qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

۳۲۳ مطلب با موضوع «گوناگون» ثبت شده است

گوناگوننویسندگانعکس

تست آلزایمر

شنبه آبان ۱۳۹۷

جعفر رجبی دارابی

 

این تصویر و متن را جناب جعفر رجبی فرستاده

 


در این تصویر اگر ۴ نفر می‌بینید یعنی آلزایمر دارید، اگر ۶ نفر می‌بینید در حال گرفتن آلزایمر هستید، اگر ۸ نفر می‌بینید عادی هستید، اگر ۱۰ نفر دیدید یعنی مغزتون مثل ساعت فعاله.

 

دامنه: سلام آقا جعفر. من هر ۱۰ نفر را دیدم.

اما این که مغزم مثل ساعت فعّال باشه؛ اللهُ علمٌ.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
گوناگونجهان، جامعهانقلاب

خلخالی، موسی خیابانی و حزب توده

دوشنبه مهر ۱۳۹۷

به قلم دامنه: به نام خدا. در اوایل انقلاب، روزی شهید مطهری به احسان نراقی گفت می‌خواهد به همراه بهشتی و بازرگان به قم برود و از امام بخواهد که حاکم شرع آیت‌الله صادق خلخالی را عزل کند. رفتند و این کار را کردند. ولی روز بعد موسی خیابانی نفر دوم پس از مسعود رجوی، که خودش در زندان قصر چند اتاق داشت و پرونده‌ها را معمولاً برای اعدام به وسیله‌ی خلخالی آماده می‌کرد، گروهی را جمع کرد و به همراه چند اتوبوس به قم رفت و پشت منزل امام تحصّن کرد، تا توانست با کمک سیداحمدآقا، خلخالی دوباره بازگردد.

 

«Ehsan Naraghi»

 

دو ماه بعد، مهندس بازرگان به قم رفت و دوباره فرمان عزل خلخالی را گرفت. در این موقع، حزب توده هم آقای شیخ صادق خلخالی را کاندیدای مجلس کرد. اگر روزنامه‌های حزب توده مرور شود، مشخص است که تنها سازمانی که برای توده‌ای‌ها اعتبار واقعی داشت، دادگاه انقلاب بود.

 

رجوع شود به کتاب آن حکایت‌ها

گفتگوی هرموز کی با احسان نراقی

جلد ۱. ص ۲۹

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
آزادی و دیکتاتوری
گوناگونجهان، جامعهانقلاب

آزادی و دیکتاتوری

يكشنبه مهر ۱۳۹۷

به قلم دامنه: به نام خدا. در کتاب خاطرات ماندگار، این گفتۀ شهید مظلوم بهشتی توجه ام را جلب کرد که ایشان چقدر به آزادی بهاء می دادند. آزادی را «بزرگترین ویژگی چشمگیر جهانی» انقلاب اسلامی می داند و نقل می کند روزی «یکی از مارکسیست های چکسلواکی آمده بود می گفت ما فکر می کردیم دیکتاتوری نعلین و عمامه جانشین دیکتاتوری چکمه و تاج می شود، اما دیدیم که چنین اتفاقی هم نیفتاد»

 

عکس از دامنه

 

از نظر شهید بهشتی «آزادی همۀ اسلام نیست، آزادی از مسائل مهم بشری است و از ارکان اسلام، ولی همۀ اسلام نیست.» [ص ۲۶۴ خاطرات ماندرگار]  بنابراین ایشان معتقد بود: «انسان‌ها باید بتوانند که آزاد بیندیشند، انتقاد کنند و تصمیم بگیرند.» زیرا از نگاه شهید بهشتی که در سخنرانی سال ۱۳۵۲ با موضوع برخورد اسلام با آراء و عقاید دیگران ایراد کرد: «هر انسانی یک کتاب سربسته است که اوراق این کتاب با اوراق کتاب انسان دیگر تفاوت بسیار دارد.» [ص ۷۲ خاطرات ماندرگار] او حتی در مقایسۀامام خمینی -رهبر کبیر انقلاب اسلامی- با شهید مطهری معتقد است: «امام از مرحوم آقای مطهری وسیع النظرتر است». [همان، ص ۶۴] روحشان شاد.

 

خاطره‌ی شهید بهشتی

 

به قلم دامنه. به نام خدا. شهید مظلوم آیت الله بهشتی در کتاب «خاطرات ماندگار؛ از زندگی شهید بهشتی» -که به کوشش مرتضی نظری تدوین شده است- خاطره ای آموزنده می گوید. خلاصه‌اش را  با برداشت آزاد، در این پست می‌نویسم:

 

هفت نفر یزدی بودند که در راهِ رفتن به یزد، با دو تا دزد مواجه می شوند. دو تا دزد، هر هفت نفر را غارت می‌کنند و بر آنان غلبه می‌یابند. آنان وقتی به شهر یزد رسیدند، مورد پرسش و سرزنش واقع می شوند؛ که پاسخ می دهند: درست است که ما هفت تا بودیم و آنها دو تا. ولی ما هفت تا بودیم "تنها" ولی آنها دو تا بودند "همراه". بعد شهید بهشتی از این داستان، این درس را می‌دهد: "حالا این یک واقعیت است، عده‌ای می‌خواهند شما هفت تا باشید تنها! هفت میلیون باشید تنها! تا چند همراه بیایند هرچه دارید بگیرند و ببرند." (ص ۲۶۲)

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
گوناگونجهان، جامعه

قبض و بسط تئوریک شریعت

شنبه مهر ۱۳۹۷

به قلم دامنه: به نام خدا. در اجابت به درخواست یکی از اعضای مدرسۀ فکرت، برداشت خودم را از نظریه ی قبض و بسط تئوریک شریعت دکتر سروش، در مدرسه ی فکرت و گروه های تلگرامی روستای دارابکلا و منطقه ارائه می کنم:


۱_ همیشه باید از الفاظ آغاز کرد. اگر به نظر من، جای قبض و بسط، دو واژه فارسی متضاد "تنگ و گشاد" را بگذاریم، بخش بزرگی از نظریه، دانسته و روشن می شود. پس؛ این نظریه در پی این است چگونه فهم دینی تنگ و گشاد می شود؟


۲_ سروش معتقد است قوّت فکر هرکسی، ناشی از شوق اوست. لذا میزان و زاویه ی دید هر فرد در معرفت و دینداری تأثیر دارد. او تفاوت دینداریِ عامیانه و عالمانه را مثال می زند که بر هاضمه‌ی عوام، کثیری از معانی و فهم، گران است.


۳_ این نظریه مکانیسم "فهم دینی" را معین می کند. فهم و معرفت در هر عصری هندسه ای دارد و به اعتقاد سروش فهم دین هم، همیشه عصری ست و قبض یا بسط دارد. به تعبیر من تنگ و گشاد می شود.

 

۴_ سروش در جای جای نظریه اش، نام چندین نام آور را می آورد و با مثال از آنها دیدگاه اش را تبیین می کند. مثلا" دکتر شریعتی و شهید مطهری را دو دیندار عصر خود می نامد و می گوید دین هر کس از این دو شخصیت، فهم اوست از شریعت، چنانچه علم هر کس فهم اوست از طبیعت.


۵_ فهم دین عصری ست؛ ولی از نظر سروش _در صفحه ی ۳۶۱ کتاب_ این معنا فرسنگ ها فاصله دارد با این سخن عامیانه که حقیقت نسْبی و عصری است.

 

«Abdolkarim Soroush»


۶_ این نظریه قائل است هیچ فهمی از دین نیست که به معرفت بیرونی متّکی نباشد. البته این فهم به تصریح خود سروش باید روشمند و از سر تدبّر و خضوع باشد نه بُوالهوَسی و دل سپردن به کج دلان و نورسیدگان.


۷_ از نظر سروش آگاهی های پیشینی، بر آگاهی های پَسینی سه نوع تأثیر می گذارد: تأیید و اثبات، رد و ابطال، تغییر دایره ی معنا، همان قبض یا بسط.


۸_ در یک عبارت دیگر بگویم سروش بر درک عصری از دین، _که صامت است ولی بی زبان نیست_ تأکید دارد. دو مثال بلیغ می زند یکی اسلام اهل حدیث که علامه مجلسی را نمونه ای از آن می شمارد. دیگری اسلام اهل حکمت. و او علامه طباطبایی را نمادی از آن معرفی می کند که از نظر سروش این دو نگرش، نشان از دو فهم متفاوت از اسلام می دهد. همان قرائت های مختلف که سروش در جای دیگر از آن بحث کرده است.


۹_ سروش در کل بر این نظر است؛ ذهنِ خالی، هیچ کار نمی کند و برای شکار حقیقت، ذهن را باید هرچه تواناتر، غنی تر و مسأله دارتر ساخت. زیرا سروش این را مفروض می گیرد که "دانایی بیشتر، بینایی بیشتر به همراه می آورد". بینایی در معنای بینش. او به صراحت می گوید فقیه عصرِ خود بودن، با شناخت جدید جامعه، انسان و طبیعت میسّر است.


۱۰_ خلاصه این که قبض و بسط، نظریه ی تکامل معرفت دینی است. این نظریه به سیَلان فهم دینی و تحول شریعت شناسی باور دارد. و از تأثیر علوم دیگر بر فهم دینی صحبت به میان می آورد. حتی اثر خوردن یک حبّه قند بر میزان قند خون فقیه  ودانشمند را هم از نظر دور نمی دارد.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
گوناگونایرانجهان، جامعه

طالب آملی که بود؟

جمعه مهر ۱۳۹۷

به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. تازگی کتابی با عنوان "زندگی و شعر طالب آملی" نوشته ی محمدرضا قنبری، به دستم رسیده و با ولع خواندمش. حیفم آمد جمع بندی ام را _که از این کتاب نوشته ام_ در گروه های تلگرامی روستای دارابکلا و منطقه به اشتراک نگذارم. در این پست، به صورت فشرده سید محمد بن عبدالله آملی متخلّص به طالب آملی و مشهور به طالبا، شاعر شیعی قرن ۱۱ هجری را معرفی می کنم:

 

کتاب زندگی و شعر طالب آملی. عکس از دامنه


در عصر صفویه می زیست. هم روزگار صائب بود. از آمل مازندران به کاشان رفت. سپس در هندوستان در دربار پادشاه مغولی نورالدین محمد، مقیم گردید و محبوب وی شد. اشعار فراوان، دلکش و بسیارمتنوع سرود. بیش از چهل سال عمر کرد و در فتح پور یکی از شهرهای هند مدفون شد. او دارای فراز و فرودهای زیادی بود. بدنی بسیار لاغر و نحیف داشت. از بیماری طاقت فرسا، اَحوَل (دوبین) بودن چشمش، و از روزگار، عشق و افیونی شدن، شِکوه ی سختی داشت. گاه عشق را می ستود، گاه آن را بشدت می کوبید. شرع را بر عقل ترجیح می داد، ولی گاه از حد می گذشت و خود را گناهکار می دانست و دهان آلوده؛ و بسیار توبه می کرد. در مدح امام رضا (ع) شعری دل انگیز گفت. پاره ای تذکره نویسان ضمن تعریف اشعارش، و تمجید از توانایی شعرگویی اش، وی را "مجنون" هم نامیده اند.

 


سه بیت جداگانه از دیوان طالب برگزیدم و در اینجا منعکس می کنم:

 


۱_ در مدح و ذمّ عشق این بیت را می آورم:

 

کارفرمای تو عشق است یقین دان "طالب"
که طَلاح تو ازو بلکه فساد تو ازوست


(توضیح: طَلاح متضادّ صلاح است)

 


۲_ در ترجیح شرع بر عقل این بیت طالب، عالی ست:


کم فروغِ خرَد گیر و نورِ شرع پذیر
که آفتاب شریعت بِه از ستاره ی عقل

 


۳_ در ناخرسندی از روزگار این بیت او از نظر من غوغا می کند:

 

نارسا بَختم ولیکن همّتم کوتاه نیست
اوجِ عَنقا گیرم اَر بالِ مگس باشد مرا

 

(توضیح: عنقا، مرغی افسانه ای ست؛ بلندپرواز و بلندآشیانه)

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
گوناگونجهان، جامعه

نقدی بر افکار سروش

يكشنبه مهر ۱۳۹۷

به قلم دامنه: به نام خدا. آقای قادر فاضلی در کتاب خود «آب و سراب» به نقد و بررسی افکار دکتر عبدالکریم سروش می‌پردازد. در این کتاب متن‌های مختلف آقای دکتر عبدالکریم سروش از جمله «طوطی و زنبور» و «بشر و بشیر» و نیز «رؤیای رسولانه» نقّادی شده است. من در این پست، به گوشه‌ای از آن اشاره می‌کنم.

 

عکس از دامنه

 

نویسنده‌ی کتاب می‌گوید برخی دست می‌گذارند روی این مسأله که پیامبر  (ص) خود یک بشر است. اما دنباله‌ی آن را نمی‌گویند ولی بر او وحی می‌شود: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ...» [آیه‌ی ۱۱۰ کهف] یعنی: بگو: جز این نیست که من هم بشری مانند شمایم که به من وحی می‌شود. (ر‌ک: ص ۱۵ و ۱۶ کتاب)

 

وی در نقد آقای سروش معتقد است اگر بنا بود که وحی از خودِ پیامبر بجوشد، دیگر انتظار معنی نداشت... پیامبران روزها و هفته‌ها منتظر نزول وحی می‌شدند. قادر فاضلی همچنین بر این نظر است سروش در ابیات مولوی استفاده‌ی ابزاری کرده است. و می‌گوید: «که نمی‌دانم از جهالت او سرچشمه می‌گیرد یا از شیطنت او» مثل این بیت مثنوی: «من نخواهم دایه مادر خوش‌تر است ...» که سروش اول و آخر این ابیات را زد و در آخر مقاله‌ی «بشر و بشیر» از آن سوء‌استفاده کرد. (ص ۲۴ و ۲۵ آب و سراب)

 

 

ناقد معتقد است که حالات مخصوص بین پیامبر و خدای او هرگز بشری نیست حتی مَلک هم ظرفیت تحمّل آن را ندارد. پیامبر _صلّى ‌الله‌ علیه‌ و‌ آله و سلّم_ یک جنبه‌ی حقیقت بشری دارد و یک جنبه‌ی حقیقت ازلی. جنبه‌ی بشری پیامبر از خاک است و بر خاک فرو می‌رود ولی جنبه‌ی ازلی او فوق افلاک است و به ماورای افلاک می‌رود.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
گوناگونعترتجهان، جامعه

همچو سلمان در مسلمانی بکوش

شنبه مهر ۱۳۹۷

به قلم دامنه: به نام خدا. سلمان اولین مسلمان ایرانی ست که رسول خدا ص فرمودند: «سلمان از ما اهل بیت است». سلمان (=روزبه فرزند فَروخ) اصالتاً اصفهانی بوده، اهل جَیّ (=لقب قدیم اصفهان و اکنون نام دهستانی از توابع اصفهان) که بعد به کازرون هجرت کرد. و برای نجات خود از روزگار به شام و سپس حجاز گریخت و نزد رسول خدا (ص) شرف یاب شد و اسلام را با رغبت و انتخاب پذیرفت.

 

عکس از دامنه

 

سلمان فارسی (=ابوعبدالله) آنقدر محبوب شد که مشاور حضرت زهرا (س) و رازدار آن بانوی عزیز شد. و پیرو و شیعۀ خالص امام علی (ع) بود. در قضیۀ بیعت پس از رحلت پیامبر (ص) حامی و مطیع امام علی (ع) بود. و سه روز پس از دفن پیکر پاک و مطهر رسول خدا (ص)، خطابه‌ای در فضای غمبار مدینه در دفاع از علی (ع) کرد و گفت:

 

«شما حقیقت را می دانید اما بدان عمل نکردید!»؛ «اگر علی را از دست دادید، علم و دانش انسانی را از دست داده اید و انسانیت را به انکار و فراموشی سپرده اید» و نیز گفت: «اما شما ای مردم! سنت بنی اسرائیل را پیش گرفته اید و از مَجرای حق به خطا رفتید» و اعلان کرد: «مولای ما علی، پیشوای روسفیدان و امام صادقان و صالحان می باشد.»

 

بارگاه حضرت سلمان فارسی

 

راه و رسم سلمان، برنامۀ قرآن بود. او حتی مفسّر قرآن بود. هم خودسازی داشت و هم دیگرسازی و جامعه سازی. وقتی استاندار مدائن هم شد و چند سال در آن مقام ماند تا درگذشت، از سهمیۀ 5هزار درهمی خود، مصرف نمی کرد و آن را به تهیدستان و محرومان انفاق می نمود و خود، از طریق «زنبیل بافی» زندگی شخصی اش را تأمین می کرد.

 

 

همچو سلمان در مسلمانی بکوش

ای مسلمان! تا که سَلمانت کنند

شعر از سید عباس جوهری

خزائن الاشعار ص ۲۸

 

سلمان بیش از ۲۵۰ سال عمر کرد. او را اَفقه، اعلَم، و لقمان حکیم خوانده اند و حتی به بخشی از «علوم غیبی» دست یافته بود. در احادیث زیادی، سلمان، آگاه به «علم اول و آخر» و «دانای به حوادث و وقایع» معرفی شده است. حتی پیامبر (ص) فرمود:

 

«از سلمان اطاعت کنید»

 

سلمان خود، خویش را «فرزند اسلام» می خواند. و به احکام دو کتاب آسمانی انجیل و قرآن دانا بود. به سخن پیامبر (ص) : «در قلب سلمان علمی است که می تواند از وقایع و حوادث آینده آگاه گردد.» رسول الله ص سلمان را «محدّث اُمّت من» نامید. و محدّث یعنی کسی که آنچه از نظر مردم پنهان است و بدان احتیاج دارند، خبر می دهد. و علم سلمان به فرموده رسول خدا (ص) از علم ایشان سرچشمه گرفته است. سلمان از «متوسّمین» (=هوشیاران) بوده است که در قرآن آمده است.

 

سلمان پاک در طول استانداری اش در مدائن، به کاخ سفید (کوشک سفید) نرفت در بازار، دُکّانی را برگزید تا مردم بآسانی دسترسی به حاکم داشته باشند. او علاوه بر استانداری، نمازجماعت و نماز جمعه و تفسیر قرآن نیز برگزار می کرد. سلمان که صاحب کرامات بود، پس از سالها خدمت به اسلام و مسلمانان و محرومان، در هشتم ماه صفرالمظفّر ۳۵ هجری در اوایل حکومت خلافت امام علی (ع) که هنوز به کوفه نیامده بودند، در مدائن (=واقع در شرق دجله بالای کوفه) درگذشت و همان جا به خاک سپرده شد و بارگاه آن حضرت، هنوز باقی است. درود بر این صحابی بزرگ.

 

برای شناخت بیشتر به کتاب «سلمان فارسی استاندار مدائن» نوشته‌ی حجت الاسلام احمد صادقی اردستانی از انتشارات بوستان کتاب قم، مراجعه شود. من این متن را با مطالعه‌ی این کتاب و صورت «برداشت آزاد» نوشته‌ام.

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
گوناگونجهان، جامعه

پنج ویژگی مشترک تمدن مشرق زمین

چهارشنبه مهر ۱۳۹۷

به قلم دامنه: به نام خدا. اگر فرصت کرده اید کتاب «روایت تفکر، فرهنگ و تمدن از آغاز تا کنون» دورۀ پنج جلدی را مطالعه کنید. این کتاب، تدوین مرکز مطالعات و پژوهش های راهبردی ست که من چاپ سوم ،۱۳۹۴، آن را از کتابخانۀ یادگار قم، امانت گرفته و خوانده ام. مجموعاً ۹۵۰ صفحه است. مطالب پرباری دارد. در این پست، پنج ویژگی مشترک تمدن مشرق زمین و یک نکته را بر مبنای این کتاب می‌نویسم:

 

 

  

 

عکس از دامنه

 

 

«روایت تفکر، فرهنگ و تمدن از آغاز تا کنون»

 

  

 

عکس از دامنه

 

پنج ویژگی مشترک تمدن مشرق زمین: ۱. اعتقاد به خدا یا خدایان. ۲. اعتقاد به معاد. ۳. احترام به طبیعت. ۴. عدم شکل گیری نظام برده داری عمیق و مسلّط. ۵. نگاه دینی و الهی به سیاست. یعنی مأمورِ خدا دانستن پادشاهان و مشروعیت بخشی دینی به آنان. (ص ۴۳ و۴۴) در نگاه دینی، تاریخ با پیامبران شروع می شود... حضرت آدم (ع)  اولین انسان، نبی الهی است و مؤسس اولین تمدن بشری... اما کسی که منشاء انسان را حیوان می داند این موضوع را درک نمی کند و داروینیسم اجتماعی را اعتقاد دارد... یعنی نظریه‌ی ترقّی تاریخی. (ص ۱۳)

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
گوناگون

نامه‌ی استاد حکیمی به فیدل کاسترو

سه شنبه مهر ۱۳۹۷

 

 

 

 

دستخط نامه‌ثی استاد حکیمی

به فیدل کاسترو «Fidel Castro»

(۱۳ اوت ۱۹۲۶ - ۲۵ نوامبر ۲۰۱۶)

تأکید حکیمی بر حفظ کرامت انسان

و مقاومت پایدار در برابر

استعمار سفّاک و مستکبران جهانی

علامه محمدرضا حکیمی معتقد است:

«دینی که عدالت در آن اصل نباشد

دین نیست، چه رسد به اسلام.»

 

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
گوناگون

حال امام موسی صدر قبل از مفقود شدن

جمعه مهر ۱۳۹۷

به قلم دامنه. به نام خدا. دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی در صفحه ی ۲۳۲ کتاب "سرشت و سرنوشت" در گفتگو با کریم فیضی از حال امام موسی صدر قبل از مفقود شدن می گوید که در مصر با هم دیدار داشتند. متن این گپ و گفت دکتر دینانی با امام موسی صدر را در تصویر زیر آوردم:

 

صفحۀ ۲۳۲ کتاب

«سرشت و سرنوشت». عکس از دامنه

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
گوناگون

پیوند روحانیت با روستا

دوشنبه مهر ۱۳۹۷

به قلم دامنه. به نام خدا. در کتاب «خاطرات ماندگار؛ از زندگی شهید بهشتی» به کوشش مرتضی نظری، یک مطلب خیلی مهم و خواندنی خوانده ام که شهید مظلوم بهشتی بیان داشت. من خلاصۀ آن را به صورت برداشت آزاد در اینجا می نویسم:

 

شهید بهشتی می گوید: پیوند روحانیت و روستا و روستایی یک پیوند ریشه دار است... اکثریت طلاب حوزه علمیه قم، بچه دهاتیها هستند و به این بچه دهاتی بودنشان هم افتخار می کنند. در سال ۱۳۲۹ ماه رمضان با شهید اسلام مطهری و گروه دیگری از دوستان بنا گذاشتیم به روستاهای دورافتاده ای برویم که معمولاً طلاب نمی روند... قرار شد نفری صد تومان به عنوان خرج یک ماه و کرایه رفت و آمد با خودمان برداریم چون غالباً مردم آن روستاها فقیر بودند و چه بسا یک میهمان هم برای آنها تحمیل بود... مرحوم آیت الله بروجردی _رضوان الله علیه_ که از شنیدن سفر ما خیلی خوشحال شدند، از محل وجوهات و پول های حوزه، نفری صد تومان در اختیار این عده گذاشت... ما حدود ۱۸ نفر بودیم. وقتی به قم برگشتیم گزارش این سفر تبلیغی را به جلسه دادیم... جال‌ ترین گزارش را آیت الله منتظری داد. ایشان گفتند:

 

«من به یکی از روستاهای دورافتاده ی فریدن اطراف نجف آباد رفتم. در این دِه، فصل خرمن بود و مردم اصلاً در دِه نبودند. و به صحرا رفته بودند. در بسیاری از روستاها زمینی به نام «خرمن کوب» هست که زیر آن سِفت است و گندم ها کمتر از بین می رود. در این ده هم اهالی گندم شان را می آوردند و همان جا خرمن می کردند، و آن مجمعِ روستاییان در فصل خرمن کوبی می شد. گفتم ما شنیدیم که بزرگترین و طبیعی ترین مجمع روستا در محل خرمن کوبی است و فکر کردیم که این خرجی خود را کمی قند و چای بخریم، و به آن جا ببریم و شب ها خودمان یک چای و سور و ساتی تهیه کنیم و آن ساعتی که نسیم نمی آید و روستاییان نمی توانند خرمن باد بزنند و استراحت می کنند برای شان قصّه بگوییم و لا به لای قصّه هم احکام خدا و معارف اسلام را بگوییم.»

 

شهید بهشتی با نقل گزارش مرحوم آیت الله العظمی منتظری این گونه خاطره اش را پایان می برد: «پیوند روحانی با روستا این جور است، این عشق و علاقه و محبّتی هم که در دل مردم ما است ریشه هایش، ریشه های طولانی است.»

ص ۶۶ و ۶۷ کتاب

خاطرات ماندگار؛ از زندگی شهید بهشتی

سخنرانی شهید بهشتی ۱۹ دی ۱۳۵۹

در روستای آب باریک ورامین

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی
گوناگون

شبَث

يكشنبه شهریور ۱۳۹۷

به قلم دامنه. به نام خدا. وقتی کتاب «سلمان فارسی؛ استاندار مداین» نوشتۀ حجت الاسلام احمد صادقی اردستانی را می خواندم، به شخصیت «هزار رنگ» شبَث بن رِبعی تَمیمی ریاحی کوفی (در ص ۳۳۰ به نقل از ص ۲۶۰ کتاب نفس الرحمان) که رسیده بودم، سرفصل های زندگی اش را در گوشه ی «دفتریادداشت»ام، نوشته ام؛ که اینک نیاز دانستم آن را در ایّام محرّم که ماه بازشناسی چهره های معامله گر تاریخ اسلام نیز هست، در این پست بنویسم و به اشتراک بگذارم؛ باشد تا بیشتر انسان! شناسی کرده باشیم:

 

نقش

"شبَث بن رِبعی تَمیمی ریاحی کوفی"

در سریال مختار اثر داوود میرباقری

 

- یک روز مؤذّن خانم سَجاح بود و علیۀ رسول خدا (ص) می جنگید...

- بعد توبه کرد و مسلمان شد...

- بعد به گروهی که عثمان را به قتل رساندند کمک کرد...

- بعد به گروه یاران امام علی _علیه السّلام_ پیوست...

- بعد به گروه «خوارج» ملحق شد و علیۀ علی _علیه السّلام_ می جنگید...

- بعد از کار خود پشیمان شد و توبه کرد!...

- بعد به کربلا رفت و در به شهادت رساندن امام حسین شرکت داشت...

- بعد به یاران «مختار ثقفی» پیوست و به خونخواهی حسین ع اقدام نمود...

- بعد رئیس پلیس کوفه شد...

- بعد در کشتن مختار ثقفی شرکت داشت...

- و سرانجام در ۸۰ سالگی مُرد.

 

خدایا! ما را از شرّ چنین چهره هایی که زر و زور و تزویر را در خود جمع می کنند و حاضر می شوند هر جنایت و خیانتی را مرتکب شوند، در امان بدار. همان کسانی که، همۀ داشته های خود را با سکّه و درهم و دینار معاوضه می کنند و به جای آخرت، آخور می خرند!

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰
دامنه | دارابی