متن نقلی: آیت الله شبیری زنجانی در دیدار دکتر بهرام سرمست استاندار جدید قم، با اشاره به برخی از روایات درباره برآوردن خواسته وحاجت مؤمن، خاطرنشان کرد: از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: «حتی در وسط طواف، وقتی برادر دینی تو با تو کاری دارد و از تو درخواستی میکند، باید طواف را قطع کنی و بروی و حاجت او را برآورده سازی».
این مرجع تقلید، قم را «مرکز مذهب تشیع» نامید و افزود: شهر قم از قرن دوم محل حضور محدثان و بزرگان شیعه بوده است. از همه مهمتر وجود حرم حضرت معصومه سلام الله علیها است که هم خودش باب الحوائج است و هم دختر باب الحوائج است. علمای بزرگی در این شهر پرورش یافته اند و حتما عنایات بی بی «علیهاالسلام» و اولیای الهی شامل حال خدمتگزاران این شهر است... باید جوابگوی خیلی از مسائل باشیم.
این مرجع تقلید از روند تحصیلی طلاب انتقاد کرد و گفت: طلبه نباید دنبال نمره آوردن باشد. وقتی طلبه درس را برای نمره آوردن حفظ میکند ملا نمی شود. الان با این روش درس خواندن افراد مجتهد شعاری می شوند نه مجتهد واقعی. مجتهد واقعی شدن با این روش درس خواندن در حوزه واقعا خیلی مشکل است... تدریس و تدرس نباید طوطی وار باشد. طلبه باید عمقی درس بخواند... در اوایل طلبگی با اینکه سن ما کم بود و ابتدای راه بودیم، مرحوم والد _با اینکه خودشان در سطح استاد درس خارج بودند_ برای بنده درس میگفتند. تاکید هم داشتند که تا درس هضم نشده از آن عبور نکنیم. منبع
نظرات آیةالله جوادی آملی
آیتالله جوادی آملی در دیدار استاندار جدید قم: ما همواره به خصوص در شرایط کنونی به یک مدیریت کارآمد نیازمندیم؛ داشتن رهبر خوب اگر با همراهی و تدبیر کارگزاران همراه نباشد شکست قطعی است، ما به لطف الهی همه چیز در این مملکت داریم و همه منابع در اختیار ماست و از این حیث مشکلی نداریم، مشکل ما بیعرضگی و بیمدیریتی از یک سو و اختلاس، نجومی و احتکار ازسوی دیگر است.
ایشان با اشاره به روایتی از نهج البلاغه بیان داشتند: حضرت امیر علیهالسلام، کمیل را مسئول منطقهای نمود، سربازان اموی به این منطقه حمله بردند و آنجا را غارت کردند، حضرت نامهای به کمیل نوشت که این نامه در نهج البلاغه آمده است، حضرت در آن نامه میفرماید برخی تنها به درد دعای کمیل میخورند و این توان را ندارند که مسئولیتهای اجرایی داشته باشند. (منبع) عکس بالا: آیان ۱۳۹۷ دیدار جوادی آملی با شبیری زنجانی
متن نقلی: "عبدالنبی قیم نویسنده و پژوهشگر با نگارش متنی به سخن منتشر شده از دکتر جواد طباطبایی واکنش نشان داد... و گفت: این بخش از صحبت های او [آقای جواد طباطبایی] است: "عرب ها جایی عنوان کرده اند که عرب نمی تواند شاهنامه داشته باشد. می بایست بیان کرد که شاهنامه نوشتن مستلزم ملت داشتن است و اگر ملّت به اُمت مبدل شود؛ آن زمان دیگر نمی شود؛ شاهنامه داشت. طباطبایی با اشاره به این نکته که اعراب نه تنها نمی توانند شاهنامه داشته باشند، بلکه حافظ و سعدی هم نخواهند داشت، افزود: حافظ، بیان اسطوره ملی ما است. ما ملت غیبیم و حافظ لسان الغیب است چون لسان یک ملت است (خبرگزاری مهر، ۱۲ مهر ۱۳۹۶).
عبدالنبی قیم
دکتر سید جواد طباطبایی «Javad Tabatabai»
سؤال من از آقای طباطبایی این است که عرب ها کجا عنوان کرده اند که نمی توانند شاهنامه داشته باشند؟ لطفاً منبع این سخن را به ما نشان دهند. کجا و در چه کتابی یا در چه مقاله ای یا نوشته ای عرب ها چنین سخنی گفته اند؟ این عرب ها چه کسانی بوده اند؟ با عرض معذرت اگر آقای طباطبایی سند و مدرک نشان ندهد من ناگزیرم به همه اعلام کنم که ایشان دروغ گفته است. و به قول فرانسیس بیکن در عالم علم دروغ گفتن، جنایت است. من مطمئن هستم که عرب ها چنین سخنی نگفته و نخواهند گفت. آقای طباطبایی با این سخن خود نشان داد که از شعر و ادبیات عرب بی اطلاع است. پانصد سال قبل از شاهنامه، عرب ها " معلقات سبع" را داشته اند که از نوادر شعر بوده و هست.
ایرانی ها شعر را از عرب یاد گرفتند. پیش از این شعری وجود نداشت، این هم از برکات اسلام بود. آقای طباطبایی به من بفرمایید اگر پیش از اسلام در ایران شعر بوده، ایرانیان باستان به آن چه می گفته اند؟ بروید کتاب های ادوارد براون و کارل بروکلمان را بخوانید تا با شعر عرب آشنا شوید. باید گفت که آقای طباطبایی هم اطلاعات خود را رسانه ها یا فضای مجازی اخذ کرده اند ... از سایر سخنان غلط و از سر تعصب آقای طباطبایی می گذرم و در صورت لزوم در جای دیگر به آن می پردازم اما برای این که به ایشان و دیگر متعصبان نشان دهم که این ره که تو می روی به ترکستان می رود، سخنی از پروفسور ادوارد براون ایران شناس معروف ذکر می کنم: شک نیست که شهرت فردوسی به شاعری به سبب شاهنامه اوست ، نقادان شرقی و غربی، تقریباً به اتفاق این منظومه بزرگ را دارای ارزش ادبی بسیار می دانند، اما من با شرمندگی فراوان اقرار می کنم که هرگز نتوانسته ام که با آنان در این ستایش پر شور و شوق همآواز باشم. به عقیده من، شاهنامه را نمی توان حتی برای یک لحظه با معلقات عربی برابر و هم سنگ دانست (تاریخ ادبیات ایران - از فردوسی تا سعدی، ص ۲۰۶) منبع