اعترافات آگوستین
شرحی بر کتاب اعترافات
به قلم دامنه : ۱۸ . ۳ . ۱۴۰۳ : و اینی را که مینویسم دوست دارم با دقت خوانده شود. برای نوشتنش خیلی با کلمات کلنجار رفتم. کتاب «اعترافات» روزهایی از مرا این روزها خوب به سرانجام میرساند. ترجمهی سایه میثمی است. این فقیه سدهی میانه، اول به دین مانوی بود که از ایران بیناد گرفت. اما بعد به مسیحیت پیوست و چنان رشد کرد که او را «قدیس آگوستین» گفتند. معلم فن خطابه بود، ولی معشوقهای زیبا در تناسب بالا، وی را به آغوش عشق بُرد. دوزخِ عاشقان همانجایی شعله بر میافروزد که معشوق پندارَد و بیم برَد عاشقش آزردهدل شده است. ولی او آنقدر به او عشق بازید که حاضر شده بود از رسوایی جهان هم هول نکند. اعترافات کتابیست که انسان را در عشق با انسان، پابرجا، در رساندنش به خدا، پایدار و در موشکاف کردنش در عقیده، پرمغز میکند. آنقدر سر عشق ماند و سوی خدا هم، پیمان بست که سرانجام نوشت: خدایا آیا رُخصت؟! تا بدانم و بستایمت. و همین شد که تک تک گناهانی که مرتکب شد، پیش خود اعتراف، و آن را کتاب کرد. عجیب این که، این اعترافات را زمانی که اسقف ارشد کلیسا شده بود کرد و شگفتی دارد وقتی بدانید او با این گناهها، یک فقیه متلکم متألّه مسیح شد و هنوز هم اعتبار جهانی جایگاهاش خدشهای نخورد. یک جمله ازو این است: "خدایا بگذار جانم از شدت انضباطی که تو دستور فرمودهای، بپَژمُرَد." خوانندگان، جای شدت انضباط، بگذارند شریعت. این آنچه هست من فهمیدم. پس، شریعت واقعاً رودی است انسان را هم میشُوید، هم از عشق بازش نمیدارد، و هم میبَردش. به کجا؟ به اقیانوس کمال، که مقصد و نهایت انسان است. دامنهی توحید.
سلام جناب دارابی عزیز.
طبق توصیه با دقت خواندم.
به نظرم برداشتتون و مکتوبتون از این کتاب کاملاً مقبول ومستحسن است و دستمریزاد دارد.
موفق باشید.