به قلم دامنه. به نام خدا. در رُمان «مردی در تبعید ابَدی» (اینجا معرفی کردم) که بر اساس زندگی ملاصدرا (Mulla Sadra) توسط زندهیاد نادر ابراهیمی نوشته شد؛ مطلبیست که من بر اساس آن نکته، این پست را نوشتم. سلاطین میآیند و میروَند. شاه پیِ شاه. از ارث تا کودتا. فرهیختگان و عالمان اما، میآیند و میمانند. فرهیختگانی آفریننده؛ چون حکیم ملاصدا، علامه محمدحسین فضلالله، از آنجا میمانند که میسازند. اما بدا که رسم چنان بوده است تاریخ به اسم شاهان نافرهیخته مُسمّا شود. به همین سبب است که اکثر آثار و اَبینهی تاریخی نام سلاطین را بر خود دارند، نه نام سازندگان را. حتی اغلب کتابهای ناب اهل ادب و علم و هنر و حکمت نیز ناگزیر به شاهان پیشکش شده است که در تمام عمرشان با علم و حکمت و هنر و دانش و ارزش و فخر و عزت جنگیدهاند! اگر صفحهی اِهداییهی کتاب شریف معراجالسعاده ملا احمد نراقی را -که خلاصه و ترجمهی فارسی کتاب عربی جامعالسعادات پدرش ملا مهدی نراقیست- بنگرید این شیوه را میبینید. البته شاید هم با این شیوه و تقیه میخواستند آثار دینی چاپ و نشر شود و توسط حُکّام ممنوع و منع نگردد. بگذرم، آری؛ آنان مجبور بودهاند چنین کنند، اگر نمیکردند شاهان مستبد آثارشان را محو و ناپدید میکردند. این بود چند ورق از تاریخ غمِ این سرزمین.
سلام استا
استادانه فرمودی ولی به نظر من راز ماندگاری دانشمندان وعلما به چیز دیگری برمیگردد به عقیده من وشما همه چیز فانی است بجز ذات احدیت پروردگار متعال چون علم فهم دانش و حکمت .....سرچشمه اش مخزنش ذات پروردگار است وهم او میفرماید من از ذات خودم در انسان دمیدم و علم ودانش فهم و....بشر تنها ذره ای از ان اقیانوس بی منتهاست پس به درستی فرمودی ماندگارند