دامنه . دکتر عارفزاده
گفتوگوی دکتر عارفزاده و دامنه (۱۵ و ۱۶)
پرسش ۱۵ :
از نظر شما مسیر زندگی را از پیش باید برگزید؟ یا نه، باید دید در طول مسیر چه پیش میآید و آن را به سود خود تدبیر نمود؟ تجربهی شما انتخابی ازپیشتعیینشده بود؟ یا تدبیر؟
پاسخ دکتر اسماعیل عارفزاده:
ابعاد گوناگون این پرسش چنان وسیع است که رعایت اندازه پاسخ درخور با حجم مقرر میان ما دونفر، هنری به اندازه خود پاسخ عاقل پسند،نیاز دارد. انسان به کمتر از نقطه کمال قانع نیست، که آنهم عقلا و منطقا بدلیل ماهیتش در توان و گنجایش او نیست، پس هماره در تلاش و تکاپو خواهد بود اما در این میان ،فقط نقش یک میانجی را دارد و نه تعیین کننده. میانجی بین وضعیت جهان قبل از هر آن و بعد از آن آن . همان آنی که ناچارست با مقدمه بیشمار عامل و موخره ای با بیشمار عامل دیگر بسازد که بجز آن آن توان تعیین هیچکدام از آن مقدمات و موخرات را نداشته است. این همان داستان طنز جبر مطلق ماست که کائنات با دادن فرصت در حد یک آن بما، مارا در معرض فریب مختار بودن قرار میدهد. این یک آن سرپوشیست برای همه جبر زندگی ما.
پاسخ ابراهیم طالبی دارابی دامنه:
به نام خدا. سلام. انتخابکردن مسیرِ روبهجلوِ زندگی، مثل نوع شغل، محل زندگی، رشتهی علمی تحصیلی، ازدواج، سبک زیست و نیز بهطورکلی هدفدارکردن جهت و سرعت، جزوِ اختیارات و آزادی آدمیست و اگر کسی بتواند -که اغلب چنین نیست- در لحظهلحظههای سرنوشتساز خود، هوشمندانه دست به گزینش بزند و بدان خرد و عقل بورزد، ایدهآل خواهدبود، اما به علت اینکه تمام رویدادها و عوامل مؤثر، در چنگ ما نیست نمیتوان با قطعویقین مسیر را مختارانه و بههنگام برگزید، بنابرین لاجرَم باید سهمی برای تدبیر -و به عبارتی مدیریت بحران شخصی- داشت تا از چنگ ناخواستهها بتوان گریخت و زندگی را تسلیمواره پیش نبرد و تقدیر و تدبیر کنار هم گذاشت. تجربهی شخصیام مخلوطی از دو شیوه بود که اگر بر فرض محال امکانِ بازگشت به زمانِ از دسترفته وجود داشت، نوسازی مینمودم. پس؛ مفهوم «آن» (=لحظه) در پاسخ دکتر عارفزاده اسم رمز زندگیست؛ یعنی هر «آن» خود یک سرفصل تاریخ هر فرد است که هر کس «آن» را نفهمد و متوجهاش نشود، فرصت حیاتیاش خواهناخواه یا تباه و یا مخدوش میشود.
پرسش ۱۶ : اگر قرار شود سه درس یا تجربه را به نسل آینده انتقال دهید تا آنها را به داشتههای گذشته در سیر به آینده هدیه دهید، چه خواهید گفت؟
پاسخ دکتر اسماعیل عارفزاده:
۱- آزادی را بدست آورید و نگهدارید حتی و حتی اگر امنیت فدا شود و بدانید آزادی اگر وجود داشته باشد از گذشتگان به آیندگان منتقل نمیشود. ۲- مهم این نیست که چه مقدار عقل و هوش داشته باشید، مهم اینست همان مقدار که دارید را بطور یکنواخت و در همه موارد بطور یکسان بکار گیرید و نه اینکه وقتی به خرافات و تخیلات رسیدید، لباس عقل از تن درآورید و مبهوت شوید. ۳- شما حتی اگر مجاز باشید همه را فریب دهید مجاز و قادر به فریب یک موجود و نیروی درونی بنام وجدان نخواهید بود و در آخرین ایستگاه داوریها که داوری ندای درون شماست، باز خواهید ایستاد.
پاسخ ابراهیم طالبی دارابی دامنه:
۱. زود تسلیم خبر و جوّ جدید نشوید، روی آن فکر و سپس تمایل یا تغایر کنید؛ از فرهنگ و سبک زندگی گرفته تا هر چه که به علایق شما بستگی دارد. ۲. دست از طلب ندارید تا کامتان بر آید. چون حافظ مَطلع غزل ۲۳۳ را درست فرمود: «دست از طلب ندارم تا کام من برآید / یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید» ۳. همیشه به جنبهی معنوی حیات (آن سوی ظاهر و رُویهی بیرونی زندگی) بپردازد؛ شامل هر پیام راستین، که شما را از بند محدودیت دنیوی میرهانَد؛ ولو اندک و به حد حال و مزاج و اشتیاق. این جنبهی حیات موجب رونق روان و روح میشود و غبار از چهرهی درون و مادیات میزداید.