کنه و کندو و کُلُنی
به قلم دامنه : به نام خدا. چارهای نیست؛ ڪنه به ڪندو در یڪ ڪُلُنی (=قرارگاه، آلونڪ) نفوذ میڪند. علت حضور موذیانهی ڪنه در ڪندو ممڪن است از دیدِ ڪارشناسان فن، عَدیده باشد منبع و من نمیدانم، اما از دو تا علت خبر دارم: یڪی غارت عسل، یڪی تجارت مَلِڪه.
خُب فرض ڪنیم یڪ حڪومت محلی یا ملی هم، مثلاً در ایالت آسام بین برمه و بنگلادش، یا سورینام در شمال قارهی آمریڪای جنوبی، یڪ ڪُلُنی باشد و پر از ڪندو. همینڪه ڪُلُنی شد و ڪندو -و به تعبیر معلم انقلاب مرحوم دڪتر علی شریعتی از نهضت به نهاد تبدیل شد- حتی اگر به خاطر همین دو علت، یعنی غارت عسل و تجارت مَلِڪه هم باشد، ڪنه وارد ڪندو میشود؛ چون، هم غارت شهد و عسل، شیرین است و هم شیرینیِ فروش ملڪه، لذیذ.
مهم اما این است آیا زنبورها نظارهگر میشوند و غارت عسل را تحمل میڪنند؟ ملڪهی آنان -ڪه نقش پادشاهی و فرماندهی را بر عهده دارد- آیا به ڪنه و ڪنهها فُرجه و مهلت میدهد و واڪنش نشان نمیدهد؟ قانون غریزه و مقاومت قَسری، بر زنبوران حڪم میڪند ڪنههای غارتگر و انگل را نیش بزنند و از ڪُلُنی و ڪندو محو و حذف ڪنند. و میڪنند. اگر نڪنند ڪنه تاروپودشان را نابود میڪند. و اگر نڪنند زنبوردار به مدد آنان میرود. ڪنه اگر نابود نشود، ڪندو و ڪُلُنی و زنبوران باهم زیان میبینند و میشوند کندویی بیعسل و بیباروبَر!
دیروز «اڪبر طبری» -همهڪارهی آقای شیخ صادق لاریجانی و شاید هم شخص قدَر قوه قضائیه (معاون مالی مرحوم آیتالله شاهرودی و سپس معاون اجرایی حوزهی ریاست عصر آقای شیخ صادق لاریجانی) با ارادهی راسخ آقای سید ابراهیم رئیسی، به عنوان متهمی ڪه به تشبیه، ڪاری شبیه ڪنه برای ڪندو و ڪُلُنی میڪرد، به پای محاڪمه و دفاعیه رفت. بگذرم.
آیا غارت و تجارت رخت برمیبندد از این ڪندو و ڪُلُنی؟ هنوز نمیتوان حدس زد. چون من از زنبورهای شجاع ڪندو بیخبرم، ڪه چگونه از شهد و عسل و حتی زهر خود به دفاع و حراست میپردازند. همان زنبور (=نحل به لفظ وحیانی قرآن) ڪه هم عسل آن مصفّاست و هم زهرش ناجی و شفا؛ ڪه قطرههای آن را آلمان از ایران میخرَد. یا شاید هم به غارت میبرَد.
نڪته: انسان، خرَد دارد و بِخردانه ڪار میڪند. نمیڪند؟