نصب حجت الاسلام محمدی لائینی
به قلم دامنه: به نام خدا. دربارهی یک نصب تازه در استان مازندران. در تاریخ شیعه، مراجع شیعه در بلاد دینی نماینده میگذاشتند و به فرد دارای صلاحیت علمی و فضیلتهای دیگر اجازهنامهی کتبی میدادند تا امور شرعی و عمومی مردم و نیز وجوهات را متکفل باشند. گاه به افراد غیرروحانی نیز این وکالات را صادر میکردند مثل مرحوم ابراهیم یزدی نهضت آزادی، که از سوی امام خمینی اجازهنامهی شرعی داشت. او پیش از انقلاب چون در آمریکا و اروپا حضور داشت، امام به وی چنین اجازتی داده بودند.
با تأسیس جمهوری اسلامی، امام خمینی در تمام استانها نماینده گذاشت که بیشتر آنان امامجمعهی مرکز استان را نیز عهدهدار بودند. علاوه بر استانها و بلاد شیعهنشین جهان، در نهادها و سازمانهای برآمده از انقلاب مانند: سپاه، جهاد، کمیته، بنیاد مسکن، کمیتهی امداد و اماکن مقدسهای مثل آستان قدس رضوی نیز، نماینده منصوب میکردند. اساس این کار ریشه در حق وکالت دارد که امام کاظم -علیه السلام- آن را بنیاد نهادند و بهتر است بگویم انتظام و سروسامان بخشیدند؛ زیرا تمام عمر پربرکت خود را در حبس و زندان عباسیان بودند، از این رو وکالت رونق گرفت تا دست مردم که از امام معصوم (ع) کوتاه شد، به نمایندگانش دسترسی داشته باشند. و امام هادی (ع) این نهاد مالی و وکالتیِ امامت را بیشتر توسعه دادند، زیرا حاکمان وقت، نمیگذاشتند امامان معصوم (ع) آزادی عمل داشته باشند. بگذرم.
با رحلت امام خمینی، تمام نمایندگان امام توسط رهبری در سِمت خود ابقا شدند و هیچکدام عوض نشدند الّا حجتالاسلام عبدالله نوری، که از نمایندگی امام در سپاه در سال ۱۳۶۹ توسط رهبری کنار گذاشته شد و به جای او حجتالاسلام محمود محمدیعراقی کنگاوری (داماد آیتالله محمدتقی مصباح یزدی) را نماینده ولی فقیه در سپاه منصوب کرد؛ او هماینک مسئول دفتر رهبری در قم میباشد. بعدها به ترتیب؛ حجتالاسلام محمدعلی موحدی کرمانی، حجتالاسلام علی سعیدی شاهرودی و هماینک حجتالاسلام عبدالله حاجیصادقی دهاقانی اصفهانی را. بگذرم.
پس از خرداد ۱۳۶۸ عنوان «نمایندهی امام» نه یکباره، که کمکم به مرور زمان به عنوان «نمایندهی ولیفقیه» تغییرنام یافت. در مازندران با آنکه مرکز استان ساری بود، اما نمایندهی امام و سپس نمایندهی ولیفقیه در مازندران، مرحوم حجتالاسلام هادی روحانی بود که در بابل مستقر و امام جمعهی آن شهر بود. زیرا ساری از حیث علمایی، دچار کمیابی یا مسائل حاشیهای بود. با درگذشت آقای روحانی، این نمایندگی به حجتالاسلام نورالله طبرسی سوچلمایی امام جمعۀ ساری واگذار شد. در مورد چگونگی افکار و رفتار این دو نمایندهی ولیفقیه (آقایان هادی روحانی و نورالله طبرسی)، یکی مستقر در بابل و دیگری در ساری، من شناخت و ارزیابی ندارم و ورود نمیکنم و میگذرم. اینک که حجتالاسلام شیخ محمدباقر محمدی لائینی نکایی به این جایگاه رسید، نمیدانم آیا این ساختار را در نکا برپا میکند، یا در مرکز استان. هنوز نمیدانم.
از آنجا که اساساً به تحولات ایران و نیز به اخبار ویژهی مازندران علایق مطالعاتی دارم، وقتی از این نصب با خبر شدم، چندی پیش دست به کسب اطلاعات تحلیلی زدم، یعنی از دوست بافضیلتم جناب آقسید رسول هاشمی و دو نفر دیگر، جویای نظر تشریحی شدم. چون آقرسول را خبره و کارشناس قابل و مطلع در استان بهویژه مسلط به امور نکا و منطقه میدانم، دیدگاه وی برای من اهمیت داشت، ازینرو ایشان مرا از پارهای از زوایای این شخصیت نکایی و جایگاه قبلیاش آگاهتر کرد. متن آقرسول -البته گوشهای از تحلیل و دیدگاهش- این است، که عیناً در زیر نقل میشود:
«سلام اقاابراهیم... . اقاشیخ محمد باقر لایینی فرزند مرحوم ایت ا... لایینی بوده که حدود هفده سالی بعد از اقای روح الله بیانی از فضلای شهرستان به امامت جمعه نکا منصوب شدند. ایشان اهل زهد وتقوا بوده، فردی بی حاشیه وکمتر درامورات سیاسی در ان زمان دخالت وبیشتر سعی در ایجاد وحدت رویه تلاش داشتند. ساده زیست بی ادعا مأخوذ به حیا و ابروداری در دستور کار ومنش زندگی ایشان بوده. دنبال زرق وبرق دنیایی نبود. انشا الله با استفاده از ظرفیت استانی در جهت امورات محوله وتوسعه استان و وحدت حوزه ودانشگاه با بهره گیری ومشاوره اهل علم وقلم بتواند بخشی از محرومیتهای استان را با رایزنی و همفکری وبکارگیری نمایندگان مردم در مجلس مرتفع نماید.» پایان نقل قول.
من نیز به ایشان پاسخ دادم: آقسیدرسول خیلی ممنون. نظر شما را درین باره منصفانه میدانم. خوب نوشتی و مرا آگاه کردی. پس، انشاءالله خیر است. نکات محوری را فرمودی. از آنجا که در امور نکا و منطقه احاطه داری، دیدگاهت را کارشناسی میدانم. از شما رفیق بسیارعزیزم متشکرم. تحلیل این خبر و گزینش و رویداد و بازتاب، بماند برای روزی که صلاح سخن، سر رسید.