تحلیلی بر سخنرانی امام خمینی
به قلم دامنه. به نام خدا. پاسخم به بحث ۱۴۰ مدرسهی فکرت. تحلیلی بر سخنرانیِ «بهشت زهرا» امام خمینی:
بحث ۱۴۰ : با بازگشت امام خمینی -رهبر کبیر انقلاب اسلامی- پس از ۱۴ سال تبعید به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ ، یک سخنرانی تاریخساز در بهشت زهرا انجام گرفت که توانست سلطنت پهلوی را به کمک ملت واژگون کند. پرسش این است از آن سخنرانی امام، چه برداشتهایی داشته و دارید؟ اگر کسی خاطرهای هم دارد، یا در جایی خوانده و یا شنیده است، نقل آن میتواند پاسخی به بحث ۱۴۰ باشد. این پرسش جهت بحث و نظر در پیشخوان مدرسهی فکرت سنجاق میشود.
پاسخ دامنه:
۱. اگر امام به جای سخنرانی در بهشت زهرا، از بیانیه استفاده میکردند، من بر این نظرم هرگز آن تأثیر بنیانافکن رژیم را نداشت. انقلاب ما، انقلاب «نوار» بود و امام با همین «نوار» کار رژیم را پایان داد.
۲. وقتی هر بار متن آن سخنرانی را مطالعه و یا صدای آن را گوش میکنم، عظمت خطابه و منبر و اثرات ژرف آن را درک میکنم.
۳. امام درین سخنرانی، فوقالعاده بیهمتا ظاهر شدند و نشان دادند هوش خود را کجا هزینه کنند. سخنرانییی که به نظرم تمام افکار چندین سالهی امام و نهضت مردمی و اسلامی در آن یکجا به خروش و پژواک بدل شد و ملت هنوز هم آن لحن و فریاد بیهراس امام را در پژواک میشنود و آن چهرهی نافذ و کاریزماتیک بر روی صندلی را میبیند.
۴. تحلیل محتوای فوریام از آن سخنرانی این است که در زیر به سبک فشردهنویسی، بیان میدارم. واژگان داخل «...» از خود امام است.
۵. اول از همه صاف میرود روی «راه خدا» و با این عنوان، در واقع به صورت حرفهای بقیهی راهها را ناکافی و در نهایت بیاثر و باطل نمایاندند.
۶. بعد بیدرنگ به ریشهی سلطنت و سلطان حملات مَهیب و تهییجکننده میبرَد و مشروعیت سیاسی رژیم هر دو پهلوی را، نابود و یکجا منحل میسازد. این کم چیزی نیست، آنهم سخنگفتن در جایی که هنوز رژیم سرپاست.
۷. آنگاه سخن خود را به تمایلات ملت پیوند میزند و باز نیز پایههای تأسیسی سلطنت پهلوی و حتی قجَری را سُست میکند و حتی با یک پرسش تحریک برانگیز از مردم تهران میپرسد شما آیا این نمایندگان مجلس و سنا را میشناسید؟ با این سخن، فرمایشیبودن نهادها و ساختار نظام را در مقام نظری، فرومیپاشاند. زیرا در پایان سخنشان سنا را «مزخرف» توصیف میکند.
۸. در ادامه وارد فاز حساستر میشود و با بکارگیری لفظ قانون و قانونی به سخنرانی خود جنبهی ایجابی میدهد و میگوید: «ما مىگوییم که شما غیرقانونى هستید باید بروید.» و حرفهایتر اینکه آن را وارد فاز شرعی میکند و میگوید: «حق شرعى و حق قانونى و حق بشرى ما این است که سرنوشتمان دست خودمان باشد.»
۹. آنگاه به آوردن لفظ «خائن خبیث» برای شاه، شخصیت حقوقی محمدرضا را مهر ابطال میزند و مردم را به این پیام نوید میدهد که چون ملت مرا قبول دارد، «من دولت تعیین مىکنم! من تو دهن این دولت مىزنم!» امام با این جملهی قصار، اساس حکومت شاه و دولت فرمایشی بختیار را درهم کوبید و ملت با این جمله، دریافت تا سرنگونی رژیم چندقدمی باقی نمانده است. مردم سراسر ایران گمان میکنم در آن لحظه با این جملهی امام به اوج شادی خود رسیده بودند.
۱۰. در انتهای سخنرانی نکتهای دستوری با الفاظ فقهی میگوید که کلید ظفر بود در ۲۲ بهمن، «بر همهی ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آن وقتى که اینها ساقط بشوند.»
۱۱. بعد دست روی مطلبی میگذارد که افکار بخشی از متشرّعین ناهمراه نهضت را خنثی ساخت. یعنی آنجا که فرمودند: ما با سینما و رادیو و تلویزیون مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم.
۱۲. و در اوج سخن، حرف از ساختن میزند و قدرتمندبودن ایران و قویشدن مملکت. عین سخن این است: «ما مىخواهیم که مملکتْ مملکت قوى باشد. ما مىخواهیم که مملکت داراى یک نظام قدرتمند باشد.» همان خط و راهی که اخیراً رهبری نیز در نمازجمعه ۱۷ دی ۱۳۹۸، آن را با زبان تازهتر بیان کردند: «باید قوی شویم». آمدنت ای امام خجسته بود، ماندنت نیز خجسته و یادت و راهت هم خجسته، فرخنده، برازنده. گوشههایی از متن سخنرانی امام: بیشتر بخوانید ↓
من نمى توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد...