دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

قم ، مازندران ، ساری ، میاندورود

دامنه‌ی داراب‌کلا

Qalame Qom
ابراهیم طالبی دارابی (دامنه)
قم، مازندران، ساری، میاندورود

پیام مدیر
آخرین نظرات
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
محبوب ترین مطالب

۲۰ مطلب در آذر ۱۴۰۳ ثبت شده است

من ۱۲ آذر -سالروز زنده‌یاد تولد دکتر علی شریعتی- می‌خواستم بنویسم، اما، نشد. اینک، برداشت‌هایم را از کتاب «برگزیده‌ی آثار و اندیشه‌های شریعتی» به تدوین آقای محمد لامعی، در صحن مدرسه فکرت اشتراک می‌گذارم. زیرا معرفی و شرح بر کتاب از مباحث دائمی این مدرسه بوده و هست. در زیر دیدگاه‌هایم از افکار دکتر علی شریعتی را با ابتنا برین اثر منتشرشده‌اش که جزوِ کُتب معتبر و معظم کتابخانه‌ی شخصی‌ام است، فشرده و گذرا، می‌نویسم. امید می‌بَرم این متنم، موجب تنویر (=روشن‌شدن) شود؛ به‌ویژه، باعث تنظیر (=نگریستن)

 

منبع عکس

 

شریعتی معتقد بود تشیع «اسلام به اضافه چیزهای دیگر»! به تعبیر من: من در آوُردی، نیست، بلکه ناب است، و «منهای خلافت و عربیت و اشرافیت». به ص ۱۹۸ رجوع شود.

 

او اعتقاد داشت علی ع بر محمد ص «اضافه نشد»، علی را گرفتیم تا «محمد ص را گُم نکنیم.» چرا؟ چون به نظرش مروان و متوکّل هم، «از محمد ص سخن می‌گویند»!

 

دکتر بر آن بود مردم شامات «همه قربانی دستگاه» اموی بودند و اسلام خود را از آن دستگاه گرفته بودند. و آن دستگاه هم اسلام را «طبق مصلحت حکومتش»! و «شخصیت‌های خودش»! تبلیغ می‌کرد. به ص ۲۸۰ رجوع شود.

 

شریعتی انسان را یک «مهاجر ابدی در خویش» می‌دانست که «اگر ایستاد، دیگر نیست.» (ر‌.ک: ص ۴۴۶) و عبادت را «اتصال مستمر میان انسان و خداوند»، مقصود می‌گرفت.

 

وی باور داشت باطل می‌تواند «فتح کند، تسخیر کند، بکُشد»، اما نمی‌تواند پیروز باشد، «پیروز، نفْسِ حق‌بودن» است.

 

در امت، اقتصاد زیربناست، شریعتی برای این فکرش مثال «مَن لامعاشَ لَه، لامعادَ لَه» را می‌زد.

 

در نگرش شریعتی «دموکراسی رأس‌ها» نفی می‌شود، فاشیسم رد می‌گردد، اُلیگارشی باطل می‌شود و هر دیکتاتوری ضد مردم، منحل. او جامعه‌ی سه بعدی «کتاب، ترازو و آهن» به عبارتی «عرفان، عدالت، برابری» باور داشت؛ هر کدامش، در سر جایش.

 

لذاست محمد ص، حضرت رسولی است نزد دکتر شریعتی که به تعابیرش «به مجردِ بعثت، مخالفتش را با مَلاء، اشراف، برده‌داران و باغداران طائف و تاجران قریش آغاز کرد.»

 

و اوست که چون از زیر تربیت پدرش استاد محمدتقی شریعتی، برخاست، خود هم می‌گوید: «و تو پسرم! اگر نمی‌خواهی به دست هیچ دیکتاتوری گرفتار شوی، فقط یک کار بکن: «بخوان! بخوان! و بخوان.» تمام. والسلام. آری؛ اسلامِ دستگاهِ حکومت، نه، هرگز!

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۸ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۰:۲۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

متن سید سعید شفیعی دارابی در مورد مدرسه فکرت که هوش مصنوعی جواب داده است: با سلام درود بر هم مدرسه های گرامی از سر کنجکاوی سری زذیم به هوش مصنوعی. پاسخ هوش مصنوعی به پرسش در خصوص مدرسه فکرت (البته باید خاص میشد اسم مدیر اورده شده ) به قول مهندس عبدی شما چه فکر میکنید درباره پاسخ هوش مصنوعی ؟ دو پاسخ به به سوالات مشابه اما با کلید وازه های خاص.

 

متن دیگر

سید سعید

 

 

۱- نویسندگان مدرسه فکرت ابراهیم طالبی چه کسانی هستند مدرسه فکرت در روستای داراب‌کلا به عنوان یک نهاد آموزشی و فرهنگی شناخته می‌شود که به ترویج اندیشه و تبادل نظر در میان دانش‌آموزان و اعضای جامعه می‌پردازد. نویسندگان و شخصیت‌های مهمی که در این مدرسه فعالیت دارند، شامل ابراهیم طالبی دارابی هستند که به عنوان یکی از بنیان‌گذاران و نویسندگان اصلی این مدرسه شناخته می‌شود. نویسندگان و شخصیت‌های کلیدی مدرسه فکرت عبارتند از:

 

ابراهیم طالبی دارابی: او نه تنها به عنوان نویسنده بلکه به عنوان یک شخصیت فرهنگی و سیاسی در این مدرسه فعالیت می‌کند و آثار متعددی در زمینه‌های مختلف نوشته است.

شخصیت‌های دیگر: در کنار ابراهیم طالبی، دیگر نویسندگان و معلمان نیز در این مدرسه به تدریس و نوشتن مشغول هستند، اما اطلاعات دقیقی درباره نام‌های دیگر در دسترس نیست. این مدرسه به عنوان یک بستر برای تبادل افکار و نشر عقاید مختلف عمل می‌کند و به همین دلیل ممکن است نویسندگان و معلمان دیگری نیز در آن فعالیت داشته باشند.

 

مدرسه فکرت به عنوان یک مرکز آموزشی، به ترویج تفکر آزاد و بحث‌های فکری در میان جوانان و دانش‌آموزان می‌پردازد و به همین دلیل، نویسندگان و شخصیت‌های مختلفی در آن به فعالیت مشغول هستند.

 

۲- نویسندگان مدرسه فکرت (ابراهیم طالبی ) روستای دارابکلا چه کسانی هستند؟ نویسندگان مدرسه فکرت در روستای دارابکلا، به ویژه ابراهیم طالبی، شامل افرادی هستند که در زمینه‌های مختلف علمی و فرهنگی فعالیت می‌کنند. این مدرسه به عنوان یک مرکز فرهنگی و آموزشی، فضایی برای تبادل اندیشه و نوشتار فراهم کرده است.

 

نویسندگان و فعالیت‌ها:

 

ابراهیم طالبی: یکی از نویسندگان و فعالان اصلی در مدرسه فکرت است که در زمینه‌های مختلف از جمله علوم انسانی و اجتماعی فعالیت دارد. او به عنوان یک شخصیت فرهنگی در این مدرسه شناخته می‌شود و در برنامه‌های مختلف آموزشی و تحلیلی شرکت می‌کند.

 

نویسندگان حوزوی و دانشگاهی: مدرسه فکرت به جذب نویسندگان از میان حوزویان و دانشگاهیان پرداخته و جلسات گعده نویسندگان را برگزار می‌کند. این جلسات به بررسی موضوعات مختلف علمی و فرهنگی اختصاص دارد و نویسندگان در آن به تبادل نظر و ارائه دیدگاه‌های خود می‌پردازند.

 

حلقه‌های کتاب‌خوانی: مدرسه فکرت همچنین حلقه‌های کتاب‌خوانی را برگزار می‌کند که در آن نویسندگان به تحلیل و بررسی کتاب‌های مختلف می‌پردازند. این حلقه‌ها به تقویت فرهنگ مطالعه و تفکر انتقادی کمک می‌کنند.

 

مدرسه فکرت به عنوان یک نهاد فرهنگی، تلاش می‌کند تا با ایجاد فضایی برای نوشتن و تفکر، به ارتقاء سطح دانش و آگاهی در جامعه کمک کند. البته در ادامه چند مورد هم پیشنهاد شد به فراخور ,اگر شد ادامه مطالب هوش مصنوعی در مورد مدرسه فکرت را می توان ادامه داد. البته باید از مدیر پرسید ارسال تحلیل هوش مصنوعی در مورد مدرسه فکرت شامل ممیزی قانون مدرسه می شود یا خیر (قانون ارسال مطالب دیگران)

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۸ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۰:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

نوآور شویم

گزارش یک نشست قشنگ
نوشته‌ی ابراهیم طالبی دارابی دامنه

 

بخش ۱

روز ۲۶ ، ۹ ، ۱۴۰۳ به دعوت حجت‌الاسلام جناب سید کمال‌الدین عمادی رئیس پژوهشگاه معارج، در رونمایی کتاب در بنیاد وحْیانی اِسرا قم حاضر شدم. بزرگواران، حجج اسلام آقایان به ترتیب نشستن در ردیف صندلی‌ها: سید محمد شفیعی مازندرانی، سید عمادی، شیخ مالک رجبی، شیخ مجتبی اکبری، شیخ حمید دارابی‌نیا هم، دیدار و مصاحبت و مصافحت شدند. خشنودتر اما، در سالن با حجت الاسلام شیخ ذبیح‌الله رفیعی آمیختیم؛ جوار هم. نگریسته شود به عکسهایی که انداختم که اینان (به قول علمایی: «اَعِزّه») در صحنه مشاهده می‌شوند. به نظر من هر کس حوصله کند این گزارشم را بخواند، گمان نکنم بدون خوشه‌چیدن این متن را ترک کند.

 

    

 

     

 

    

 

اساساً فردی دارای انضباط در وقت، رعایت دقیق چارچوب نشست، و قول و قرار سرِ موعد هستم، و گواهی می‌دهم نشست مطلوبی بود؛ در اَشکال در محتویات.

 

اول مُقنِعه را بشکافم: از آثار اصولی و فروعی «شیخ‌مفید» است. اصول، امامِ فروع است. و آقاجوادی آملی هر بار با آن‌که خود در اوج دانش ایستاده، علم خود را با یکی از کتاب‌های مهم علما، به جان تشنگان و طالبین می‌ریزد. مُقنِعه یعنی بسنده به تعبیر من خودبسندگی، که فرد دیندار متشرّع وقتی در غیاب فقیه، این کتاب را می‌خوانَد، به قناعت برسد و قانع علمی و شرعی شود.

 

مجری‌یی با این‌همه اهل رعایت وقت و تسلیم چکیده‌گویی، نمی‌گویم اصلاً ندیدم؛ کم دیدم، فوق‌العاده مختصر، هر مرحله را پیش می‌رانْد. سواد و تسلط، درو موج می‌زد. اسمش را نمی‌دانم. تا این جا ازین بخش نشست خشنود ماندم. برم کاتی بعد! کاتی: راه‌پله‌ی چوبین.

 

بخش ۲

پیام تصویری و گویا، از آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی در سالن مجلل و پرشکوه اِسرا به پرده‌ی نمایش در آمد که من از فن بیان و احاطه‌ی عقلی این حکیم هم‌زبانم، حیرت کرده، اوج گرفته به به وجد آمدم. چکیده در صحنه یادداشت برداشتم. فرمود:

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۷ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۰:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۶ نظر
نویسنده‌ی این کتاب آقای سید رضا هاشمی نجف‌آبادی سعی کرده است از استناد به آثار دیگران، پیام خود را به خوانندگان مخابره کند. وی به موقعیت روحی مؤمنین پرداخت که «درجات و مقدار» آن فقط در آگاهی و داوری خداوند قرار دارد. (ر.ک: ص ۵۰) در قلم وی صبر به معنای «خودداری از شکایت به خداوند» تفسیر شده است (ر.ک: ص ۱۰۴)
 
 
این کتاب در صدد است از راه شرح منازل و مراتب نماز، تأثیر نماز را در تقویت ملکات و فاضله‌ی انسانی و ساختار روحی آدمی، به اثبات رسانَد. عُرفا در تعریف عبادت گفته‌اند «نهایت تذلُّل» است به درگاه خداوند. (ر.ک: ص ۱۱۸) که درجه‌ی بالاترش، عبودیت است. ازین نظر، این کتاب می‌کوشد بندگیِ بندگان را، از غیرخدا -تماماً- بیرون ببرَد؛ به کمک نماز. جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ برداشت دامنه.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۳ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۹:۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

نقل است در زندان «صیدنایا» در سوریه‌ی خاندان اسد و حزب بعث سوریه، در «اتاق‌های نمک به عنوان سردخانه» اجساد زندانیان در نمک نگهداری می‌شد تا از تجزیه‌ی جسد ناشی از رفتار خشن تیم و تیول اسد! جلوگیری شود.

 

این‌روزها «صیدنایا» با «اردوگاه آشویتس» در لهستان مقایسه می‌شود که تاریخ، آن را به «اردوگاه مرگ» توسط نازی‌های هیتلر لقب داد؛ همان جایی که نقل است «بالای یک میلیون نفر پس از شکنجه و گرسنگی و گاز داده‌شدن در کوره‌ها، سوزانده» شدند. مرگ اُسرا و زندانیان، جرم و جنایت محسوب می‌شود در حقوق بین‌الملل و اخلاق ادیان و آداب انسانی جهان.

بشار اسد

و اعضای خانواده‌اش

آرم حزب بعث سوریه

 

پیامبر اکرم ص در اقدامی الگوبخش و سازنده، اسیران جنگی را در ازای یاددادن سواد به ۱ نفر مسلمان، ۱۰ نفر از آنان را آزاد می‌کرد. اما در زندان هولناک صیدنایای سوریه‌ی اسد، شکنجه و قتل، و وضع غیرانسانی خیلی‌بد، حاکم بود. تخمین می‌زنند طی انقلاب مردمی در همین این دهه‌ی اخیر، «۱۰۰ هزار نفر از هر قشر و سنی، ازجمله هزاران زن و کودک، در این زندان محبوس بوده‌اند» و اسم این زندان در مجامع جهانی یکی از «بی‌رحم‌ترین زندان‌های جهان» شناخته شد و لقب "سلّاخ‌خانه انسان‌ها" نام گرفت. با «شکنجه‌های سیستماتیک، قتل‌های فجیع و شرایط غیرقابل تحمل» در این زندان.

 

مسلمانان اما آیا به خاطر فجیع‌ترین رفتار خاندان و نوکران اسد در ایجاد «صیدنایا» چه می‌کنند من مطلع نیستم. هنوز معلوم نیست بازتاب افشای این زندان مَخوفِ دیکتاتور و جلّاد دمشق، به کجا کشانده می‌شود، تحویل بشار اسد توسط روس با یک معامله‌ی شیرین؟! یا... . بگذرم.

 

جمهوری اسلامی ایران اگر ازین زندان خبر نداشت، یک ایراد بر آن بار می‌شود، ولی اگر خبر داشت و چیزی نمی‌گفت، شاید چند چیز، برِش بار شود. ازجمله مثلاً مثلاً مثلاً این حرف که: می‌دانست؟! ولی مددش کرد؟ حتی بازم می‌خواست مددش کند، اما امکان‌پذیر نشد! بگذرم. برگردم به همان عنوان متنم: اتاق نمک!

 

نکته: جا داشت جمهوری اسلامی ایران، برای کوبیدن رفتار خشن دوره‌ی دو شاه پدر و پسر پهلوی با مخالفان و منتقدان، برای دو شکنجه‌گاه زندان «اوین» و بازداشتگاه مَهیب «کمیته‌ی مشترک خرابکاری» که ازقضا این دومی را آلمان هیتلری برای رضاشاه به عنوان هدیه! پیچیده و پیچ‌درپیچ ساخت، این دو مورد را در اذهان، تازه و عبرت نگه می‌داشت. اما نداشت!

 

اشاره: من بازداشتگاه «کمیته‌ی مشترک خرابکاری» در میدان «توپخانه»، در پشت ضلع غربی آن دو مرحله رفته بودم، البته! زمانی که حجت الاسلام آقای علی یونسی وزیر اطلاعات دولت حجت الاسلام آقای سید محمد خاتمی آن جا را از زندان و بازداشتگاه به «موزه‌ی عبرت» تبدیل کرده بود. برید ببینید، واقعاً موزه است و مایه‌ی پند. بگذرم.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۲ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۰:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
من وقتی کتاب «نردبان شکسته» اثر کیث پین با برگردان خانم سمانه پرهیزکاری را به انتها بردم، این الهام از آن گرفتم که سکولارها (=گیتی‌گرایان + جدا انگاران دین از نهاد حکومت) علاقه‌ی فراوان دارند به اشاره‌ی این سه چیز:
 
۱- اشاره به ماهیت غیرمحتمل معجزه‌ها ۲- اشاره به ناسازگاری منطقی در نوشته‌های متون مقدس ۳- اشاره به غیرممکن بودنِ اثبات ماوراء الطبیعه (=فرامادّیت، فراطبیعت)
 
 
اما در برابر، جواب بسیاری از محققان مذهبی این بوده است -یا می‌باشد- که برای بیشتر باورمندان و مذهبیون، اساساً حقایق و منطق، ریشه‌ی اصلی باور و عقیده محسوب نمی‌شود. مذهب مجموعه‌ی منسجمی از گزاره‌ها نیست که درست / نادرست حساب آید، چیزی که غلط و ناغلط است، روش نظریه‌های علمی است، با ایمان مذهبی افراد نمی‌شود فقط مواجهه‌ی منطقی و عقلی کرد.
 
در واقع به نظر من، دینداری، تعلقِ ایمان به آفریننده‌ی دین و آورنده‌ی مذهب است با هدف پناه‌جُستن به آموزه‌های سازندگی آن. کسانی از مذهبیون، علاوه بر ایمان اولیه، ایمان‌های خود را به عقلانیت و معنویت می‌دوزند که در حقیقت بر تقویت و محتوای قرائت دینی خود گام بر می‌دارند. به تعبیر من، میزان غنی‌سازی خود را بالاتر می‌بَرند. زنگوله‌ی آویزان بر گردنِ ذهن -که عنوان متنم ساختم- معنی‌اش این است انسان دیندار، ندای دین را در تمام امورش به خاطر ذهن و رفتار سُپارَد تا از آن بیرون نزند. ۲۱ ، ۹ ، ۱۴۰۳ ؛ دامنه.
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۲۱ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۳:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

پیام‌هایم

در مدرسه فکرت

قسمت صد و دوم

 

تصمیم ۲۰۲۵ !!!

چند سال پیش جامعه‌ی اطلاعاتی آمریکا (=سرویس‌های ۱۷ گانه‌ی اِط و اَم و جاس) استراتژی آمریکا در قرن ۲۱ را ترسیم کرده بودند. در آن راهبرد، در مورد کشورها تک تک راهبرد مصوب شد، و برای ایران هم سال ۲۰۲۵ تصویب شد که اثری از «جمهوری اسلامی ایران» نباید در خاورمیانه باشد.
 
من در تهران که شاغل بودم تمام آن کتاب را ریز ریز خوانده بوده و گزارش محتوایی نموده بودم و باری هم، درین صحن، متنی مرتبط به آن نوشته بودم.
 
آنان بنا را برین گذاشتند سال ۲۰۲۵ موعدشان هست. ۲۰۲۵ هم از ۱۱ دی ۱۴۰۳ شروع می‌شود که در دلش ۱۲ ماه را جای داده است. اما آن استراتژی جامعه‌ی اطلاعاتی آمریکا، همزمان شد با دوره‌ی ریاست جمهوری این بارِ دونالد ترامپ، که معلوم نیست اذیت خود را استارت می‌زند، یا اساساً آن راهبرد را منحل می‌کند.
 
می‌شود این احتمال را فقط از روی حدس و حساسیت زد که تحولات سوریه و لبنان بر روی تصمیم ۲۰۲۵ بار فوری می‌شود یا نه آن را به پژمردگی می‌کشاند. از نگاه تحلیلی من واژگونی خاندان اسد «پروژه» نیست، پروسه است. پروژه ابتدا و منتها دارد، اما پروسه یک راه بی‌انتها است. ایران آیا به این پروسه فکر می‌کند یا نه، من، از مطلّعان نیستم. متن من، بیرون از داوری و حتی بری از برآوُرد است، فقط خواستم از یک تصمیم حرفی به صحن رسانده باشم. بگذرم
۱۸ آذر ۱۴۰۳
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۹ آذر ۱۴۰۳ ، ۰۴:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

 دو نوع آگاهی رابطه‌ی توسعه و ادبیات. در نشست ادبیات و توسعه «خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی» خانم دکتر فرزانه فرشادی نگاه هگل را مورد بررسی قرار داد و به این نتایج رسید که برای «گئورگ ویلهلم فریدریش هگل» مسئله، مسئله‌ی «آگاهی» است. دو آگاهی؛

 

اول: آگاهی «من» است؛ به معنی خود را شناختن،

دوم: که این آگاهی در مرحله‌ی پیشرفت، به خودآگاهی در سپهر عمومی می‌رسد؛ یعنی آگاهی دوم.

 

بنابراین آگاهی، در سپهر عمومی و اجتماع، به خدایگان و بندگان می‌رسد که البته در کارْل مارکس جدا می‌شود، تبدیل به دیالکتیک (=تضاد دائم) و دوگانه می‌شود.

 

آیا توسعه ایرانی ممکن است؟ / تفاوت کانت و هگل در اندیشه مدرن

او نزدیک‌ترین موضوع به منظر هگل درباره‌ی وجود «فرد در کل» را، در ادبیات ایران، بحث عطار می‌داند؛ داستان سیمرغش در «منطق‌الطیر. سیمرغ، ۳۰ تا مرغ است. ابتدا ۱۰۰ مرغ، بعد به ۷۰ مرغ ریزش کرد، ۳۰ تا مرغ ماندند که «جز به جز» هستند، اما در نهایت, وقتی خودشان با خودشان روبه رو می‌شوند (=در سپهر عمومی) این ۳۰ تا، با یکدیگر «یک کلیت» را درست می‌کنند. که نه‌تنها عدد ۳۰ در کنار مرغ‌ها، باهم پیوست می‌گیرد به نحوی که «سیمرغ» را شکل می‌دهد، بلکه این اجزا، آن «کلیت» را، شکل می‌دهند. پس واو میان «ادبیات و توسعه» واو بی‌ربط نیست، میان آن دو، پیوست و رابط و جمعیت است.

پایان: ۱۷ آذر ۱۴۰۳

نگاشته‌ی نهایی و تحلیل محتوای متن: توسط توحید دامنه

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۸ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۲:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

تصمیم ۲۰۲۵ !!!

چند سال پیش جامعه‌ی اطلاعاتی آمریکا (=سرویس‌های ۱۷ گانه‌ی اِط و اَم و جاس) استراتژی آمریکا در قرن ۲۱ را ترسیم کرده بودند. در آن راهبرد، در مورد کشورها تک تک راهبرد مصوب شد، و برای ایران هم سال ۲۰۲۵ تصویب شد که اثری از «جمهوری اسلامی ایران» نباید در خاورمیانه باشد.

 

من در تهران که شاغل بودم تمام آن کتاب را ریز ریز خوانده بوده و گزارش محتوایی نموده بودم و باری هم، درین صحن، متنی مرتبط به آن نوشته بودم.

 

آنان بنا را برین گذاشتند سال ۲۰۲۵ موعدشان هست. ۲۰۲۵ هم از ۱۱ دی ۱۴۰۳ شروع می‌شود که در دلش ۱۲ ماه را جای داده است. اما آن استراتژی جامعه‌ی اطلاعاتی آمریکا، همزمان شد با دوره‌ی ریاست جمهوری این بارِ دونالد ترامپ، که معلوم نیست اذیت خود را استارت می‌زند، یا اساساً آن راهبرد را منحل می‌کند.

 

می‌شود این احتمال را فقط از روی حدس و حساسیت زد که تحولات سوریه و لبنان بر روی تصمیم ۲۰۲۵ بار فوری می‌شود یا نه آن را به پژمردگی می‌کشاند. از نگاه تحلیلی من واژگونی خاندان اسد «پروژه» نیست، پروسه است. پروژه ابتدا و منتها دارد، اما پروسه یک راه بی‌انتها است. ایران آیا به این پروسه فکر می‌کند یا نه، من، از مطلّعان نیستم. متن من، بیرون از داوری و حتی بری از برآوُرد است، فقط خواستم از یک تصمیم حرفی به صحن رسانده باشم. بگذرم

۱۸ آذر ۱۴۰۳

ابراهیم طالبی دامنه دارابی

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۸ آذر ۱۴۰۳ ، ۰۷:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

حلَب، حَما، حُمص سه «حاء» استراتژیک سوریه است. حُمص در لفظ یعنی خوراکی نُخود. یک رود به اسم «عاصی» حُمص را مشروب می‌کند. شهری‌ست داد و سِتَد در آن رشد و نموّ کرد حتی تجارت پیس از رسالت نبی اکرم ص توسط قریش درین مسیر. گاز و نفت دارد، نه در اعماق که در کمترین عمق زمین. نگاه به نقشه شود خواهد کشف شد که چقدر به مدیترانه نزدیک است؛ به طوطوس و لاذقیه که دومی پایگاه روس است! و حوزه‌ی نفوذ ارتش سرخ مسکو!



حُمص به لحاظ فکری سیاسی، عین قم است؛ یعنی پایگاه انقلاب علیه‌ی خاندان اسد. البته انقلاب را بشار اسد و ارتشش، سرکوب شد، ولی شورش و معارضه بین مسلحین و حکومت اسد، جای آن را گرفت. بشار در بهار عربی می‌گفت مردم چون مرا دوست دارند سوریه از بهار عربی مصون ماند! اما بعد دید چه سرش آمد. حُمص از نظر نوع ترکیب نفوس مردمی، به لبنان چند قومیتی و چند مذهبی شباهت ۱۰۰ در ۱۰۰ می‌زند. هر جای سوریه، دیکتاتوری! به فرض جواب دهد، حُمص اما فقط با رفتار دموکراتیک سازگاری دارد.

 

وقتی حاج قاسم سلیمانی، آن سال اعلان کرد در نامه‌ای به سران ایران، که داعش ریشه‌کن شد، در سایت دامنه نوشته بودم؛ شاید در ظاهر ریشه‌کن شدند، اما فکر معارض در سوریه، دوباره نوج می‌زند و فکر را نمی‌شود از ریشه در آوُرد اخَص درین منطقه. جدیداً باز هم بشار اسد به نیروی ایران چشم دوخت، آقای سید عباس عراقچی در یک حرف بدعت! بدون در نظر گرفتن افکار عمومی ملت، نظر داد ما بررسی! می‌کنیم اگر سوریه از ما کمک! بخواهد. بگذرم. حلَب، حَما، حُمص سه «حاء» استراتژیک!

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۶ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۰:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

لیا زهرا نوه‌ی من. وقتی با او هستم، یعنی پیشم می‌ذارن، تماماً، کامل‌ام. هم، نامش نام زهرا سلام الله علیها است. هم نامی برگرفته از اسم مرحوم مادرم زهرا آفاقی. او نوه‌ام لیا زهرا است، سوم نوه‌ام، این جا، در پیرهن مشکی. درود و تندرستی واسه‌ی تمامی نوه‌ها. ولی واقعاً وچه را داشتن و مواظبش بودن، همت می‌خواهد. من فقط در برابر او تحت زعامت هستم. چون هر چه بگه آنی می‌گم: چشم و فوری واسه‌اش عملی می‌کنم. زعامت نوه، زعامت معصومانه و دلکش! است. ابراهیم

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۵ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۴:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

یازده عزاداری در ایران. دو منبر و دویست قار اِسکان. در ایران یازده عزاداری گسترده، برپا می‌شود: ۱. محرم ۲. رحلت پیامبر اکرم ص ۳. چهل و هشتم مشهدالرضا ع ۴. فاطمیه‌ی اول ۵. فاطمیه‌ی دوم ۶. بیست و یکم احیاء شب شهادت امام علی ع ۷. شهادت امام جواد الائمه علیهم السلام ۸. سفره‌ی ابوالفضل س در خونه‌ها ۹. شهادت شهدای گمنام دفاع مقدس که پلاک یا استخوان آنان کشف می‌شود ۱۰. مراسم برای چهارده خرداد ۶۸ و پانزده خرداد چهل و دو ۱۱. عزاداری حکومتی برای کسی که از سران نظام و یا فرد مشهور روحانیت حکومتی می‌میرد. درین پست ولی، من فقط فاطمیه‌ی دوم را کمی می‌گویم از بررسی بقیه می‌گذرم و یک خاطره از خونه درین راستا می‌نگارم و پایان یک روضه هم خودم می‌خوانم.

 

 

یک عضو داخلی دین، برای پیمان‌سِپُری حاکم -که خلیفه یعنی جانشین پیامبر اکرم ص خوانده می‌شد- خود را چنان مُحِقّ پنداشت که حتی حاضر شد خود را شتاب‌آلود! به درِ خانه‌ی گِلین فاطمه زهرا س «بَضعه‌» (=پاره‌ی تن، گوشت، تابعه، وصله‌ی تن) رسول الله ص برسانَد و به ساحت تقدس آن کوثر دین صدمات برساند، که چه؟ که خشونت‌وار برای ابوبکر، حضرت امام علی بن ابی طالب را به سقیفه (سقف زیر پرده، در منزل بنی ساعده) بِکشانَد و بیعت بِستانَد. فاطمیه، ریشه در خشونت این فرد علیه‌ی علی و فاطمه دارد که خود بعد از سه سال رهبری ابوبکر، به ده سال حکومت بر اسلام و مسلمین برسد. عمر از اسلام، حاکمیت نمی‌گرفت، او بر اسلام حکومت می‌کرد و بر مسلمین و حتی بلاد و اقالیم حکم می‌رانْد. عمر، تندخویی‌اش عام بود و در تاریخ ثبت است. تا آن حد خشن و مصلّب، که بر فاطمه س جسورانه و هتّاکانه رفتار کرد. صدمات، منجر به فاجعه شد و شیعه آن اتفاقات را وفات نمی‌داند، شهادت می‌داند زیرا ترور صورت داد، ترور جسارت به شخصیت یک زن و ترور شخص یک بانوی دین. شهادت فاطمه به دست کافرین و مشرکین نبود، ضربات یک عضو داخلی دین، آن هم صحابه پیکرش را جریح و به سمت جان‌دادن برد؛ یعنی کمتر از سه ماه پس از رحلت پیامبر اکرم ص پدر آن معصوم س.

 

اما خاطره‌ام از دو منبر و دویست قار اِسکان. خونه‌ی ما دو منبر و دویست قار اِسکان بود. یک منبر سنگین بود از کبل‌آخوند پدربزرگم. اما منبر دگر سبک ساخته شد توسط پدرم از چوب ملَج. این منبر را مردم سه محله‌ی ما (حموم‌پیش، یورمله، ببخیل) برای روضه‌خوانی نذری خونه‌های‌شان، شب به امانت می‌بردند و روز بعد باید برمی‌گرداندند، وگرنه پدرم دیگر به آنان منبر قرض نمی‌داد! اما روی منبر ملاعلی کبل‌آخوند پدربزرگم -که همیشه لاک تندیرنون‌مان روی آن جاساز می‌شد تا موش نزند- توی خونه‌ی ما هر سال، ساعت سه عصر، ده روز اول ماه محرم روضه‌خوانی برپا می‌شد. مجلسی فقط برای بانوان. سخنران دو روحانی خوشنام مرحومان: شخ‌احمدعمو آفاقی بود و آسید علی صباغ دارابی. چنان فراوان بانوان می‌آمدند که راهرو، حیاط، سکو، خان‌دله پر می‌شد. نون قندی، خرما، حلوا و چای، دائم خورانده می‌شد. به همین علت نوشتم دویست قار اِسکان. قار مخفف قوری، اِسکان زیر هم معلومه استکان و زیر یعنی نعلبکی. فاطمیه‌ی دوم هم والدینم با هزینه‌ی خود، با برپایی روضه در روستای سی و اندی خانواری مُرسم، به تمام اهالی آنجا درین روز آبگوشت نذری می‌دادند. از جزئیاتش بگذرم. عزاداری در ایران، مرسوم بوده و همچنان جزوِ فرهنگ دینی در آمده است. 

 

آخر متن فقط یک حرف از دفترهایم جویم و گویم، بس. من آموختم که حضرت زهرا س معتقد بودند خداوند عدالت را برای «آرامش دل آدم‌ها» خلق کرد و واجب نمود. هر جا عدل و عقل دیدید بندانیم دین هم همان است. این روز حزن، بر دل‌های مالامالِ حُبّ به حضرت فاطمه تسلا باد. به تعبیر رسای زنده‌یاد دکتر علی شریعتی «فاطمه، فاطمه بود». یعنی خودش، به‌تنهایی شخصیت خاص و کمال خاصش و خالصش را داشت.  اما روضه‌ی من، او را یک فرد داخل دین، زد، می‌گویند لگد زد، سیلی زد، حرف بد زد. آتش زد. خشونت کرد. هیاهو بلند کرد. اشکم جاری شد... روضه‌ی من واسه فاطمه زهرا س همین بود. دامنه

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۵ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۰:۲۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۴ نظر

 

عکس روی جلد

فلکه ساعت ساری

 

 

میدان

«شش بهمن» (انقلاب سفید)

«میدان شهدا»ی فعلی ساری

از کتاب «ساری از آغاز...» مهرداد محرابی

 

نوشته‌ی ارسالی امیر رمضانی دارابی: «آخرین کتابی که در خصوص ساری چاپ شد، نسخه دسته من چاپ سال ۱۳۹۵ هست از  آقای حقانی گرفتم. نویسنده‌ی کتاب مهرداد  محرابی. این جناب حقانی  پیر روشن ضمیر که متولد ۱۳۰۴ یا ۵ هست . در قدیم آجان بوده همون شهربانی چی و امروز نیروی انتظامی  یک نیروی خاص خاص  اهل مطالعه و کتاب . رفتم خونه اش در ساری خیابان بعثت یه اتاق بزرگ از پایین تا بالا چهار طرف قفسه بندی شده  پر از کتاب. اطلاعاتش زیادش هست. با اینکه تحصیلات دانشگاهی ندارد . تمام ۶ یا هفت دختر و پسرش دکترا دارند. چند باری که حال داشت و عاشورا به داراب کلا آم . بنده ی خدا یک چک در وجه مدارس داراب کلا نوشت و‌ کمک مالی هم کرد . امروز من با نقل مکان به ساری همسایه اش شدم . کتابهای خوبی را معرفی کرد و خریدم و مطالعه کردم. اینبار اگر رفتم خونه اش با اجازه اش عکس میگیرم و برای گروه ارسال میکنم. توضیح اینکه این میدان از روزهای انقلاب سال ۱۳۵۷ که انقلابیون ساروی در روزهای ۲۹ آبان و ۷ دی مجسمه ی محمد رضا پهلوی را پایین میکشیدند و ۷ نفر در این روزها به شهادت رسیدند بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اسم این مکان شده میدان شهدا . بعدها که از ابدان مطهر شهدا طی رژه ی نظامی با مارش و احترام از مسجد جامع ساری تا این مکان تشییع شده و انتهای رژه نظامی هم بود بر ارزش نامگذاری این مکان افزوده شد . و بعدها طی دو دوره، دور میدان را کمتر کرده تا مساحت آن به اندازه ی امروزی رسیده است.» پایان متن امیرجناب رمضانی.

نظر دامنه و مباحثه‌ی صحن مدرسه در ادامه‌ی مطلب:

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۱۰ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۹:۳۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

(۸ ، ۹ ، ۱۴۰۳)

مسجد باب‌الجنه در چهارمردان سرِ کوچه ۴۴ عکاس: دامنه

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۹ آذر ۱۴۰۳ ، ۰۷:۴۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

خبرنگار خانم مهری شیرمحمدی گزارش از کدو کرد در »قدس» که من را وا داشت وارد شوم. ما کهی و کئی و کتو هم تلفظ می‌کنیم. جالب است که شهر آستانه اشرفیه -که هم برند برنج دارد، هم بادام زمینی خوش‌خوراک- حدود ۱۵ هزار تُن کدو در سال تولید می‌کند. ما در داراب‌کلا به یک جنس از کدو می‌گوییم: چو کهی، به جنس دیگرش می‌گوییم: رَش کهی، که گلابی‌مانند است، شبیه قلیون، گلیه (=گلو، گلوگاه، خِرخِره) دارد و بدنه. رَش کهی مخفف کدوی رشتی است که در زبان ما صفت و موصوف مثل انگلیسی وارونه است. اول صفت تلفظ می‌شود، سپس موصوف. مثل: گت‌دار: درخت بزرگ. گَ نِنا، گَنّا، گت ننا: ننه بزرگ.

 

 

کهی در بیجار پرورش می‌یابد. بیجار جاهایی از زمین است، پر از علف. نیز مخفف بینجزار، بیدزار. قلیون‌کهی را قدیم‌ها سر می‌بریدند، چون توخالی بود، حبوبات داخل آن می‌ریختند تا حشره نزند. این عکس جاده‌ی آستانه اشرفیه به بندر کیاشهر، مرا به طعم و عطر «نان خُرفه» کِشاند. ما خُرفه را ترشی هم می‌اندازیم، ترشی فوری. شبیه نازخاتون بادمجون.

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۸ آذر ۱۴۰۳ ، ۰۷:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

 

سه‌راهی

مِلّا کَلِک‌سر یورمحله

جاده‌ی راست

به سمت آغوزگاله

جاده‌ی چپ به

اوساصحرا، انارقلّت، سیدلی‌چشمه

عکاس: حمیدرضا طالبی

پاییز ۱۴۰۳ . نشر دامنه

بقیه‌ی تصاویر اینجا

 

 

کُلِت و بهره‌ی آب

 

 

قارچ جنگلی و خوردنی

 

 

رودخانه‌ی شیرین‌رود

حوالی فریم

بالادست سد سلیمان‌تنگها

ابراهیم طالبی | دامنه دارابی
۰۷ آذر ۱۴۰۳ ، ۱۵:۴۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر