دارابکلا در ۱ فروردین ۱۳۹۹
عکاس: جناب یک دوست
از نگاه هنرمندانهی جناب یک دوست
اوسا: ارسالی خلیل آهنگر
دارابکلا: ارسالی شیخ عسکر
انارقلت بِن
دارابکلا در ۱ فروردین ۱۳۹۹
عکاس: جناب یک دوست
از نگاه هنرمندانهی جناب یک دوست
اوسا: ارسالی خلیل آهنگر
دارابکلا: ارسالی شیخ عسکر
انارقلت بِن
به قلم جناب «یک دارابکلایی» : با سلام. به نوشته شما (اینجا) مطالبی میافزایم. درست است که به بچه بسیاری از حیوانات از جمله گربه (بامشی)، سگ، اردک (سیکا) و غاز، کاته میگویند، اما برای همه حیوانات این لفظ اطلاق نمیشود. به بچه گاو، «گوک»؛ خر و اسب، «کاره»؛ خوک (خی)، «کوله»؛ گوسفند، «وره»؛ بز، «کاله» و یا گاهی «کاته»؛ مرغ (کرک)، «چینکا یا چیندکا» گفته میشود.
در مورد ریشه آن هم احساس میکنم نباید از کلمه «کوتاه» باشد. چون در مقابل آن «ماره» قرار دارد. به نظرم این دو کلمه «کاته» و «ماره» با هم هستند. اگر کاته را کوچک شده کوتاه بدانیم، آنگاه «ماره» را چگونه تفسیر کنیم؟! (البته دو کلمه «کاته» و «کوتاه» خیلی از لحاظ لغوی و معنایی شبیه هستند و شاید هم حق با شما باشد!)
در هر صورت، بعضیها پیدا میشوند که «اگه ملا ره مفت گیر بیارن شه بامشی کاته وسه هم دعا گرنه»، و همینطور یادمان باشد که «گودار جه بنشنه (ننشنه) سگ کاته بیتن». با سپاس.
دامنه : سلام بر شما. افزودههای شما همیشه بر قوت متن میافزاید و کاستیهای آن را میزُداید. «همهچیز را همگان دانند» در اینجور مواقع معنا پیدا میکند. بله، درسته. من هم در آن چند مثال، از حیواناتی نام بردهام که «کاتِه» بر بچههایشان صدق میکند.
در مورد «ماره» و «کاته» به نظرم اشکال شما شاید وارد نباشد. چون در فارسی نیز، میان واژگان «مادر» و «کودک» هیچ ربط ریشهای لغوی نیست. دو لغت کاملاً جداست. باز نیز دریچهی این لغت را نمیبندم؛ زیرا ممکن است نظرات درینباره متفاوت و فراوان باشد.
جنابعالی در دو مثال سگکاته و بامشیکاته در دو ضربالمثَل رایج محلی نیز، مفهوم کاته را بهخوبی امتداد دادی. ممنونم.
پست ۱۵۲۹ : وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِینَةً وَأَمْوَالًا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا رَبَّنَا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا یُؤْمِنُوا حَتَّى یَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِیمَ * قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ.
و موسی گفت: پروردگارا! فرعون و اَشراف و سرانش را در زندگی دنیا زیور و زینت [بسیار] و اموال [فراوان] دادهای که [نهایتاً مردم را] از راه تو گمراه کنند، پروردگارا! اموالشان را نابود کن و دلهایشان را سخت گردان که ایمان نیاورند تا آنکه عذاب دردناک را ببینند. [خدا] فرمود: دعای شما دو نفر پذیرفته شد؛ بنابراین [در ابلاغ پیام خدا] پابرجا و استوار باشید و از روش کسانی که جاهل و نادانند، پیروی نکنید.
تفسیر علامه طباطبایی:
به تنظیم دامنه: «کلمهی زِینَةً به معناى آراستن است، و آن حالت و وضعى است که موجودى، آن را به خود میگیرد و باعث مىشود که موجودى دیگر جذب به آن شود... بعضى از زینتها مال نیست و چیزى نیست که مورد معامله قرار گیرد و در مقابل آن، مالى بدهند، مانند خوشصورتى و قامتِ موزون، و بعضى از مالها هم زینت نیست، مانند چهارپایان و اراضى، و بعضى از زینتهاِ، هم مال و هم زینت است، مانند زیورآلات.
و اینکه در آیهی شریفه بین زینت و مال، مقابله شده و آن را در مقابل این قرار داده به ما میفهماند که منظور از زینت تنها جهت زینت است، با قطع نظر از مالیت آن. و خلاصهی کلام، منظورش چیزهایى از قبیل جواهرات و زیورآلات و جامهی فاخر و اثاث تجمُّلى و ساختمانهاى زیبا و امثال آن است.
رَبَّنَا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ: ما با ادلّهاى روشن مىدانیم خداى تعالى به غرَضِ گمراهىِ بندگانش، به دشمنانش مال و زینت نمىدهد، همانطور که میدانیم هیچ رسولى را مبعوث نمیکند به اینکه مردم را به ضلالت وادار کند، و نیز مىدانیم که خداى تعالى از مردم ضلالت را نخواسته و به این منظور مال دنیا به آنان نمیدهد. ابتداء به اضلال، بر خداوند محال است ولى اضلال براى مجازات محال نیست و مال و زینتدادن به فرعونیان از این باب بوده است و این سخن در جاى خود سخن حقى است لیکن باید دانست که تنها اضلالِ ابتدایى است که بر خدا محال است، و خداى تعالى نه کسى را گمراه میکند و نه رسولش را به این منظور میفرستد و نه مال دنیا را به این منظور به کسى مىدهد، و اما اضلال مجازاتى و به عنوان کیفر در برابر گناهان نه تنها بر خداى تعالى محال نیست و دلیلى بر امتناع آن نداریم، بلکه کلام مجید خدا آن را در مواردى بسیار اثبات کرده است.
و کلمه طمس -بطورى که گفته شده- به معناى آن است که چیزى به طرف پوسیدگى و کهنهشدن دگرگونى یابد. پس معناى اینکه موسى -علیهالسلام- از خداى تعالى خواست: اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ این است که: وضع اموال فرعونیان را به سوى فنا و زوال تغییر دهد.
و اینکه درخواست کرد: وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ منظور از «شد» (=گرهزدن و بستن) معنایى در مقابل «حل» (=گشودن و بازکردن) است، و معناى گرهزدن بر دلها این است که خدایا دلهایشان را قساوت بده و آنچنان دلهایشان را ببند که به هیچوجه راهى براى هدایت در آن نمانَد و گنجایش پذیرفتن حق را نداشته باشد و تا ابد ایمان نیاورند تا آنکه عذاب الیم را ببینند.
دعاى موسى (ع) علیهی فرعون و فرعونیان پس از یأس از هدایت آنان
پس بنا بر تفسیرى که ما براى کلمات آیه کردیم معناى آیه چنین مىشود: موسى -بعد از آنکه از ایمانآوردن فرعون و درباریانش مأیوس شد و بهطورىکه از سیاق گفتارش در دعا استفاده مىشود یقین کرد که جز بر ضلات خود و اَضلال دیگران ادامه نمیدهد- عرضه داشت: پروردگارا! تو فرعون و هوادارانش را در برابر کفر و طغیانشان کیفرِ بدى دادى، و آن کیفر این است که به آنان زینت و اموالى در زندگى دنیا دادى. پروردگارا! و این ارادهی تو بود که آنان با این زینت و اموال مغرور گشته پیروان خود را از راه تو منحرف سازند، و ارادهی تو باطلشدنى نیست و غرضت هرگز لغو نمیباشد. پروردگارا! به همین ارادهات و خشمى که بر آنان گرفتهاى ادامه بده و اموالشان را از مَجراى نعمتبودن به مجراى نِقمت و عذاب تغییر دِه و دلهایشان را مسدود کن تا در نتیجه ایمان نیاورند و به کفر خود ادامه بدهند، تا برسند به موقِفى که در آن موقف، دیگر ایمان سودى به حالشان ندارد، و آن زمانى است که عذاب الهى را ببینند.
و این دعا از موسى علیهی فرعون و درباریانش همانطور که گفتیم بعد از آن بود که به طور کامل از ایمانآوردن آنها مأیوس شد و یقین کرد که از زندهبودنشان انتظارى جز گمراهى و گمراهکردن وجود ندارد، نظیر دعایى که نوح -علیهالسلام- علیهی قومش کرد.
قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ: به طوریکه سیاق دلالت مىکند خطاب در این آیه به موسى و هارون -علیهماالسلام- است، مىفرماید: دعاى شما دو نفر مستجاب شد. با اینکه در آیهی قبلى دعا را تنها از موسى حکایت کرد، و این خود مؤیّد گفتهی مفسرین است که گفتهاند موسى هر زمان دعا مىکرد هارون آمین میگفت، چون آمین هم خود دعا است، قهراً هر دو با هم دعا کردهاند، هر چند که متن دعا را تنها موسى -علیهالسلام- گفته است.
کلمهی استقیما از مصدر استقامت و استقامت به معناى ثبات بهخرجدادن در کارى است که در حال انجام است، و کارى که موسى و هارون به عهده گرفته بودند دعوت به سوى خدا و احیاى کلمهی حق بود.
و منظور از جملهی الذین لایعلمون، جاهلان از بنىاسرائیل است، و خداى تعالى در جاى دیگر همهی آنان را جاهل خوانده و فرموده: قال انکم قوم تجهلون.
استجابت نفرین موسى و هارون علیه فرعونیان
و معناى آیه این است که: خداى تعالى موسى و هارون را مخاطب قرار داد و فرمود: دعاى شما دو تن مستجاب شد، اینکه عذاب الیم را بر فرعون و درباریانش درخواست کردهبودید، و اینکه خواستید اموالشان را طمس و دلهایشان را سخت کنم پذیرفتم (پس استقامت به خرج دهید) و بر کارى که بهعهدهی شما نهادهام، یعنى دعوت به سوى اللّه و احیاى کلمهی حق، ثبات قدم داشته باشید، (و زنهار، زنهار راه آنهایى را که نادانند پیروى مکنید) آنها میخواهند که شما دو تن هر چه را که آنها به هواى دلشان و با انگیزهی شهواتشان از شما خواستند برایشان انجام دهید. و در این تعبیر نوعى اشاره است به اینکه چیزى نخواهد گذشت که نادانها چیزهایى از موسى و هارون خواهند خواست که جامع همهی آنها زندهکردن سنت جاهلانه و سیرهی قومى آنهاست.
و کوتاه سخن، آیهی شریفه اجابت دعاى موسى و هارون را ذکر مىکند، دعایى که متضمن عذاب فرعون و درباریان او و موفقنشدن آنها به ایمانآوردن است، و به همین جهت در آیهی بعدى وفاى به این وعده را با خصوصیاتى که در آن بود ذکر مىکند.
صاحب مجمعالبیان از ابنجریح روایت آورده که گفت: فرعون بعد از نفرین موسى -علیهالسلام- چهل سال زندگى کرد.» المیزان
مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
قسمت پنجاه و هفتم
یک بُرش به یک سرشت
سید علیاصغر، یک شخصیت فراجناحیست؛ نه اینکه اکنون اینگونه شده باشد، نه، که از طلوع خورشید پیروزی انقلاب چنین بوده است. افکار و آراءاش -که ریشه در اندیشهاش دارد- در هر زمینه و موضوعی طی ۴۱ سال انقلاب آرمانبخش اسلامی، همیشه مبتنی بر هویت مستقلانهاش بوده است. هر گاه بر دیدگاههایش در مسیر انقلاب ایراد دید، بیهیچ دگماتیسمی اصلاح کرد و هرگاه آن فکر و رفتارش را درست بود، بیهیچ هراسی پایفشاری نمود.
در تمام چهار دهه انقلاب و پنج دهه رفاقت، میان من و او حتی یک مو حائل نبودونیست، که نسبت به همدیگر چه در نقد و چه در تأیید، تعارف داشته باشیم. و نیز یک ریگ نبودهونیست که بر روح هم خدشه بخراشیم.
این را نوشتم که شخصیت بزرگ وی را برای خودم و او یادآوری کرده باشم و نیز ستوده نموده. او بلد است هم رفاقت را، هم سیاست را، هم دیانت را، هم فرزانگی را و هم رفع اشکال را. و یکی از کسانیست که در طول این مدتِ دراز سنّوسال و مُعمّری، از هیچ نقد و انتقادم بر خودش، نه فقط نرنجیده است؛ بل آن را یک نعمت و هدیهی وجودیاش میدانسته است.
خدا را شاکرم که او از هر نظر و در هر ساحتی، برای من یک انسان شریف، خودسازنده، انتقادپذیر و دگرساز است و روحی برای اخلاص و آینهورزیست و آییندین خواهی. درود بر سرشت و سلام به سرنوشت.
بحث ۱۴۹ : امروز در چند سایت خبری رسمی و موثّق، کسب خبر کردم که یک منبع امنیتی عراق دیروز (جمعه ۱۵ فروردین ۱۳۹۹) به خبرگزاری «المعلومه» اطلاع داد که آمریکا در حال برنامهریزی برای تشویق کشورهاست تا سفارت خود را به پایگاه «عین الاسد» یعنی به شهر هیت -غرب استان الانبار عراق- منتقل کنند.
پرسش این است این خبر را چگونه تحلیل و یا تفسیر و یا ارزیابی میکنید؟ و نیز این اقدام احتمالی در صورت وقوع و واقعیتیافتن، چه پیامها و بازخوردهای داخلی، منطقهای، جهانی و دیپلماتیک و... دارد؟
این بحث برای گفتوگوی ۱۴۹، در پیشخوان مدرسهی فکرت سنجاق میشود.
پاسخم به بحث ۱۴۹
۱. اگر به اصل خبر تردید وارد باشد، ممکن است نوعی عملیات روانی پیشدستانه باشد. هم علیهی مقاومت و دولت عراق و هم ایجاد تشویش در ذهن مقامات ایران.
۲. اگر خبر یک اطلاعات باشد یعنی واقعیت داشته باشد، میتواند نشانگر دستکم سه هدف باشد:
الف. عمل به استراتژی نیل تا فرات. اینبار نه در جغرافیای سرزمینی، بلکه در جغرافیای قدرت.
ب. تجزیهی عراق، که هم خط حائل مرز سوریه و عراق را تسهیل میکند و هم حضور آمریکا و سنتکام را رسمیت میبخشد.
ج. نقشهی خاورمیانه نوین که هنوز ابعاد آن امنیتی باقی مانده و دولتها از کموکیف آن دقیقاً مطلع نیستند.
۳. اگر به فرض میان روس و آمریکا بر سر قیمومیت نامرئی بر سوریه و عراق معامله و تبانی صورت گرفته باشد، عینالاسد عراق میتواند همان نقش را برای آمریکا داشته باشد که بندر لاذقیهی سوریه برای روسیه.
۴. از نظر من بازخوردهای منفی این حرکت میتواند خود را به سه شکل نشان دهد: درگیری دائمی محور مقاومت، بنبست صلح پایدار میان اعراب و اسرائیل غاصب، ایجاد سد نفوذ در برابر ایران. کما اینکه این سدّ تا کنون مانع بزرگی برای سیاست منطقهای ایران شده است. که تنش «سعودی - ایرانی» به جای «صهیونی- اسلامی» بدترین نوع آن است.
پاسخهای دیگری هم دارم که به همین مقدار بسنده میکنم تا وقت خواننده زیاد گرفته نشود. فقط این فاکتور را نباید از نظر دور داشت که آمریکا، از نفوذ و قدرت بازدارندگی ایران و تأثیرگذاریاش بر جنبشهای رهاییبخش، سخت واهمه دارد و برای نابودکردن ایران نیز عاجز و درمانده، است. ازینرو، در مواجهه با ایران میخواهد نقش حائل و ناظر را بازی کند، نه حملهوری همهجانبه و جنگ نظامی را.
۱۷ فروردین ۱۳۹۹ا
ابراهیم طالبی دارابی دامنه
یادی از مرحوم اکبر دستیار
سال ۱۳۶۷ جبههی مریوان بود. روی صعبالعبورترین قُلل. نترس بود آن سال. گاه پیش من میآمد و خوشوبِش میکردیم که روحیههایمان را نبازیم. خیلی مؤدّب بود و نیز خندان. یادم است برای تسهیل تسویهحساب پایانِ مأموریت وی، نزد یکی از دستاندرکاران قرارگاه توصیهی کرده بودم که مؤثر افتاده بود. چون در محل و نکا رانندهی کامیون و تریلی بود و کارهایش انباشته شده بود، آن گشایش برایش شیرین بود. روی همین حساب تا آخر عمر هر وقت با من روبرو میشد چنان ادب سپاس به جای میآورد که من شرمسار اخلاقش میشدم. بیشتر بخوانید ↓