شرحی بر سارِوُ
سهشنبه ۳۱ / ۱ / ۱۴۰۰
نوشتهی ابراهیم طالبی دارابی دامنه
عکسها شامل: شامل صحنههای حضور سعید و عبدالله در جمعآوری نمک در نمکزار، فروش شتر به دلال گوشت و گریهی شتر و سعید و عبدالله و وداع، حضور عبدالله و سعید در راز و نیاز لب تالاب با خدا برای طلبیدن آب و باران و علف و خار و نیز صحنهی غمناک چهرهی گرفتهی سعید و عبدالله پس از فروش دو شتر به دلّال
به نام خدا. با سلام و احترام به همگان. سه هفته پیش چه خوشحال بودم که به تماشای «سارِوُ» بنشینم. نشستم؛ دو سانس هم دیدم و وقت خودم را هم هدررفته نیافتم که هیچ، بهرهور هم شدم، زیرا آموزنده، جذاب و پیامآور بود؛ از نهایت شوق و ذوق، عکسهایی هم از روی پخش، انداختم. این، روایت زندگی واقعی سعید و عبدالله است؛ دو نوجوان ساربان در روستای «کجی» نهبندان در مرز افغانستان. اولی، شیعه است و دومی یعنی عبدالله، سُنی؛ اما تفاوت مذهب، به یُمنِ تساهل و تعامل، این دو ساربان را کنار هم نشاند و بینشان روابط و عشق بپا ساخت. «سارو»، -که همان ساربان در زبان محلی «کجی»ست- هم جایزهی جشنوارهی داخلی را دارد، و هم جایزهی پنجاهمین جشنوارهی بینالمللی فیلم رشد را. آن دو، شغل شُترداری را در روستایشان «کجی»، دوباره احیا کردند.
نمیدانم از کجایش بگویم، چون تمام زوایای آن زیبا و دربردارندهی پیام بود و این کارم را سخت میکند که بگویم برجستهترین دقیقههایش کدامین است. لهجهی شیرینی که در هنگام دیدن آن میشنوی، تو را متحد عبدالله و سعید میکند. وقتی میبینی در نمکزار، با کوش و تلاش و پابرهنه نمک استحصال میکنند تا از فروش آن خرج خانه را دربیاورند، هم دلشورهی همدردی میگیری و هم درس عبرت کار و بینیاز از اَغیار. دردناکترین صحنه آنجاست که سعید و عبدالله ناظر بر فروش دو شُتر از ۷۰ نفر شتر خود به دلّال گوشتاند که با اشک غمِ جدایی آنان با شتر تنومندشدهیشان، چشمان تو هم -اگر اهل اشتعالبخشی به احساسات پاک خودت باشی- خیس میشود و گونههایت جوی آب.
چیزی که خیلی جلوه میکند همت آن دو دوست است که حتی در بدترین شرائط خشکسالی و ترَکبرداشتن زمین از فَرطِ بیبارانی، باز نیز مأیوس نیستند، آرامآرام، زمزمه بر لب، در لبِ تالاب پناه میبَرند، دامن آن زانو میزنند و با خدای خود با نرمترین واژگان راز و نیاز میکنند و طلب تَرسالی و طراوت و علف و باران، ولو در حدِ روییدن خار در بیابان. والسلام. عکس بالا: مستند سارِوُ . عکسها از دامنه از روی پخش مستند.