اَعمال و اِنعام
به قلم دامنه : به نام خدا
گر پیر مناجات است ور رندِ خراباتی
هر ڪس قلمی رفتهست بر وی به سرانجامی
فردا ڪه خلایق را دیوان جزا باشد
هر ڪس عملی دارد من گوش به انعامی
(سعدی)
مجسمهی سنگی سعدی
شرح و نڪته: جدا از آرایههای قشنگ ادبی و نیز پیامهای ژرف این غزل -ڪه دهها راز و اندرز در آن نهفته است- سعدی در بیت ۲ و ۳ این غزل، دستڪم سه پند میدهد به نظرم:
یڪی اینڪه؛ چه مناجاتی باشی -اهل دعا، زُهد، رازونیار، خوفورجاء، و نیز خضوعوخشوع- و چه خراباتی -اهل دَیر، خانقاه، میڪدهی عشق، زاویه، رباط، صوفیمسلڪ، و نیز شعَف و شوق- بههرحال روز رستاخیز فرا میرسد و سرانجامِ ڪردارها و گفتارها و پندارها معلوم و آشڪار و دیدنی میگردد.
دومی اینڪه؛ فردا -روز بازپسین، بازخواست، بازپسدادن و بازگویی و حسابڪتاب- آن ڪس ڪه عملش خوب و درست بود پاداشش را از خدا میگیرد؛ اما سعدی از روی فروتنی میگوید آن روز ڪه صوت و شیپور و صورِ اسرافیل دمیده میشود چشم و گوشش به لطف و اِنعام خدای مهربان است ڪه هم منبع فیض است و هم بر آفریدههایش رئوف و مهربان. زیرا ممڪن است در قیامت دست همهی ما نزد خدای متعال، خالی از خوبی، و تهی از توشه باشد.
سومی هم اینڪه؛ او میان عمل صالح و پاداش نیڪو و میان مرحمت خدا و نیازِ بندهی دستخالی، پیوند میزند و انسان را از یأس و سردی روحی و فڪری، حذَر میدهد و به سمت امید به گذشت، و دِهِش و عطایای خداوندی میبرَد.