دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران ، قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود ، داراب‌کلا

پیام مدیر
نظر
موضوع
بایگانی
پسندیده

۲۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

۰۷شهریور
به قلم حجت‌الاسلام محمدرضا احمدی: باید راهی جُست. با توجه به شیوع کرونا، امسال وضعیت خاصی بر مراسمات و برنامه‌های ماه محرم حاکم شده است. بسیاری از مراسم یا تعطیل شدند و یا به صورت خاص برگزار می‌شوند. گرچه عشق و محبت اباعبدالله علیه‌السلام در دل و جان مردم ریشه دارد، اما دوست دارند این محبت در مراسم هم به منصه ظهور برسد.
 

حجةالاسلام محمدرضا احمدی

 
بنده معمولا هرساله، دهه اول محرم را در مسجد محل خودمان گتاب، حضور داشتم و بعد از برگشت به قم، چند روز روضه زنانه و یک شب هم مراسم مردانه در منزل برگزار می‌کردیم، اما ظاهراً امسال نمی‌توانیم. گرچه کرونا شیوع دارد، اما می‌توان راهی جُست تا هم پروتکل رعایت شود و هم خیمه مراسم برپا گردد. واقعا با حال پریشان، نگران بودیم و می‌گفتیم خدایا چه کنیم؟ چه راهی؟ چه برنامه‌ای؟ چه مراسمی؟ واقعا نمی‌توانستیم تعطیلی مراسم امام حسین علیه‌السلام را ببینیم... ناگهان به ذهن ما خطور کرد که برنامه امسال را از خانه‌ها به داخل کوچه و در فضای باز بیاوریم. جرقه این کار همان و پهن شدن بساط روضه همان.
 
 
قم. روضه در کوچه
ارسالی جناب شیخ احمدی
 
از همان شب اول کوچه را مفروش کردیم و پارچه سیاه را چسباندیم و خدا خودش روضه‌خوان و مداح را هم جور کرد و اکنون هشت شب هست که مراسم به صورت زیبایی برگزار می‌شود. مراسمی را که با بیست نفر شروع کردیم، اکنون با ۱۲۰ نفر در حال برگزاری است و البته تمام تلاش را در رعایت وضعیت کرونایی هم داریم. آن‌قدر این مراسم ساده و بی‌آلایش برای اهالی جذاب هست که قصد دارند آن را در دهه دوم محرم هم ادامه دهند. ما از اهالی کوچه و کسانی که از اطراف به مراسم می‌آیند، جز اظهار رضایت و طلب آمرزش برای پدر و مادرمان، چیز دیگری نمی‌شنویم. همیشه راهی پیدا می‌شود؛ باید آن را جُست.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۱۳۹۹ ، ۱۰:۳۸
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۶شهریور

به قلم دامنه : به نام خدا. در کربلا، حرم امام حسین (ع) در اول خیابان منتهی به باب رأس‌الشریف -علیه السلام- گفتم بهتره به انقطاع کل شیء فکر کنیم و از اینجا تا حرم از هم جدا شویم و هر کس به تنهایی این ۱۰۰ متر را با آتشفشانِ درونش به حسّ «با حسین‌بودن» برسد. و چنین هم شد.

 

حالا با همه‌ی تب و لرزهای عرفانی‌ام، با شرم شدید نخستین گام‌هایم در کف حرم کسی‌ست که ثارالله شد؛ اوج همه‌ی اوج‌ها. کسی که از کودکی قند روضه‌اش را مادرم برای شفا به ما می‌خوراند. کسی که برای چای مجلس عزایش صف می‌کشیدیم از نوجوانی، تا عشقش را در رگ‌های قلب‌مان جاری کنیم و در راه او فوران بیافرینیم. کسی که به حتم عامل اصلی دیندار‌ماندن سیل عظیمی از شیعیان است. کسی که منبر با او منبع و مأخذ می‌گیرد. کسی که فقط و فقط باید برای مصائب و عشق او گریست. کسی که بنیاد حکومت‌های جائر و ستمگر و بی‌عدالت را نامشروع و عدوانی اعلان کرد. کسی که تفکر آزادیبخشش ازو یک رهبر مقدس ساخت. بگذرم.

 

 

حرم و بین‌الحرَمین

بازنشر دامنه

 

چندقدم رفتم به سمت مرقد شریف. یک آن دچار خجالت و شرم شدید شدم. متوقف گشتم. و با نیت توحیدی سه قدم برگشتم به عقب و در کُنج درب ورودی آن رهبر تامّ و تمامم بر سنگ سرد و بَردش سجده‌ی عشق به خدا زدم و دلم را به سیدالشهداء سپردم و تا بلد بودم با مقتدایم گپِ دلی زدم. با خواسته‌های خاص، کمی در قلبم طیِّ‌طریق کردم و اولین اشک ورودم به مرقد را با دستمالی که داشتم جمع کردم و در جیبم به امانت و تبرّک گذاشتم.

 

حالا سبکبال و با کمی تبسّم مجاز، از عزیزترین رهبر زندگی‌ام اجازه‌ی چندقدم جلوتررفتن گرفتم. مکثی کردم و درنگی و در وضع خاصی، حیرتی شوق‌انگیز مرا. فراگرفت. در رواق مستطیل‌شکل ابراهیم مُجاب -نوه‌ی امام کاظم (ع )- و در دنیای درونم گم شدم و در گوشه‌ای باز هم نشستم.

 

 

سپس با یک حالی که در ۱۰ دقیقه به من دست داد سرسپرده و دلچسب مثل موج پرارتفاع اقیانوس موّاج اطلس، به اطلسِ مکتبم، دینم، حیاتم، مماتم، شفیع‌ام، همه‌ی عصاره ی انبیایم و در یک کلام وارث آدم تا خاتمم، مماس شدم و قبرش را با گریه‌ای بی‌غل‌وغش و ناله‌ای بی‌رقیب، بغل گرفتم. همانی که بارها از زبان مرحوم حاج‌شیخ احمد آفاقی در بالای منابر تکیه و منازل روضه شنیدیم که می‌گفت: «ان‌شاء‌الله قبرش را در بغل بگیرید سوم‌صلوات را بلندتر ازین بفرستید.»

 

و من آن لحظه، نه فقط به صلوات لِسانی و جاری، بلکه به صلوات مجسّم و مشهود محمد و آل محمد نائل شدم که از اینجا به بعد در قلم و الفبای فارسی نمی‌گنجد. باید موزیکدانی سراغ یافت و از او خواست حال این گونه‌ی یک زایر مولا امام حسین (ع) را در ردیف نُت عشق، فنا بسازد و با سبکی موزون بسُراید.

 

اما حیف! که من چقدر در این رابطه‌ی گپ‌و‌گفتی با مولایم از آن زن پابرهنه‌ی عشایر عراقی -که از صدها روضه‌خوان، برایم عشقی افزون‌تر و خالص‌تر نسبت به حسینم آفریده بود در کنج آن حرم- عقب و باز مانده‌بودم. همان زن محجوبِ فقیری که حالِ زارش را در گوشه‌ی قلبم درج، و الگوی خویش ساختم تا با دیدنِ  نوع عشقش به سیدالشهداء، تا  ابد عطر نابِ بین‌الحرمین را از ذائقه‌ی ذخیره‌شده‌ام دور نسازم. هرگاه به ادب آن زن عشایر عراقی و انگشت سبّابه‌ی اشاره‌اش به حضرت اباعبدالله (ع) خیره می‌گردم، خیر می‌بینم. آن زن مرا در دریای عشق حسین به شنا بُرد و در من، فنا و گریه و اشک آفرید و خودش شد بی‌نظیرترین یادگار صحنه‌ی زیارتِ نجف کربلای من. بگذرم.

 

در داخل حرم امام حسین (ع)

 

حالا اگر دل داری، مجدد بیا درون مرقدالحسین. از همان کفِ خیابان دایره‌ای، دیواره‌های ۱۵متری حرم، با یک شیب آرام از باب‌الرأس غروبگاه خورشید، به‌آرامی منتهی می‌شوی سوی سیدالشهدا. تا ۸ متر یا بیشتر، این شیب، تو را شیداگونه می‌برَد درون گودال قتلگاه که حالا چهار رواق و یک مکعب مُطاف است برای زائر حائر حیران. و تو بدان که خود پیکر پاک امام، ۱۱متر دیگر پایین‌تر از خود ضریح است. از هر ۴رواق حرم اگر سر به آسمان کنی تا آه به ملاء‌اعلا بفرستی و نفرین بر اشقیای اَدنا، چشمت به گنبد و پرچم سرخ پشت‌بامش می‌افتد که اهتزاز عزت می‌کنند. فقط در حرم امام حسین از هر چهار سویش، آسمانِ خدا پیداست. این رسوخ چشم از مَنفذ شیشه‌ای سقف، خود عشق‌سازه. در ۴رواق منتهی به هم، هیچ کس نه به انتها می‌رسد، نه گم می‌شود و نه تنها می‌ماند. هرچه بچرخی باز دلت می‌گوید بازم بچرخ، بازم بگرد تا گرد‌غبار روحت بریزد. این طواف بر مطاف عشقه.

 

تو می‌توانی هم از مسیرِ بازِ گوش‌تاگوشِ رواق‌های اربعه، در درون حرم بچرخی، آن‌هم نه یک بار بلکه هزاربار؛ و هم از چهار زوایه‌ی مکعب متصل به حائر  حسینی، که از کُنج قتلگاه عبور می‌کند. اینجا که برسی هر بار، دلت خونی سُرخین پمپاژ می‌کند و مغزت موتور محرکه‌ی قلبت می‌گردد و زمین و زمان نمی‌شناسی.

 

واقعاً هیچ زائری در حرم امام حسین، دلتنگی و کدورت ندارد. زیرا از نقشه‌های پیچ‌درپیچ و انحناهای منحرف‌کننده و گنگره‌های گیج‌کننده خبری نیست. خصوصاً اگر در وقت‌ خاصِ خلوت، به مرقد بروی، حتی می‌توانی درون محراب حرم، در رواق قبله که به نام حبیب‌بن‌مظاهر است، نماز بگزاری. و من از سر ذوق و ادای دَین و به نیت اُقربا و همه‌ی مستضعفان جهان در محراب نمازی گزاردم که لذایذ آن، هنوز حس می‌شود.

 

حالا بدان سه رواق دیگر حرم، اسم‌شان ایناست: سمت رأس‌الحسین ع، رواق ابراهیم مّجاب است نوه‌ی امام کاظم ع، که سالی به زیارت امام آمد و سلام کرد و آقا ع جواب سلامش را داد و لذا شد ابراهیم مُجاب (=اجابت‌شده). دو دیگر یکی رواق سلطان یا پادشاهان است در پشت مضجع در سوی شمال، که برخی پادشاهان قاجار در این رواق دفن‌اند؛ نوعی ریاکاری و تصرف زوری. و یک رواق هم رواق فقیهان است در سوی بین‌الحرمین در باب‌الحجه شرق حرم.

 

حالا وقتشه من و تو در ناحیه‌ی مقدسه در زیر گنبد و حائر حسینی باشیم. اینجا همه‌ی بهشت جمع است و همه عشق، تفریق. هر کس در این تکّه‌ی بهشت، دلش از ضرب و جراحات فَرق امام حسین، در تفرُّق است و از آن همه اخلاص ۷۲ تن در تقرُّب و از رهبری داهیانه زیبب سلام الله علیها پس از عاشورا، در تعجب. فقط باید بود آنجا و ناظر شد زیبا.

 

اینجا در گرانیگاه مرقد (=مرکز ثقل حرم) حائر و ناحیه‌ی مقدسه قرار دارد تا تو در زیارت حسین، قرارگاهی بی‌قرار داشته باشی. هیچ یک از اعضای وجودی تو در این تکّه‌ی خاص حرم، قراری ندارد. چون در مدار حسین قرار گرفتی و دائم در خیال ستایش، در شیار نیایش و در زیار سُرایش هستی. دلت می‌خواهد نغمه بسازی. ساز بنوازی و آواز گریه سردهی برای ظلم بر اباعبدالله. خودتان حالا از دور، خویشتنِ خویش را در آن حائر مقدس، دلی و قلبی بچرخانید و نجوا کنید با سالار شهیدان.

 

 

حرم‌هی امام حسین (ع)

حضرت ابوالفضل (س)

 

درست در روی سینه‌ی امام ع، علی‌اصغر طفل معصوم اهلبیت دفن است و در زیر پای قبر امام، فرزند برومندش، علی‌اکبر، رزمنده‌ای شجاع که اعراب برای او منزلتی فوق‌العاده قائل‌اند در حد استمرار امامت.

 

اما وقتی از روبروی سینه‌ی شکافته‌شده‌ی امام، ۱۳ قدم به عقب برمی‌داری، به یک سرسرای پر از اَسرار در مماس قبله می‌رسی. اینجا دو سو دارد که نور می‌رساند و ساطع‌ات می‌سازد.

 

سمت شرق این سرسرای دل و دیپاچه‌ی عشق، قبور ۷۲ تن است که مشهور است به مقبره‌ی شهدای کربلا. و سمت غرب و درست در مماس قبر بی‌سر آقا امام حسین ع، مقبره‌ی ملکوتی جناب حبیب‌بن‌مظاهر است که مقامی شامخ دارد و باب‌الحوائج است.

 

وقتی از وسط این سرسرا، به سوی قبله بیرون روی و وارد رواق حبیب‌ شوی، سمت راست تو یعنی آن کنج و زاویه‌ی غرب رواق، یا کنار ناحیه‌ی مقدسه زیر سر حبیب، قتلگاه امام. کمتر کسی را دیدم که در دو جا اشکی نریخته باشد، ضجّه‌ای نزده‌باشد: کنار ۷۲ تن و در کنج قتلگاه. که از نظر من تمام روح حرم درین نقطه جمع است.

 

دامنه. نجف اشرف. باب الرضا (ع) یا باب ساعت

۵ دی ۱۳۹۳ ضلع شرقی حرم امام علی علیه‌السّلام

 

حالا اینجا گویی یک گمشده داری؛ قبر ابوالفضل آن پورِ علی (ع) که بر دلت برات می‌شود کاش حرم ابوالفضل در درون حرم امام بود اما بعد آرام می‌گیری دو ضریح جدا از هم، بین‌الحرمینی ساخت که داستان شیدایی‌هاست.

 

وقتی از حرم امام می‌روی کنار قبر عباس، گویی پیامی غیب‌گونه از مرقد ابوالفضل (س) می‌رسد: بیش ازین اینجا نمان! به مرقد امام مقیم شو. گویی القای خود عباس‌بن‌علی‌ست به زائرین؛ پرواز به حرم حسین از حرم حضرت عباس. راز بین‌الحرمین. همین. خودم چنین بودم در بین‌الحرمین.

قسمتی بود از خاطراتم در زیارت به نجف و کربلا در دی ۱۳۹۳ خورشیدی.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۱۳۹۹ ، ۱۱:۱۹
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۵شهریور

به قلم دامنه : به نام خدا. امام حسین (ع) در طولِ مسیرِ مکه به کوفه وقتی فرصت صحبت با یاران و افراد پیدا می‌کرد در بیانات خود به آیات قرآن کریم استناد می‌کردند؛ زیرا قرآن در نگاه امامان (ع) و پیروان برترین معیار و بالاترین حجت و حکمت است. من از میان چندین آیه -که در مسیر در لسانِ حضرت اباعبدالله (ع)  برای انتباه یا التجاء و یا ارشاد جاری شد- از باب تبرّک و توجّه به متن و ترجمه‌ی دو آیه‌ی استنادی آن حضرت بسنده می‌کنم. می‌توان رجوع کرد به این (منبع)

 

۱. هنگامی که به یکی از اُتراق‌گاه‌های مسیر (=منزلگاه‌های توراهی) عراق رسیدند کسی که از کوفه خبر داشت گفت: «تو را به خدا به کوفه نرو، که حتماً تو را خواهند کشت.» امام (ع) در جواب آیه‌ی ٥١ توبه را قرائت کردند: 

 
قُلْ لَنْ یُصِیبَنَا إِلَّا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ.
 
بگو: هرگز چیزی (از خیر و شرّ) به ما نمی‌رسد، مگر چیزی که خدا برای ما مقدّر کرده باشد. (این است که نه در برابر خیر مغرور می‌شویم و نه در برابر شرّ به جزَع و فزَع می‌پردازیم، بلکه کاروبار خود را به خدا حواله می‌سازیم، و) او مولی و سرپرست ما است، و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند و بس.
 
توضیح: مترجمان برجسته‌ی قرآن، «کَتَبَ» را به معنیِ «مقدّر نموده است». «واجب گردانده است». «مقرّر داشته است.» برگردان کرده‌اند.
 

۲. موقعی که به یکی از منزلگاه‌های دیگر -که به قصر بنی‌مقاتل مشهور بود- رسیدند، یکی از افراد آنجا به امام حسین (ع) گفت: «من شمشیر و اسبم را می‌دهم اما مرا از این کار [کمک به امام] معاف کن.» امام (ع) فرمودند: «هنگامی که نسبت به ما جان‌ خودت را دریغ می‌کنی ما را به مال تو نیازی نیست» و اینجاست که در ادامه، به بخش پایانی آیه‌ی ٥١ کهف استناد فرمودند:

 

«...وَمَا کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُدًا»

 

و گمراه‌سازان را دستیار و مددکار خود نساخته‌ام (و اصلاً به دستیار و مددکار نیازی ندارم).

 

توضیح: مترجمان برجسته‌ی قرآن، «الْمُضِلِّینَ» را به معنی گمراه‌سازان. سرگشته‌کنندگان و «عَضُداً» را به معنیِ معیّن مددکار. دستیار، برگردان کرده‌اند.


نکته و آموزه: آیه‌ی اخیر، همان آیه‌ای‌ست که خدا خود می‌فرماید در کارِ «آفرینش جهان و انسان»، ابلیس و فرزندانش و گمراه‌سازان را حاضر نکرده‌ام و کمک نگرفته‌ام. بنابرین، امام حسین (ع) نیز، با آوردنِ این آیه‌ی عجیب به صحنه، خواستند بگویند در نهضتی که بپا کردند تا به کمک مردم گرفتار کوفه بشتابند، هیچ چشم‌داشتی به کمک آن‌گونه مُردّدان که در واقع از گمراه‌سازان‌اند، ندارند؛ نه به اسب و شمشیرشان، و نه حتی به خودشان و نفرات‌شان. این بود که سرانجام با همه‌ی تلاش‌هایی که انجام دادند تا فریب‌خوردگانِ صحنه‌ی کربلا، جنگی بپا نکنند و خون‌ریزیی ننمایند، کارگر نیفتاد و فرجام همان شد که آن امامِ شهید و ۷۲ یارِ عزیزش، جاودانه بمانند و اُسوه‌ی حسَنه.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۱۳۹۹ ، ۱۱:۰۴
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۴شهریور

وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِی الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ ۚ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ کَافِرُونَ * قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ * وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاکِسُو رُءُوسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ.

آیه‌ی ۱۰ تا ۱۲ سوره‌ی سجده

 

ترجمه و توضیح: مرحوم مصطفی خرّم‌دل

 

(کافران) می‌گویند: آیا هنگامی که ما مُردیم و در زمین گُم گشتیم (و ذرّات وجود ما آمیزه‌ی خاک گردید و اثری از آن نماند) آیا آفرینش تازه‌ای خواهیم یافت (و دوباره زندگی را از سر می‌گیریم؟) بلکه آنان منکر ملاقات با پروردگارشان (برای حساب و کتاب) هم هستند. [مراد از گم‌شدن، جزوِ خاک شدن و در پهنه‌ی زمین پراکندن و پرتاب‌شدن است.]

 

بگو: فرشته‌ی مرگ که بر شما گماشته شده است، به سراغتان می‌آید و جان شما را می‌گیرد، سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده می‌شوید.

 

اگر (می‌شد) ببینی گناهکاران را در آن هنگامی که در پیشگاه پروردگارشان (برای حساب و کتاب گرد آورده شده‌اند، و ایشان از خجالت) سر به زیر افکنده‌اند و می‌گویند: پروردگارا! دیدیم (آنچه خود را از آن به کوری زده بودیم) و شنیدیم (آنچه خود را از آن به کری زده بودیم. هم اینک پشیمانیم) پس ما را (به جهان) بازگردان تا عمل صالح انجام دهیم (و سرافراز به خدمت برگردیم). ما (به قیامت و فرموده‌ی پیغمبرانت) یقین کامل داریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۱۳۹۹ ، ۰۸:۱۰
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۳شهریور

مجموعه پیام‌هایم در مدرسه فکرت

قسمت شصت‌وسوم

مؤلّفه‌های رستگاری (۱)

ابراهیم طالبی دارابی دامنه / ۶ مهر ۱۳۹۹

به نام خدا. یکی از آثار ایمان، نزدیک‌کردن آدمى به سعادت و رستگارى حقیقى و نیل به خشنودى خداى سبحان است. ایمان، در فطرت انسان جاسازی شده است. تا آن حد که حتی گناهی چون ظلم هم قادر نیست، اصلِ ایمان را باطل کند، چون ایمان، جزوِ فطرت انسانى و غیرِ قابل بُطلان است، بلکه باطل، تنها باعث پوشیده‌شدنِ ایمان مى‌گردد به‌طورى‌که دیگر نمى‌تواند اثر صحیح خود را بروز دهد. پس؛ به‌آسانی نمی‌توان کسی را متهم به بی‌ایمانی کرد. این متن را بر اساس تفسیر «المیزان» در بحث آیه‌ی ٨٢ سوره‌ی انعام استخراج کرده و نوشته‌ام.

 

مؤلّفه‌های رستگاری (۲)

ابراهیم طالبی دارابی دامنه / ۶ مهر ۱۳۹۹

به نام خدا. یکی دیگر از مؤلّفه‌ها و عوامل رستگاری، کارهای خیر و نیک است. زیرا طبق آیه‌ی ۸ سوره‌ی اعراف، اَعمالِ انسان وزن می‌شود و مورد سنجش قرار می‌گیرد. لذا در دستگاه آفرینش حضرت آفریدگار متعال، هر کس میزان عملِ سنگین‌تری داشته باشد، از رستگاران است.

 

در آیه‌ی ۷۷ سوره‌ی حج به این مسئله یعنی کار نیک تصریح و تأکید شده است: «...وَ افْعَلُواْ الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ: کار نیک انجام دهید شاید رستگار شوید.

 

پس؛ هر کس مشغول کار نیک است بداند که در مسیر سعادت قدم گذاشته است. خوشبختانه ایرانیان از مردمانی بودند که از طلوع بشریت به نداهای رحمانی توجه داشتند. مثل این پند که مثلثِ نیک است: پندار، کردار، گفتار باید نیک باشد، که کردار درین سه ضلع نیکی شامل عمل و کار است. 

 

نکته‌ی ۱ : با این استناد و استدلال وَحیانی و فرهنگ ایرانی، روشن می‌شود که رستگاری صرفاً جنبه‌ی نظری ندارد، بلکه باید گام در جاده‌ی کارِ نیک و در مسیر عمل خیر گذاشت.

 

نکته‌ی ۲ : میدانِ کار نیک نیز گسترده است. مانند این کارها: ساختن پُل و جاده، پرداخت زکات به مستمند، جهاد سازندگی، پرهیز از اسراف آب، خدمتگزاری به ملت، نمازگزاردن، کمک به بیماران، شرکت در دفاع از دین و وطن، نگهبانی از جنگل و بوم‌زیست و معدن، ساختن کتابخانه، حراست از دشت و دمَن و صحرا و دریا، گرفتنِ دستِ افتاده و نیازمند. مبارزه با شرّ و شرارت. و بی‌شمار کارهای خوب و خیر دیگر که خشنودی خدا را فراهم می‌کند.

 

نکته‌ی ۳ : خدا مظهر خیر است، پس از خوبی و خیر خشنود است. خیر در طول تاریخ بشریت با سدّ «شرّ» مواجه بوده و هست. پس شرّ فنا نمی‌شود اما با خیر می‌توان از شرّ دوری و برائت کرد. کارِ نیک به این علت سعادت و رستگاری به ارمغان می‌آورد.

 

پاسخ:

 

سلام جناب آقا... تردیدی نکن که متون معارف همواره مفید است. حتی اگر انسان به وسع علامه طباطبایی هم برسد باز نیز برای معارف و مباحث دینی و قرآنی، دانش‌آموز به حساب می‌آید. اساساً همه، همیشه دانش‌آموزیم از مهد تا لحد. از ازَل تا ابد.

 

امامِ عبادت، عبودیت، عرفان و عاشورا

گفتارهایی از امام حسین (ع)

قسمت بیست‌ودوم

از آن حضرت سؤال شد باشخصیّت‌ترین افراد چه کسى است؟

در جواب فرمودند: 

«آن کسى است که اهمیّت ندهد که دنیا در دست چه کسى مى‌باشد.» (منبع)

اشاره: دنیا در جمله‌ی امام (ع) ممکن است زخارف (=تجمّلات و اَشرافیت) و دنیازدگی باشد.

 

پاسخ:

سلام. وقتی گاه‌گاه در نوشته‌های تو ایراد دستور زبان فارسی می‌بینم -مثل همین متنت که نوشتی، «دو طفلان مسلم»، برانگیخته می‌شوم که ایراد را شرح دهم. زیرا نه فقط به این ایرادگرفتن آزرده نمی‌شوی، بلکه استقبال هم می‌کنی. پس نکته اینجاست:

 

«طفلان مسلم» درست است، نه «دو طفلان مسلم». چون‌که طفلان تثنیه است. یعنی دو طفل. بنابراین آوردن عدد «دو» بر سر طفلان، نادرست است. با پوزش. امروز چون دوغِ شُتر زیاد خوردم، به ذوق آمدم که به تو دربپیچم! بیشتر بخوانید ↓

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۱۳۹۹ ، ۱۷:۰۷
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۲شهریور
عَیّوق شعر محتشم
پست ۷۷۰۰ : به قلم حجت‌الاسلام محمدرضا احمدی: محتشم و تشنگی در کربلا. محتشم (۹۰۵ - ۹۹۶) از مهم ترین شاعران مرثیه سرای مذهب شیعه به شمار می‌آید.  معروف ترین مرثیه‌ای که محتشم برای شهدای کربلا سروده است ترکیب دوازده بندی «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» است که از مشهورترین اشعار فارسی به شمار می آید. کلمه به کلمه، مصرع به مصرع، بیت به بیت و بند بند این ترکیب بند همراه با سوز جگر است، ترکیب بندی است که به نظر می‌­رسد با درکی حسی و واقعی از واقعه کربلا سروده شده است. در یک بیت می‌­گوید:
 
زآن کشتگان هنوز به عَیّوق می­‌رسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
 

 


توجه به معنای عَیّوق و ویژگی­های آن مشخص می­شود که محتشم چه انتخاب دقیقی داشت است. دهخدا می‌گوید: عَیّوق ستاره ای است خُرد، روشن، سرخ رنگ، به طرف راست کهکشان که پیرو ثریا باشد.  آن را عیوق از آن گویند که او گویا نگهبان ثریا است، مشتق از عوق بمعنی بازداشتن و نگهبان و بازدارنده از امور مکروه. اما محمد معین، علاوه بر این که می‌گوید عیوق نام ستاره ای نورانی در صورت فلکی در امتداد کهکشان راه شیری است، به نکته مهمی هم اشاره دارد که عیوق، نماد فاصله و دوری است.

 
با توجه به این دو تعریف، دو نکته را متوجه می‌شویم:
 
۱.  اگر عیوق به نگهبان تعریف شده، پس چرا در مقابل تشنگی اصحاب کربلا کاری نمی‌کند؟ چرا از این مکروه و کار زشت کوفیان جلوگیری نمی کند؟ چرا در مقابل چشمان بیدار نگهبان این اتفاق افتاده است؟
 
۲.  با گذشت صدها سال از واقعه کربلا، صدای العطش عاشوراییان آن چنان بلند و عمیق و حانسوز است که هنوز این فریاد به دورترین نقاط هستی می‌رسد. فریاد العطش حتی به گوش کروبیان هم رسیده است.
 
با توجه به دو معنای فوق، به عمق دقت و ارادت محتشم و سوزناک بودن عطش در کربلا پی می‌بریم.
 

پاسخ دامنه: سلام جناب حجت‌الاسلام احمدی. خواندم و خیلی لذت بردم. نوشته‌ای پربار و حاوی معانی و مضامین وسیع نوشتی. بلی؛ حتی تا دورترین نقطه هم، آوای کربلا، پیام سیدالشهداء (ع)، غم عظیم عاشورا و اندوه عمیق تاسوعا طنین می‌اندازد؛ تا ستاره‌ی عیّوق. همین به‌صحنه آوردن عیوق، اوج شعر محتشم است. ممنونم. ممنون.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۱۳۹۹ ، ۰۸:۴۶
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۱شهریور

خبر ۱ : استیو بنن استراتژیست برکنارشده‌ی ترامپ -که در ساخت دیوار مرزی آمریکا و مکزیک نقش داشته- از طریق سایت سرمایه‌گذاری «ما دیوار می‌سازیم» بیش از ۲۵ میلیون دلار از کمک‌های مردمی را به جیب زده است. (منبع)

 

دامنه: این شخص به لزومِ جنگ مسیحیان و یهودیان با اسلام و چین معتقد است و این رویارویی را مقدس نیز می‌داند. لابد جیب‌بُری کرد تا پول دیوار مرز مکزیک را خرج تقابل با اسلام و ایران کند!

 

خبر ۲ : جو بایدن در مورد ماه محرم نوشت: «همانطور که دوستان و همسایگان مسلمان ما شروع سال نو اسلامی را گرامی می‌دارند و به فداکاری‌ای که در ماه مقدس محرم انجام شد، احترام می‌گذارند، بیایید همه‌ی ما بخواهیم که در کنار هم در مبارزه برای شفقت، برابری و عدالت بایستیم.» (منبع)

 

دامنه: کاری به این ندارم که او به آنچه گفته، صداقت دارد یا ندارد، صوری گفته یا جدّی. باورش شده یا نه. مهم این است او به چهار مفهوم ارزشی اشاره کرده است که آرزوی همیشگی بشریت است، خاصّه به اصل «فداکاری» در واقعه‌ی عاشورا. باز «جو بایدن»! که دست‌کم برای ماه محرم، ولو برای کسب وجهه و رأی، چنین نوشت. هستند در داخل که انگار یک جو غیرت ندارند و هنوز هم منتظرند ترامپ یک غلطی علیه‌ی ایران بکند و از این‌که نمی‌تواند، با خود در کلنجارند و تحت فشار.

 

خبر ۳ : باراک اوباما گفت: «عاقبتِ ریاست‌جمهوری ترامپ، افسارگسیختنِ بدترین هوس‌های ما بوده، تضعیف وجهه‌ی پرافتخار ما در اطراف جهان و تهدید بی‌سابقه‌ی نهادهای دمکراتیک ما.» (منبع)

 

دامنه: متوجه شدید که چی گفته؟ یعنی بدترین شکل دموکراسیِ صوری و پولی و کاپیتالیستی.

 

خبر ۴ : بیل کلینتون گفت: «شما می‌دانید که ترامپ با چهار سال ریاست جمهوری دیگر چه‌کار خواهد کرد: مقصّردانستن دیگران، قلدری و تحقیرکردن.» (منبع)

 

دامنه: سه شیوه‌ی قدرت یک‌جانبه‌گرا و سه فاز شخصیتی نژادپرستی در آمریکا.

 

خبر ۵ : نخست وزیر عراق در دیدار با  ترامپ در آمریکا گفت: «آمریکا به عراق برای شکست داعش کمک کرد.» (منبع)

 

دامنه: ازجمله حرف‌هایی‌ست برای تأمین منافع ملی، ولی تهی از راستی و خالی از درستی. امور داخلی هر کشوری انحصاراً ملی‌ست، اما اثراتِ ملموس معاضدت ایران نادیده‌انگاشتنی نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۱۳۹۹ ، ۰۹:۵۱
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی