به قلم دامنه. مسائل روز: به نام خدا. سلام. یاد ما نرفته است در دورهی آن «قمارباز» هم، اپوزیسیون ایران، پمپئو وزیرخارجهی آن دولت «قمارباز» را مُدام با دادن اطلاعات، پمپاژ میکرد که به ایران حملهی نظامی کنند. در ایران هم بودند افرادی که هر روز با خیالی خوش! منتظر حملهی ارتش آمریکا و سازمان تروریست ناتو به ایران بودند و مردم را با این فضاحت و عملیات روانی، اذیت و آزار میکردند. حتی این غافلین و شاید هم خائنین، به روزشمار برچیدنِ انقلاب اسلامی ایران، افتاده بودند. کار سخیف اپوزیسیون (و عدهای ذوقزدگان در داخل) پیش اجانب تا آن حد فضیح بود، که وقتی آن «قمارباز» مستقیم از بمباران ۵۲ نقطهی ملی و مذهبی و فرهنگی و تاریخی تهدید به عمل آورد و هواپیماهای دورپرواز بمبافکن بی۵۲ را سمت آسمان ایران در پرواز نگه میداشت، همینتیپ افراد، شبیه ستون پنجم عمل میکرد. اما همه دیدیم آمریکا "غلطی" نتوانست بکند. این نظام غارتگر و اربابپندار، از پس «افغانِ» سالها جنگزده و محروم برنیامد چه رسد به ایران "قوی". آمریکا برای دوشیدن شیوخ عرب بهعمد از ایران به عنوان یک دشمن هولناک ترسیم میکند که بتواند در تمام منطقهی زرخیز غرب آسیا دستِ برتر داشته باشد و کالا و سلاح ساخت زرّادخانههای بیشمار آمریکا را به دولتهای عصر حجری! منطقه بفروشد. زیرا اساسا" نظامی تجارتپیشه است و پول زیربنای آن.
اینک هم، همانهایی که پمپئو را پمپاژ میکردند این بار از راه دیگری پیادهنظام آمریکا شدند، بیآنکه بتواند حتی نظام را تکان دهند. از سالیان دراز اینان بنا دارند قطعهای از خاک ایران را جدا کنند و به ایجاد یک دولت خودخوانده مبادرت ورزند تا ازین طریق به تسلیح سنگین معاندین، کمکم جذب مخالفین، و بهآرامی اغفال منتقدین و معترضین بپردازند. اما هر چه زور زدند دیدند ارتش و سپاه ایران مقتدرتر از آن است که بتوانند حتی یک متر مرز درنوردند. لذا، همیشه با مشتی دلار، مترصد فضاسازی در درون ایران میماندند تا برنامهی خود را به فاز عملیاتی ببرند. وقتی هم اوضاع اعتراض را اخیراً مساعد دیدند دست به تحرّک و تحریک زدند که با تأسف بسیار باید گفت خواص و عدهای هرزه و مشهوره! به دام آنان افتادند و کاری کردند که حتی اوراق تاریخ هم ننگ و نفرت دارد گفتار و رفتارشان را در لای خود ثبت نگه دارد. گرچه ناشی از ناشیگریشان بود اما امضای خائنانهی خفت و خواری برای سرپلشدن برای آمریکا و دستانِ آلوده بود که خود سالیانی خفتآلودتر، لباس جنگی صدام بر تن کرده بودند و روبروی رزمندگان ایران میجنگیدند.
اما چرا شورای همآهنگی را هم از مقصران میدانم؟ هنوز وقتِ این انتقاد و بررسیام درین موقعیت حساس زمانی نرسیده است و فعلا" هنوز هم باید به تبیین ماجراجوییهای اخیر پرداخت، اما این "شورای همآهنگی تبلیغات" که گویا از دل سازمان تبلیغات درآمده و بعضاً افرادی فرسوده را در خود جای داده، خیلی هم پرطمطراق کار میکند و هیجانات را محور خود ساخته است و اصلا" هم به اساس کار و نیازهای واقعی مردم وقعی نمینهد، و در تمام این چند دهه، فقط آمد با یک بیانیهی خشک و خالی و اغلب با ادبیات غلط، تظاهرات رسمی و بعضا"صوری راه انداخت.
البته این شورا (بخوانید چندنفر چینششده ارنجرها) این را هم نمیداند اکثریت جامعه وقتی وارد تظاهرات میشود، نه برای اجابت به دعوت این جمع اندک، که به تشخیص فهم و علایق و باور خود، خود را به تظاهرات ملی و دینی روز قدس و ۲۲ بهمن و ۱۳ آبان میرسانَد که دین خود را به امام ره و رهبری معظم و شهیدان و آرمان الهی-مردمی انقلاب ادا کند تا با حضور لازم خود دشمن را از دسیسهچینی بیشتر پشیمان سازد.
حالا که دیر شد و افسوس برایشان ماند (شایدم هنوزم خود را غالب و حقبهجانب بپندارند) ولی چه میشد این "شورای همآهنگی" در طول این سالها گهگاه تظاهراتی از جنس دیگر را هم با مسؤولیت خود راه میانداخت که در آن منتقدین و معترضین و کسانی که مطالباتی دارند، ندای خود را آرام و با زبان و گفتمان، به فریاد و شعار درمیآوردند؟!
آیا این شورای همآهنگی راست باشد که طی این چهل و اندی سال، فساد و کژی و اختلاس و فرومایگی و رانت و حراج بیتالمال و حذف و اضافههای سیاسیِ خارج از انصاف، و هزار زهرمار دیگر ندید که برای آن، همهی مردم را به تظاهرات فراخوان زنَد تا مردم، بُغض فروخفتهی خود را فریاد کنند و از طریق همین تظاهراتهای اعتراضآمیزِ آرام مدنی، به دستاندرکاران نظام اخطار مدنی صادر کنند و آنان را هشدار داده باشند. شما آقای "شورا" مثلاً همآهنگی که فکر کنم حتی یک عضو زن هم در ساختارتان نداشته باشید، از مقصرانید.
دلم برای این انقلابی میسوزد که ساقههای پربارش از ریشهی ژرفش که با خون شهیدان آبرسانی شد و میشود، ثمره میدهد. این ثمرات را با صدمات، نپژمُرید