قضیۀ سید احمد خمینی
متن نقلی: آیةالله العظمی یوسف صانعی: "مرحوم امام در زمان حیات خود نسبت به حفظ و تداوم ارزشهای انقلاب و مردم اهتمام داشتند و خودشان به آنچه میگفتند باور داشتند و در همان جهت عمل میکردند. مثلاً ایشان هیچگاه در کار قضایی دخالتی نداشتند. من دادستان کل از طرف امام بودم. شما فکر میکنید از طرف امام یا بیت امام چقدر سفارش به دادستانی میشد؟ یک مورد بود که من در اتاقم در شورای عالی قضایی نشسته بودم، زنگ زدند که دختر امام با شما کار دارد. فکر کردم میخواهد درباره مسأله زمینشان صحبت کنند. چون خانواده اشراقی از زمینداران بزرگ قم بودند. اما دختر امام گفت من خدمت امام بودم و سؤالی درباره نماز مسافر داشتم. دیدم امام جواب صریحی نداد عرض کردم اجازه میفرمایید از آقای صانعی سؤال داشته باشم چون میگویند آقای صانعی نظرات شما را ساده بیان میکنند. آقا فرمودند مجازید.
در طول دوران دادستانی من، فقط همین مورد تماس از طرف بیت امام بود. هیچ دخالتی در کار قضا نداشتند. یک مرتبه هم به من گفتند حاج احمد آقا از دست یک نفر شکایت کرده و او را که یک روحانی محترمی بوده بازداشت کردهاند. من آقای اشراقی را که نماینده ما بود خواستم. گفت احمدآقا شکایت کرده، ما هم حق داشتیم و بازداشتش کردیم.
گفتم شما یک روحانی را بازداشت کردید. راهش این بود که میگفتید از تهران خارج نشود و هر وقت خواستید بیاید. راههای راحتتری بود که بازداشت نشود. همین الآن بازداشت را فک کنید و بگویید برود قم هر وقت خواستید بیاید. آقای اشراقی گفت حاج احمدآقا ممکن است شاکی شود. گفتم من میدانم بیت امام ناراحت نمیشوند و آزادش کردیم. احمدآقا زنگ زد و گفت شنیدم فلانی را آزاد کردید، گفتم بله. گفت: این بیاحترامی کرده به امام.
گفتم خب بیاحترامی کرده شما هم شکایت کردهاید و شکایت بررسی میشود. اصرار کرد که مطلوب نیست چون به امام بیاحترامی کرده. از او اصرار و از من انکار. آخر سر کار به اینجا کشید من به ایشان گفتم درست است که شما شاکی هستید اما من دادستانم. شما اگر مایلید غیر از این عمل شود راه دارد. راهش این است که من الان استعفایم را مینویسم میدهم خدمت شما، بدهید خدمت امام. امام قبول کند و یک کس دیگری را انتخاب کند تا به خواسته شما عمل شود. آقای احمدآقا گفت اینکه نمیشود. بعد هم قضیه فراموش شد. من راضی نشدم یک روحانی چندین ساعت بازداشت شود." (منبع)