به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. در "مَجوس" اثر جان رابرت فاولز (۱۹۲۶ - ۲۰۰۵) رماننویس انگلیس در صفحهی ۲۱ از نکتهی جالبی پرده برمیدارد. وقتی برای استخدام معلم درس انگلیسی شدن در خارج از بریتانیا به مصاحبه رفته بود، "زنی بیقرار با ذهنی فرهنگزده و لحن و لغاتی سطحبالا" با وی مصاحبه کرده بود که با "حالتی انگار خصوصی گفت بسیاربسیار اهمیت دارد که افرادی شایسته در خارج کشور، مُعرِّفِ «ما» باشند". بگذرم.
فقط یک اشاره: من سیاسیمیاسی بلد نیستم! فقط خواستم تظاهر ! ریا ! کرده باشم و گفته باشم که من این رُمان را این روزها دارم میخوانم و به تَهِ آن هم، هنوز نرسیدم، وگرنه توی مشروطه هم فرنگ!فرنگ! گفتن غوغا میکرد. گویا ایران، پَرش مثل پرندههای پُرچرب ازجمله اردک چنان چرب است که توی غرب خیس! نمیخورَد. پس؛ زور نکن آقا، خانم، جناب، سرکار، بانو، مُستطاب، ایران را به رنگِ اونا.
روزنامهی "ستارهی صبح" ۸ تیر ۱۴۰۱
و فقط یک تبصره: صدالبته، باری؛ من بارها گفتهام هم در دامنه، هم در مدرسه و هم در نغمه که ایران منطق قویِ حرفزدن دارد و حق هم دارد از منافع ملی و امنیت پایدارش دفاع نماید؛ پس به جای پچپچ با «انریکه مورا» که کارش اَنتریک و تحریکه، با خودِ «رابرت مالی» رابطه بگیره. بههرحال او یعنی آقای "مالی" مسئول "میز ایران" در سیاست خارچی آمریکاست؛ میتوان برای آقای علی باقری کنی -برادرزادهی معتمد مرحوم آیتالله محمدرضا مهدوی کنی- هم، "میز آمریکا" در سیاست خارجی ایران ساخت.
و ایضاً فقط یک تذکره: بگذرم. تذکره را نمیگویم، متن من دراز شد و خواننده هم خسته. دامنه ← ۸ تیر ۱۴۰۱ .