از دیوارنویس‌ها در روز روشن و در جلوی چشم مردم و به صورت عیان و رسمی بودیم. نوشته‌ها را اغلب با مشورت همدیگر یا از بزرگان انقلاب برمی‌گزیدیم و یا من آن را با ذهن خودم بر روی کاغذ می‌نوشتم، می‌دادم دیوارنویسی می‌شد. برخی از روحانیون داراب‌کلا نسبت به شعارهای جناح چپ مذهبی، واکنش شدید نشان می‌دادند و موضوع را به روی منبر می‌کشاندند. اساساً آنها با دکتر شریعتی میانه‌ی خوبی نداشتند. که فعلاً از شرح و بسط آن بگذرم. می‌گذارم برای زمان‌های بعد.

 

جناح راست اغلب پارچه‌نویسی می‌کرد. و گروه‌های مارکسیستی نیز جرأت دیوارنویسی نداشتند، ولی گهگاهی شبانه و در تاریکی و خلوت شب، آرم سازمان‌های مورد حمایت‌شان را با رنگ بر دیوارها می پاشیدند و شعارهای لنین و تروتسکی و مائو را ترویج می‌کردند.

 

سال ۸۸ : این سال هم ما شب عاشورا داخل تکیه نشسته بودیم منتظر بودیم دسته‌ها از مزار و امام زاده جعفر برگردند و سینه بزنیم. موسی آهنگر (فرزند شهید محمدحسین آهنگر) فرمانده پایگاه مقاومت دارابکلا و سیداحمد هاشمی کنارم بودند، داشتیم با هم صحبت می‌کردیم. همان لحظه که نیمه شب بود به موسی تلفنی خبر دادند در برخی از دیوارهای محلات داراب‌کلا، علیه‌ی رهبری و ولایت فقیه شعارنویسی شده است. موسی از ما خداحافظی کرد و فوری خود را به قرار رساند... .

 

من از این قضیه همین‌قدر باخبرم و دیگر چیزی بیشتر از این نمی‌دانم. البته حاشیه‌هایی هم برای این دیوارنویسی همان زمان و هفته‌های بعد شنیدم که چون بر من روشن و مشخص نیست، مطرح نمی‌کنم.

(در تاریخ سیاسی دارابکلا: اینجا نیز منتشر می‌شود)   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ ، ۱۸:۲۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۱مرداد

به قلم دامنه. به نام خدا. یکی دیگر از روحانیون دارابکلا مرحوم شیخ محمدحسن طالبی ست. شاید او را نشناسید. چون کمتر از وی در محافل و مجالس یاد شده است. حال آن که نام دیگران را به وفور یاد می کنند و علمای گذشته را به فراموشی می سُپارند. منزل آن مرحوم ابتدای ببخیل بود کمی جلوتر از منزل روانشاد یوسف رزاقی. درست در بیخ کوچۀ کبل آخوند به سمت قنات پشون. فامیل و همسایۀ پدربزرگم کبل آخوند ملاعلی طالبی ست. پدر مرحومه مشهدی خدیجه طالبی ست (مشهور به مَش خجّه). شیخ محمدحسن که در گویش عامّه «شخ مَمدَسِن» تلفظ می شود از روضه خوانان مشهور دارابکلا بود. صدایی بَم و بلندی داشت.

 

یکی از روحانیون که او را درک کرده است برای من تعریف می کرد نوجوان که بود یک بار صدای روضۀ او را در تکیۀ بالا، بدون بلندگو و ابزار صوتی، از چندصد متر دورتر شنیده بود و این بخوبی می رساند که او از نعمت غُرّش صدا برخوردار بود. من اگر اشتباه نکنم کوچک که بودم به همراه پدرم داخل اتاقش رفته بودم. مریض بود و در بستر افتاده.. . همین مقدار یادم می آید. برای آن روحانی روضه خوان صلوات و فاتحه ای نثار می کنم و به روحش درودی وافر می فرستم. ان شاء الله مشاهیر و مفاخر روستای مان را از یادها نبریم و تبعیض قائل نشویم زیرا اینان همگی بخشی از تاریخ، فرهنگ و گذشتۀ پُررونق مان هستند.

روحانیت دارابکلا: اینجا

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۱۳۹۶ ، ۱۰:۳۳
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۶مرداد

به قلم دامنه. به نام خدا. سلسله مباحث روحانیت دارابکلا. طی دو سال گذشته تا اکنون سعی مداوم نموده ام تا عُلما و روحانیت روستای دارابکلا -این بزرگان و مفاخران ماندگار محل مان- را به اختصار معرفی کنم تا سهم و نکلیفم را نسبت به حقّی که آنان برگردنمان دارند کمی اَدا کرده باشم. امروز یکی دیگر از کسانی که به نحوی در سلسله روحانیت روستای دارابکلا جای دارد، معرفی می کنم یعنی جناب حاج شیخ ابراهیم بابویه دارابی پدر احمد بابویه دارابی.

 

شیخ ابراهیم، شیخی و آخوندی می خواند. قصد داشت شیخ و روحانی شود. مقداری خواند ولی سختی روزگار و معاش  تنگ آن دوران موجب گشته بود، نتواند این راه را بتمامه طی نماید. مثل برادرش شیخ قربان ذاکر پیشکسوت اهلبیت علیهم السّلام. اما وی هیچ گاه حریم خود را از روحانیت جدا نکرد و از نزدیکان آنان بود و هست و با مرحوم آیة الله آقا دارابکلایی و سایر روحانیان حشر و نشر همیشگی و صمیمانه داشت و دارد. بطوری که همۀ دارابکلایی ها وی را «شیخ ابراهیم» و به لهجۀ محلی «شخ اوریم» می خوانند. او از خاندانی خوب در ببخیل دارابکلاست. از ابتدای جوانی تا کنون یک پای ثابت مسجد و تکیۀ دارابکلا بوده و همچنان در این راه، خادم الحسین (ع) باقی مانده است. و اخیراً برای ساخت تکیۀ ببخیل نیز خیز برداشته است.

 

شیخ ابراهیم اهل کار و کوشش و کشاورزی بود. او ۲۵ سال یا بیشتر، در شرکت نکاچوب کار کرده است و مدتی ست بازنشسته شده است اما دست از تلاش نشسته است. اساساً فردی کاری و تلاشگر و پُر جُست و خیز است. مردی خوش اخلاق، مذهبی، متدیّن، خدوم و درستکار و از مردان مورد وثوق روستاست. مهمانواز است. سال های دور وقتی بارها و بارها با رفقا به اتاق مجردی و مخصوص رفیقمان احمد در بالاخانه ی شان می رفتیم، از او و همسر نیک و مهربانش جز خوش رویی و استقبال و خوشحالی و پذیرایی های عالی چیزی ندیدیم.

 

برای این مرد مذهبی و نیک محل، آرزوی بقای عمر و سعادت و سلامت می کنم. چون بنا بر خلاصه نویسی ست به همین مقدار بسنده می کنم و نامش را ماندگار می دانم و به او و همسر بسیار مهربانش و نیز دوست ارزشمندم احمد سلام و سپاس دارم. از جناب یک دوست بابت تهیه و ارسال عکس های ایشان بسیارممنونم. پایان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۱۳۹۶ ، ۱۱:۳۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۷تیر
امیدبخش‌ترین آیه‌ی قرآن: روزی امام علی ‎ع رو به مردم کردند و فرمودند از نظر شما کدام آیه در کتاب خداوند امیدوارکننده‌‎تر است؟ مردم جواب‌هایی دادند و سرانجام امام فرمودند: از حبیبم رسول خدا ص شنیدم که فرمودند امیدوارکننده‎‌ترین آیه در قرآن این آیه‌ی شریفه است: «و در دو طرف روز و نخستین ساعات شب نماز را برپا دار، زیرا خوبی‌ها بدی‌ها را از میان می‌برَد. این ذکری است برای ذکرکنندگان»
 
 
و أقِمِ الصَّلاة طرَفَی النّهارِ و زُلَفًا مِنَ اللَّیلِ
إِنَّ الحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَٰلِکَ ذِکْرىٰ لِلذَّاکِرین
 

 
 
در وبلاگ دیگرم:

 

 
پست دوم
آیا شتاب در ظهور درسته؟
 

به قلم دامنه: در ادبیات دینی شیعه استعجال در اجابتِ دعا و استعجال در امر ظهور منجی (ع) ناپسند دانسته و از آن نهی شده است. این امر به عنوان شتاب و شتاب‌زدگی ناخوشایند معرفی شده است. کما این که...

 

اما آیا منظور از «انتظار فرج» در روایات، اختصاصاً موضوع ظهور امام زمان ع است و یا امیدواری به خدای متعال داشتن؟ البته این در تخصص و دانش من نیست، کار اهل فن است. همین قدر سوادم قد می‌کشد که انتظار فرَج در معنای عام و ناب، «امید و رجاء» به خدا داشتن است و معنای خاصش در نزد تعدادی علمای بزرگ، مثل صاحب کمال‌الدین، صاحب احتجاج، در انتظار ظهور امام عصر بودن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۱۳۹۶ ، ۱۱:۳۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۲تیر
داراب‌کلا

به قلم ابراهیم طالبی دارابی دامنه : به نام خدا. با سلام به خوانندگان محترم. روستای داراب‌کُلا، از روستاهای بزرگ ایران است؛ پرجمعیت و دارای تاریخ و قدمت در شهرستان میاندورود استان مازندران. میاندورود چون میانِ دو رودخانه‌ی شهرستان نکا و ساری واقع است، بدین‌نام خوانده شده است: یعنی میانِ دو تا رود. روستای ما در مجاورت و جنوب شرقی شهر سورک قرار دارد و با جاده‌ی بین‌المللی مشهد مقدس، ۵ کیلومتر (از سمت جنگل به دریا) فاصله دارد. روستای داراب‌کلا یک ویژگی منحصربه‌فرد در منطقه و شاید در ایران و حتی جهان اسلام دارد و آن این است از دامن آن -که خود دارای حوزه‌ی علمیه بوده است- حدود دویست و پنجاه روحانی و عالم دینی و طلبه برخاسته است. در این وبلاگم «روحانیت داراب‌کلا: اینجا» شرح حال روحانیان داراب‌کلا را نوشته‌ام:

 

عکس‌نوشته‌ی

بسم الله الرحمن الرحیم

داراب‌کلا به همین دلیل در تعبیر مردم محل و منطقه به دارالمؤمنین مشهور شده است. زنان این روستا چه نسل گذشته و چه نسل حال، همگی به چارچوب‌های شرع مقدس انور و هنجارهای اخلاقی بسیار پایبندند و حجاب تمامی زنان و دختران داراب‌کلا، چادر و پوشش‌های بسیارمناسب و فاخر است. این روستا از لحاظ جغرافیایی موقعیت زیبایی یافته است. از سمت جنوب و جنوب شرقی به دامنه‌های جنگل البرز مرکزی امتداد دارد و این جنگل با انبوهی از چشمه‌ها به مردم حیات و سرزندگی بخشیده است. و از دو سمت شرق و غرب نیز دو یال بزرگ و طولانی آن را احاطه نموده است و بر نقشه‌ی زیبایی آن، افزوده است. و سمت دیگر آن تا شهر سورک و جاده‌ی مشهد مقدس گسترش دارد.

دامنه‌ داراب‌کلا: اینجا

 

 

عکس نقشه‌ی داراب‌کلا

شهرستان میاندورود مازندران

 

جمعیت این روستا حدود پنج هزار نفر است. کشاورزی و باغداری از اشتغالات مهم مردم داراب‌کلاست. در روستای داراب‌کلا به دلیل مذهبی‌بودن بیش از نوزده هیأت مذهبی تأسیس گردیده است که در طول سال از هم نمی‌گسلند. بخش زیادی از مردم روستا خصوصاً نسل میانسال به امور اداری دولتی اشتغال دارند. از ویژگی‌های خوب این روستا این است کسانی که به هر دلیل و علتی به شهرهای دیگر مانند ساری و نکا مهاجرت و سکونت کرده‌اند، هیچ‌گاه روستا را به طور کامل و مطلق ترک نمی‌کنند. در دو شهر مذهبی و مقدس قم و مشهد و تهران نیز، تعداد زیادی از دارابکلایی‌ها سکونت دارند که به طور متناوب و متوالی به زادگاه خود داراب‌کلا آمدوشد دارند.

...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۱۳۹۲ ، ۱۱:۱۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی