تازه ترین پست ها
پذیرفته ترین پست ها
پر بازدید ترین پست ها
پر بحث ترین پست ها
تازه ترین نظر ها
-
ناشناس : درود جناب طالبی حمله به سرداران نظامی در میانه ی جنگ بنظر شما سزاست . آنچه خود میگویی را قبول داری . !؟ اینکه تهدید بالفعل است و سرداری در حفاظت از فرمانده که نه رهبر و مرجعش اعلام پشتیبانی کند . این خطاست . تو به کدام قبله و محرم نگاه میکنی که اینچنین شدی !!!!! اصلن همه جمهوری اسلامی کارهایش خطا اندر خطا ... -
ناشناس : سلام پاسخی به نوشتار صریح بانو اُنظُر ✍️ در این روزگار که بیشتر، سکوت میکنند یا از کنارهگیری و محافظهکاری دم میزنند، گاه نوشتاری میآید که بیهیاهو، اما با شجاعت، تلنگر میزند و دردهای نهفته را به زبان میآورد. نوشتار ۱۳گانهی بانو «أنظر» خطاب به علی شمخانی، از جنس همان یادداشتهاست؛ تذکری زیرپوستی اما ... -
ناشناس : متن پیام مرجع تقلید معظم حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحیم هر شخص یا رژیمی که برای ضربه به امت اسلامی و حاکمیت آن رهبری و مرجعیت را تهدید کند یا (لاسمح الله) تعرضی نماید حکم محارب دارد و هر گونه همکاری و تقویت آن توسط مسلمانان یا دولتهای اسلامی حرام است و لازم است عموم ... -
قاسم بابویه دارابی : خدا را شکر بعضی ها تازه از خواب ناز بیدار شدن باز هم شروع به حراحیف و شبهه افکنی برای رهبری حکیم نمودن و از اسرائیل تمجید تلخی او بعد ۱۵ روز که از جفت کوه خف شده بود و شبانه از انجا تا انار قلد را می رفت تا اوضاع را رصد کند او این ندت در شغال اباد بصرف اب گندیده بود زر بیحا نی زند عرضه نداشت تجاوز رژیم ... -
ناشناس : سلام آقاابراهیم، صبح بهخیر 🟩حق یا تکلیف 🔻 امام حسین علیهالسلام وقتی تصمیم به مقابله با یزید گرفت، به تمام همراهان خود اجازه انتخاب داد؛ به بیان امروزی، حضور در میدان مبارزه را برای دیگران "تکلیف" نکرد، بلکه "حق" انتخاب و تصمیمگیری برای آنان قائل شد. جلیل قربانی -
ناشناس : درود و عالی سکه و ستیزه را تفسیر کردی . از اینجا بود که دین ابزار قدرت شد . نه راهنمای حقیقت و آرامش برای زندگانی مردم .🙏🙏🖤🖤 امیر رمضانی دارابی -
ناشناس : دنیای اقتصاد- استفنوالت : حمله گسترده اسرائیل به ایران، جدیدترین دور از نزاع این رژیم برای حذف یا تضعیف تکتک مخالفان منطقهایاش است. در پی حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل نبرد سهمگینی را برای نابودی مردم فلسطین بهعنوان یک نیروی سیاسی معنادار آغاز کرد؛ تلاشی که توسط سازمانهای ... -
ناشناس : عصر ایران ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نوت: «آژانس بینالمللی انرژی اتمی سازمان ملل میگوید بخش زیرزمینی سایت هستهای نطنز در نتیجه حملات اسرائیل «آسیب مستقیم» دیده است. تأسیسات نطنز حدود ۷۰ زنجیره سانتریفیوژ در دو کارخانه غنیسازی دارد که یکی از آنها زیرزمین است. ایران همواره تلاش برای ساخت سلاح هستهای را رد کرده اما ... -
ناشناس : سلام رویداد۲۴| در ۲۸ خرداد ۱۴۰۴ نشر داد : «حساب توییتری منسوب به رهبر انقلاب در توییتی به زبان عربی نوشت: باید با قاطعیت با رژیم صهیونیستی تروریست برخورد کنیم. ما هرگز با صهیونیستها سازش نخواهیم کرد.» -
ناشناس : رویداد۲۴ در ساعت ۲۳ / ۵۸ دقیقه ۲۷ خرداد ۱۴۰۴ انتشار داد. لینک .
موضوع های کلی سایت دامنه
کلمه های کلیدی سایت دامنه
- عکس ها
- چهره ها
- تریبون دارابکلا
- انقلاب اسلامی
- دامنه کتاب
- عترت
- تک نگاران دامنه
- اختصاصی
- مباحث دینی
- گوناگون
- ایران
- مسائل روز
- فرهنگ لغت دارابکلا
- جهان
- قرآن در صحنه
- مدرسه فکرت
- دارابکلایی ها
- روحانیت ایران
- لیف روح
- جامعه
- مرجعیت
- دامنه قم
- زندگینامه من
- شعر
- روحانیت دارابکلا
- جبهه
- امام رضا
- کویریات
- خاطرات
- مشهد مقدس
- گفتوگو
- آمریکا
- تاریخ سیاسی دارابکلا
- روزبه روزگرد
- کبل آخوند ملاعلی
- اوسا
- بیشتر بدانید
بایگانی های ماهانه ی سایت دامنه
-
تیر ۱۴۰۴
۴
-
خرداد ۱۴۰۴
۲۱
-
ارديبهشت ۱۴۰۴
۱۶
-
فروردين ۱۴۰۴
۱۴
-
اسفند ۱۴۰۳
۶
-
بهمن ۱۴۰۳
۱۰
-
دی ۱۴۰۳
۱۲
-
آذر ۱۴۰۳
۲۰
-
آبان ۱۴۰۳
۱۳
-
مهر ۱۴۰۳
۱۲
-
شهریور ۱۴۰۳
۲۳
-
مرداد ۱۴۰۳
۱۷
-
تیر ۱۴۰۳
۱۷
-
خرداد ۱۴۰۳
۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۳
۸
-
فروردين ۱۴۰۳
۷
-
اسفند ۱۴۰۲
۱۸
-
بهمن ۱۴۰۲
۲۰
-
دی ۱۴۰۲
۸
-
آذر ۱۴۰۲
۲۰
-
آبان ۱۴۰۲
۲۱
-
مهر ۱۴۰۲
۲۰
-
شهریور ۱۴۰۲
۱۹
-
مرداد ۱۴۰۲
۱۸
-
تیر ۱۴۰۲
۱۰
-
خرداد ۱۴۰۲
۱۴
-
ارديبهشت ۱۴۰۲
۸
-
فروردين ۱۴۰۲
۱۷
-
اسفند ۱۴۰۱
۱۲
-
بهمن ۱۴۰۱
۱۶
-
دی ۱۴۰۱
۲۰
-
آذر ۱۴۰۱
۳۱
-
آبان ۱۴۰۱
۲۳
-
مهر ۱۴۰۱
۲۱
-
شهریور ۱۴۰۱
۱۳
-
مرداد ۱۴۰۱
۱۳
-
تیر ۱۴۰۱
۱۲
-
خرداد ۱۴۰۱
۱۵
-
ارديبهشت ۱۴۰۱
۱۵
-
فروردين ۱۴۰۱
۲۷
-
اسفند ۱۴۰۰
۲۴
-
بهمن ۱۴۰۰
۳۰
-
دی ۱۴۰۰
۲۴
-
آذر ۱۴۰۰
۲۴
-
آبان ۱۴۰۰
۳۲
-
مهر ۱۴۰۰
۲۶
-
شهریور ۱۴۰۰
۱۷
-
مرداد ۱۴۰۰
۱۱
-
تیر ۱۴۰۰
۲۵
-
خرداد ۱۴۰۰
۱۶
-
ارديبهشت ۱۴۰۰
۱۴
-
فروردين ۱۴۰۰
۱۷
-
اسفند ۱۳۹۹
۳۴
-
بهمن ۱۳۹۹
۳۸
-
دی ۱۳۹۹
۳۵
-
آذر ۱۳۹۹
۳۶
-
آبان ۱۳۹۹
۲۳
-
مهر ۱۳۹۹
۳۱
-
شهریور ۱۳۹۹
۲۲
-
مرداد ۱۳۹۹
۳۲
-
تیر ۱۳۹۹
۳۰
-
خرداد ۱۳۹۹
۲۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۹
۴۱
-
فروردين ۱۳۹۹
۴۰
-
اسفند ۱۳۹۸
۳۶
-
بهمن ۱۳۹۸
۴۹
-
دی ۱۳۹۸
۴۸
-
آذر ۱۳۹۸
۳۸
-
آبان ۱۳۹۸
۳۰
-
مهر ۱۳۹۸
۴۴
-
شهریور ۱۳۹۸
۳۷
-
مرداد ۱۳۹۸
۲۸
-
تیر ۱۳۹۸
۳۵
-
خرداد ۱۳۹۸
۱۸
-
ارديبهشت ۱۳۹۸
۱۸
-
فروردين ۱۳۹۸
۱۸
-
اسفند ۱۳۹۷
۳۰
-
بهمن ۱۳۹۷
۴۰
-
دی ۱۳۹۷
۴۰
-
آذر ۱۳۹۷
۳۴
-
آبان ۱۳۹۷
۴۵
-
مهر ۱۳۹۷
۵۵
-
شهریور ۱۳۹۷
۶۷
-
مرداد ۱۳۹۷
۶۷
-
تیر ۱۳۹۷
۶۴
-
خرداد ۱۳۹۷
۳۵
-
ارديبهشت ۱۳۹۷
۴۸
-
فروردين ۱۳۹۷
۴۸
-
اسفند ۱۳۹۶
۶۶
-
بهمن ۱۳۹۶
۶۵
-
دی ۱۳۹۶
۳۲
-
آذر ۱۳۹۶
۵۷
-
آبان ۱۳۹۶
۴۴
-
مهر ۱۳۹۶
۴۹
-
شهریور ۱۳۹۶
۲۸
-
مرداد ۱۳۹۶
۲۷
-
تیر ۱۳۹۶
۱۶
-
مهر ۱۳۹۵
۱
-
آذر ۱۳۹۴
۱
-
دی ۱۳۹۳
۱
-
تیر ۱۳۹۲
۱
پیوندهای وبلاگ های دامنه
پیشنهاد منابع
دامنهی دارابکلا
نقد جناب شکیبا بر دامنه
نوشتهٔ جناب «ع. شکیبا» : سلام. با این همه شرط و شروط .... [پست «آیا باز رأی آری می دهیم؟» اینجا] یه دفعه بگو رای «نه» میدم ؟!!! نه خودتو بپیچان و نه ما را !!! شما هنوز به [... و ...] می گویی آیت الله العظمی ! بعد می گویی حکومت آخوندی نباشد؟! مگر غیر آخوندها چه گلی به سر مملکت زده اند. کت و شلواری ها و دکترها و تکنوکرات ها ببین که چقدر خیانت کرده اند. پس مهم خدمت و خیانت است و استقامت بر اصول اسلام و انقلاب، نه عبا و عمامه یا کت و شلوار ! چجور انتظار دیگران تغییر کنند و شما هنوز در تفکرات 35 سال پیش خودت بمانی . شما بهتر است با قطار انقلاب پیش بروید. یا علی.
به نام خدا. سلام من هم به شما جناب «ع . شکیبا» مدیر محترم سخن بلاگ. همین آزادی نگاه شما و من، خود نعمتی ست که با فروپاشی نظام سراسر زورگوی سلطنت پهلوی به دست ملت آگاه و آزاداندیش ارزانی ما شده است. بنابرین اختلاف نظر میان من و شما می تواند حُسن باشد نه زشت. من چندان به عناوین در میان روحانیت ایرادی ندارم، چون القاب و عناوین، اعتباری ست. بنابراین امید است بکاربردن آن شما را نیازارد. البته برخی یکشبه آیت الله العظمی خوانده می شوند! اما برخی در طول سالیان سال تفقُّه ورزیدن. آن کجا و این کجا؟
در ضمن ضد آخوند نیستم، با انحصارِ قدرت مخالفم نه با اساس روحانیت. اگر انحصار را حق آخوند می دانی، آنگاه انحصار دنباله اش فقط حکومت کردن نیست، جوابگویی به مردم بابت فسادها هم هست. از حضور شما در دامنه و نقد آزادانۀ تان بر من، ممنونم. همچنین به کامنتت نیز پاسخ نیمه مفصل و چندنکته نوشتم: (اینجا). در امانِ خدا.
بشیر و نذیر
وَمَا یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ * وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ * وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ * وَمَا یَسْتَوِی الْأَحْیَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ * إِنْ أَنْتَ إِلَّا نَذِیرٌ * إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیرٌ.
و نابینا و بینا برابر نیست. و نه تاریکى و روشنایى. و نیز سایه و آتشباد. و [دل] زندگان و [دل] مردگان نیز برابر نیستند، بى گمان خداوند هر کس را که بخواهد [پیام و پند خویش] مى شنَواند، و تو شنواننده [پند و پیامى به] در گور خفتگان نیستى. تو نیستى مگر هشداردهنده اى. ما تو را به حق، مژده رسان و هشداردهنده فرستاده ایم، و امتى نیست مگر آنکه در میان آنان هشداردهنده اى بوده است.
تفسیر علامه
وَمَا یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ. ظاهراً این جمله عطف باشد بر جمله (و الى اللّه المصیر) و در حقیقت تعلیلى است به صور ت تمثیل، تا بفهماند افرادى که خود را تزکیه کرده اند، با آنها که تکذیب مى کنند، یکسان نیستند... وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ. در این آیه شریفه و آیه بعدش چند مرتبه حرف نفى (لا) تکرار شده، و منظور از آن تأکید نفى است. وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ. کلمه حَرور _به طورى که گفته اند_ به معناى شدت حرارت آفتاب است. و بعضى دیگر گفته اند: حرور به معناى باد سموم است. بعضى هم گفته اند: سموم بادى است که در روز بوزد، و حرور بادى است که در شب و روز بوزد. وَمَا یَسْتَوِی الْأَحْیَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ... این جمله عطف است بر جمله (و ما یستوى الاعمى و البصیر). و اگر کلمه (و ما یستوى) را در اینجا مجدداً آورد، با اینکه مى توانست مثل جمله قبلى بفرماید: (و لا الاحیاء و لا الاموات) براى این است که فاصله زیاد شده بود، ناگزیر (ما یستوى) را تکرار کرد تا معنا را در ذهن شنونده تجدید کند.
و این چند جمله پشت سر هم یعنى جمله (و ما یستوى الاعمى و البصیر) و (و لا الظلمات و لا النور)، و (و لا الظل و لا الحرور و (و ما یستوى الاحیاء و لا الاموات ) تمثیل هایى براى مؤمن و کافر است و مى خواهد تبعه و اثر اعمال این دو طایفه را شرح دهد.
و منظور از جمله: (ان اللّه یسمع من یشاء خدا مى شنواند هر که را بخواهد) مؤمن است، که قبلا مُرده بود، و خداى تعالى زنده اش کرد، و هدایت را به گوشش شنوانید، چون در نفس، استعداد آن را داشت، لذا دربارۀ مؤمن فرموده: (او من کان میتا فاحییناه و جعلنا له نورا) و اما منظور از این جمله رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) نیست؛ چون آن جناب وسیله هدایت است و هدایت هم همانا هدایت خدا است.
و مراد از جمله (وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ) اموات است یعنى کفارى هستند که خاصیت پذیرفتن هدایت را ندارند؛ چون دلهایشان مُهر خورده.
إِنْ أَنْتَ إِلَّا نَذِیرٌ. این انحصار که مى فرماید: (تو بجز نذیر چیز دیگرى نیستى)، انحصار حقیقى نیست، بلکه انحصار نسبى است، و معنایش این است که: تو وظیفه اى به جز اِنذار خلق ندارى، و اما هدایت آنکه هدایت مى شود، و اضلال آنکه گمراه است و هدایت نمى پذیرد به خاطر اینکه خدا به کیفر اعمال زشتش گمراهش کرده، کار خداى سبحان است...
إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیرًا وَنَذِیرًا وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِیهَا نَذِیرٌ. مفاد این جمله آن طور که سیاق اقتضاء دارد، این است که: ما تو را فرستادیم، تا بشیر و نذیر باشى، و این کار ما کارى نوظهور و غریب نیست، براى اینکه هیچ امتى از اُمم گذشته نیست، مگر آنکه نذیرى در آنها بوده و گذشته، و این فرستادن بشیر و نذیر از سنت هاى جارى خدا است، که همواره در خلقتش جریان دارد.
و از ظاهر سیاق برمى آید که مراد از نذیر پیغمبرى است که از ناحیه خدا مبعوث شود. ولى بعضى از مفسرین نذیر را به مطلق کسانى تفسیر کرده اند که بشر را انذار مى کنند، چه پیغمبر باشد و چه عالمى از علماء لیکن این تفسیر خلاف ظاهر آیه است... المیزان.
محرَّمات اسلام
ص یصد و نه : علت این که کیفر غیبت [دامنه: بدگویی پشت سر]، بزرگ و خطرناک یادشده، این است که غیبت مشتمل بر مفاسد بزرگ و خطرناک است و با هدف خدای حکیم _نسبت به تحکیم وحدت دل ها و ارتباط ها_ منافات دارد. (نظر شهید ثانی در کتاب رسائل العشر)
ص سیصد و سه : امام صادق: هر کس دوست داشته باشد مردم به دنبالِ او حرکت کنند و او پیشوا و رئیس آنان باشد، خود و دیگران را هلاک خواهد کرد... ریاست طلب و هر کس فکرِ ریاست دارد، معلون هستند.
ص ششصد و پنج : بعضی از فُقها، عشق به غیرِ خدا و پیامبر و ائمه و همسرِ حلال و پدر و مادر و صُلحا و نیکان را، اگر در حد جنون یعنی شبیه عشق لیلی و مجنون باشد، حرام دانسته اند. این نوع عشق ها بیماری محسوب می شود و چه بسا موجب فضیحت و رُسوایی خواهد بود.
شیخ محمد طالبی
مرحومه فضّه (به معنی نقره و زر)، مادر آقای منصور شعبانی.
مرحومه فاطمه. همسر دوم مرحوم علی اکبر آهنگر دارابی؛ زن و شوهر هر دو خادم الحسین تکیه بالای دارابکلا بودند.
مرحومه لیلا. همسر مرحوم سید ابوطالب هاشمی دارابی. به عبارتی مادر آقایان مرحوم سیدحسین، سیدقاسم، سیدعلی اکبر، سیدعلی اصغر و ... .
مرحومه رُبابه. مادر آقایان رمضان، موسی و حسین رمضانی و ... .
مرحومه آسیه. مادر آقایان جلیل محسنی و قاسم و محمد و ... .
روح همۀ رفتگان و روح این روحانی دل پاک و دختران گرامی اش غریق رحمت حضرت حق باد. تا معرفی روحانی دیگر در امان خدا.
آنچه بر من گذشت ۵۹
یادم است آیت الله شیخ صادق خلخالی _نماینده قم در مجلس شورای اسلامی_ جهت دیدار با طلبه ها آمده بود آنجا. او خود نیز در شهر ری حوزۀ علمیه داشت. کمی برای ما سخنرانی خودمونی کرد. بعد، کنار طلاب راحت و خندان نشست و گپ و گفت کرد. مسائل سیاسی و چندخبر گفت و رفت. شب ها به پشت بام امامزاده می رفتیم، مباحثه می کردیم. نیز بحث سیاسی می نمودیم. هم مباحثۀ من که یک طلبه ی مبتدی بودم، یکی از فرزندان علامه حسن زاده بود. او فردی شایسته و دوستی بسیارخوش خنده و خوش لباس و زیبا بود. تفکری باز، داشت. اسمش حسین بود. (اگر اشتباه نکنم)
آنجا سُهر و فیروزان به دلیل کشت شالی برنج و باغات، پَشه هایی سمج و انبوه داشت. بی اندازه آزاردهنده. مدیران مدرسه به مدد مردم روستا، از قبل یک کامیون پِشکل گاو و حیواناتی چون الاغ و اسب و قاطر _به صورت خشک شده_ آورده بودند. شب ها، یکی یکی پشکل را روشن می نمودند تا دود کند و پشه ها رَم کنند. و می کردند. در وقت های اضافه، به باغ های اطراف سُهر و فیروزان می رفتیم و لذت می بردیم. داخل روستا که کمی از امامزاده شاه ابوالقاسم دور بود، می رفتیم. خیلی دیدنی بود. با مردمی مهربان و زیرک و مهمان نواز و انقلابی. من در سُهر و فیروزان با یکی از دوستان گرگانی ام بسیار وقت می گذراندم. او فردی جدی و پرمایه و شخصی بسیار اهل مزاح و خنداندن و در عین حال اهل فضل و دانش بود. اینک استاد دانشگاه است و باهم بشدت رفیقیم و مرتبط. برخی از دوستان آن دوره ام همگی در جبهه شهید شدند. روح شان شاد باد.
بادِ لکو و بادِ زلو
به قلم دامنه
به نام خدا
دو نکته در این لیف روح مینویسم:
یک: در نشست بررسی کتاب «اهل غرق» آمده است: یکی از ویژگی های قرآن آن است که نه تنها ما آن را قرائت می کنیم، بلکه او هم ما را قرائت می کند.
دو:در ایلام یا لرستان می گویند: بادها دو دسته اند: بادِ لکو که بادِ مسلمان است. یکی دیگر بادِ زلو که بادِ کافر است. این باور، جوهری اساطیری در ایران دارد.
یادداشتم از
علیرضا حسن زاده
ص دویست و چهل و یک
آنچه بر من گذشت ۵۸
قسمت ۵۸. به نام خدای آفرینندۀ آدمی. با آن که در جبهه بر ما بسیارسخت می گذشت و هیچ مسؤول و فرمانده ای به فکر هیچ کس در آن بحران عملیات والفجر8 نبود، به خاطر اسلام و ایران و امام و انقلاب و نظام تحمل می کردیم. در آنجا هم از بحث و گفت و گوهای علمی و سیاسی زیر گلوله ها و بمب و رگبارها دست نمی کشیدیم. چون اساساً میان ما رفقا علاوه بر تفریح و دوستی، فضای گفتمانی و فکری حاکم بود و این صبغه در روابط مان همیشه غلبه داشت. من چند نمونه از نوع رابطۀ فکری و سیاسی مان را در این قسمت از زندگینامه می نویسم که قبلاً در (اینجا) عکسها، مستندات، انواع جلسات، تنوع حاضرین نشست ها و برخی از نوشته ها را گذاشته بودم. طی سه دهه متوالی از دهۀ شصت به بعد در دارابکلا میان ما رفقا این نوع نشست ها و برنامه ها برقرار بوده و کماکان برخی از آن ابتکارات و خلاقیت ها و علایق حفظ شده است:
خبرها و خبرخوانی های سیاسی و منطقه ای در کنفرانس های جلسات «تحقیقات و مطالعات».
سال های شصت و سه تا شصت و هفت به مدت چهارسال هر هفته در شب های جمعه «مسابقات تحریض علم دارابکلا».
«نشست های مطالعاتی در روستای دارابکلا» شب های جمعه به نوبت در منازل رفقا.
نشست های هفتگی مستمر قرآنی روخوانی، تجوید و تفسیر.
نشست ماه.
اردوهای جنگل؛ هم تفریح، هم فکری.
جلسات طرح رمضان (افطار و جلسه اخلاق و اندیشه و سیاست و کتابخوانی و بحث)
طرح پکد (=پرواز کبوتر دانش) نامه نگاری مخصوص میان من و سیدعلی اصغر طی ده سال که بالغ بر سیصد نامه می شود با موضوعات سیاسی، جهانی، داخلی و معنوی و شخصی.
حضور رضویه. مسافرت زیارتی معنوی آبان ماه هرسال با رفقا به حرم امام رضا.
نشست با مسؤولان محلی و منطقه ای در شب های دارابکلا. که شاید بیش از دویست نشست با شخصیت های مختلف شده بود.
نمونه های دیگر که نام بردن از آن موجب طولانی شدن می شود.
در روستای چور و ننه مریوان

عِتاب خدا به انسان
مراد از علم نفس، علم تفصیلى است به آن اعمالى که در دنیا کرده، و این غیر از آن علمى است که بعد از منتشر شدن نامه اعمالش پیدا مى کند، چون آیات زیر [همین سوره] دلالت دارد بر اینکه انسان به اعمالى که کرده آگاه است... و مراد از نفس، جنس انسانها است، پس عمومیت را اِفاده مى کند. و مراد از آنچه مقدم و مؤخّر داشته، اعمالى است که خودش کرده، و سنت هایى است که براى بعد از مرگش باب کرده، حال چه سُنت خوب و چه سنت زشت، که بعد از مُردنش هر کس به آن سنت ها عمل کند ثواب و عِقاب را به حساب او نیز مى نویسند...یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ: این آیه شریفه انسان را مورد عِتاب [سرزنش، ملامت] قرار داده، سرزنش مى کند، و منظور از این انسان، افرادى هستند که مُنکر روز جزایند، چون دنبال این آیات فرموده: «کَلَّا بَلْ تُکَذِّبُونَ بِالدِّینِ». و معلوم است که تکذیب یوم الدین، کفر، و مستلزم انکار تشریع دین است، و این انکار هم مستلزم انکار ربوبیت خداى تعالى است، و اگر چنین شخصى را انسان خواند، براى این بود که حجت و یا شبیه حجتى باشد براى اینکه بفهماند نعمت هایى که در آیات بعد مى شمارد تمامیش براى تک تک انسانها نیست، بلکه مجموع آنها ثابت است براى تمام انسانها.
آیا باز رأی آری می دهیم؟
آری بازهم من رأی آری می دهم؟ اما به این شرط که: پهنۀ حکومت لُعاب آخوندی نگیرد یعنی حق حاکمیت ملت محفوظ باشد نه صِنف خاص و جناح راست.
آری بازهم من رأی آری می دهم؟ اما به این شرط که: همۀ مقامات در نظام از صدر تا ذیل، زِمامداری شان محدود و زمانمند و تحت نظارت باشد، نه مادام العمر و نامحدود و بی پاسخگو. چگونه می توان پذیرفت یک فرد چهل سال یعنی به اندازه عمر نظام، در یک شورای خاص، همچنان در قدرت بماند و به تاخت، بتازد!
آری بازهم من رأی آری می دهم؟ اما به این شرط که: هرگونه انحصار، سُلطه، اخلاق سلطنتی و شیوۀ ارباب رعیتی از چهره و تار و پود نظام محو گردد.
آری بازهم من رأی آری می دهم؟ اما به این شرط که: تعامل جهانی و مقاومت منطقی و شرعی باشد، نه تخاصُم منطقه ای و تضاد داخلی و دشمنی مَن درآوردی خاورمیانه ای.
آری بازهم من رأی آری می دهم؟ اما به این شرط که: خون و پیام شهیدان در رگ های نظام جاری باشد، نه پودر پوکِ میراثخواران و نااهلان و نابخردان و به تعبیر امام، خرمقدّسان.
آری بازهم من رأی آری می دهم؟ اما به این شرط که: نمازجمعه هایش، دولتی و دستوری؛ دانشگاه هایش، استبدادی؛ صداسیمایش، میلی و جناحی و باندی و شخصی؛ انتخابات های مردمی اش، نظارت استصوابی و تبعیض دیانتی و قومی و نژادی؛ مجلس شورای اسلامی اش، عصارۀ فضایلِ یک جمع و فردِ خاص؛ و در یک کلام فضای سیاسی فکری و اندیشه ای جامعه اش، شاغولی و بخش نامه ای نباشد. همین. والسّلام.
جهان داستان
به قلم دامنه. به نام خدا. کتاب جهانِ داستان را هنوز به انتها نبرده ام و همچنان به مطالعۀ آن مشغولم، ولی به معرفی آن می پردازم و پنج نکته از یادداشت هایم را به اشتراک می گذارم تا فرهنگ کتابخوانی در روح هر ایرانی همچنان مثل همیشۀ تاریخش دمیده باشد: جهانِ داستان، به ایران می پردازد به داستان ها و داستان نویس های ایران.تهران. نشر اشاره. نوشتۀ جمال میرصادقی.
جهانِ داستان
پاسخ یک دارابکلایی
به قلم جناب «یک دارابکلایی»: با سلام. با دیدن این پست شما «چرا امام علی را دوست می داریم؟» (اینجا) یاد ایام دانشجویی افتادم که یکی از اساتید برای کنفرانسی که قرار بود در دانشگاه برگزار گردد، مقاله ای نوشت که خلاصه ی نظرات دانشجویان بود. او در کلاسشان سوالی که شما عنوان پستتان قرار دادید را از دانشجویان پرسیدند و از آنها خواستند که دلیل علاقه شان را به حضرت علی برایشان بنویسند. اتفاقا مقاله ایشان یکی از مقالات برگزیده بود و به دانشجویانی که در این مقاله مشارکت داشتند، که من هم یکی از آنها بودم، یک جلد نهج البلاغه به ترجمه استاد محمد دشتی هدیه دادند. من هم نوشته بودم: علاقه خاص من به حضرت علی به دلیل شخصیت چند وجهی ایشان است. این انسان وارسته هم عادل، هم دلاور، هم مشاور، هم سخنور، هم فرمانده، هم دوست واقعی و دارای بسیاری از خصوصیات اخلاقی، انسانی و فردی است که می تواند الگو برای همه قشر از افراد جامعه باشد. او جامع الخصایص است. تولد این "حقیقت بر گونه اساطیر" را به تمام انسان های روی زمین تبریک عرض می کنم.
پاسخ دامنه
پاسخ عاصم
سلام. چقدر جالب که تو این روز، من روز پدرو تبریک میگم و پدر تولد منو، در این پست (اینجا) پدر کوه مجازی ست از راه دور، پدر آرامشی ست طوفانی، پدر قلبی ست مهربان. پدر کلمه ایست یا بهتر بگم کتابی ست که از توصیفش قاصرم، پدر تکیه گاهی ست از راه دور، پدر ستایش کردنی ست. پس خدا رو شاکرم به خاطر داشتن این نعمت بزرگ در زندگی چون؛
شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر نعمت، از کفت بیرون کند
عاصم طالبی دارابی
تهران. یازده نوروز نود و هفت
دامنه: به نام خدا. این تقارن مَیمون و مبارکِ تولد تو با میلاد سراسر برکتِ امام علی (ع)، سی و سه سال بعد نیز برات می افتد، نیز شصت و شش سال دیگر. نیز نود و نه سال بعد از امسال. پس حُسن اتفاقی بود برات امسال، آن هم نخستین بار، عاصم. پس، قدر بدان، قدر عاصم.
چرا علی را دوست میداریم؟
به قلم دامنه. به نام خدا. سؤال، ساده به نظر می رسد، اما پاسخی بی کران دارد؛ زیرا فضایل امام علی -علیه السّلام- بی شمار و غیرقابلِ شمارش است. هر شیعهی علی در پیروی از علی و حُبّ به او، دلایل ویژۀ خود را دارد، اما بسیاری از پیروان و عاشقان امام علی، با ذوق مشترک، با عقاید همسان و با باورهای همسو، امام علی را دوست میدارند. من چندتا را که به نظر من خیلی خیلی بینظیر و خاصِّ مشیئ و راهِ علیست، می نویسم که در درونم با آن زندگی میکنم:
۱. چون علی، بینوایان را شبانه و مخفیانه کمک میکرد. ۲. چون علی، بر هیچ شهروند، حتی بر مخالفِ شمشیر به دست، ستم نمیکرد. ۳. چون علی، بی هیچ مماشاتی حکومتگرانِ فاسدشدهی دولتش را عزل میکرد. ۴. چون علی، عدالت را معیار میدانست و افراد را با حق میسنجید نه حق را با فرد. ۵. چون علی، اولین حاکمی بود که گفت اگر مردم مرا بخواهند، حکومت را به دست میگیرم. ۶. چون علی، در دورهی سختِ ایثارگری بعثت و هجرت، ایثارگر شجاع و بیهمتا بود. ۷. چون علی، برای حفظ وحدت، ۲۵ سال سکوت کرد و در انزوای مطلق زیست. ۸. چون امام علی، راه است. جهت است. حق است. خداپرستِ اُسوه است. دنبالکنندهی سیرهی پیامبر اسلام است. محبوب تمام انبیاء است. وصیِّ حضرت مصطفی (ص) است. امیر مؤمنان است. امامِ همهی امامان است. رَه بَر اُمتِ اسلام است. گواه و شاهدِ نبوّت محمد رسول خدا (ص) است. الگوی انسان است. و در یک کلام جانِ همهی جانان است و عشقِ همهی عاشقان.
به مناسبت میلاد تماماًبرکتِ امیرِ سخن و عمل امام علی، در پایین صفحه دو سخن بسیارمهم امام علی را آوردهام تا هم مُبتَهج و شادمان شوید و هم متأمّل یعنی به فکرِ عمیق فرو روید. به عشق علی:
روزگار تباهى ها:
«یَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ لا یُعْرَفُ فیهِ إلاَّ الْماحِلُ وَ لا یُظَرَّفُ فیهِ إِلاَّ الْفاجِرُ وَ لا یُؤْتَمَنُ فیهِ إِلاَّ الْخائِنُ وَ لا یُخَوَّنُ إِلاَّ المُؤتَمَنُ، یَتَّخِذُونَ اْلَفْئَ مَغْنًَما وَ الصَّدَقَةَ مَغْرَمًا وَصِلَةَ الرَّحِمِ مَنًّا، وَ الْعِبادَةَ استِطالَةً عَلَى النّاسِ وَ تَعَدِّیًا...»
زمانى بر مردم خواهد آمد که در آن:ارج نیابد، مگر فرد بى عُرضه و بى حاصل، و خوش طبع و زیرک دانسته نشود، مگر فاجر، و امین و مورد اعتماد قرار نگیرد، مگر خائن ،و به خیانت نسبت داده نشود، مگر فرد درستکار و امین!
در چنین روزگارى، بیت المال را بهره شخصى خود گیرند، و صدقه را زیان به حساب آورند، و صله رحم را با منّت به جاى آرند، و عبادت را وسیله بزرگى فروختن و تجاوز نمودن بر مردم قرار دهند... (منبع)
پیامبر اسلام نیز فرمودند: ای علی! تو را هیچ کس نشناخت جز خدا و من. منبع
سلام عاصم
ارتداد خفی!
توضیح دامنه: دامنه نسبت به این متن پیش داوری نمی کند. صرفاً جهت انعکاس چنین دیدگاه در سلسله مباحث روحانیت ایران، مبادرت می کند: «جواد شریفی طلبه حوزه علمیه مشهد نوشت: به اقتضای صرف ده سال از عمرم در حوزه علمیه و تجربه و مشاهده و مصاحبههای مکرر با بسیاری از طلبهها میتوانم مدعی وجود «ارتداد خفی» در میان حوزویان باشم. منظورم از ارتداد خفی این است که قبسی [=شُعله ای] از آتش مدرنیته و جهانی شدن و علوم انسانی دامن حوزه علمیه را نیز گرفته و این سه گانه جادویی، ذهن و ضمیر بسیاری از طلبهها را با تشکیکهای جدی روبرو کرده است. نُرمهای اعتقادی که از سوی حوزه علمیه به طلبهها تحمیل میشوند دیگر به اندازه کافی قانع کننده نیستند و بسیاری طلبهها این اعتقادات را پس میزنند اما به علل گوناگونی که اینجا مجال طرحش نیست توان این که بی اعتقادی خود را آشکار کنند ندارند...
کوتاه سخن این که در حد مشاهدهی محدود نگارنده، روبرویی ولو اندک و سطحی برخی طلبهها با مدرنیته، جهانی شدن و علوم انسانی، با تغییر نرمهای اعتقادی طلبهها، نرمهای رفتاریشان را نیز تغییر داده است. این نکته در کنار مسللهی فردیتهای روزافزون و عطش یونیک بودن انسان مدرن، “طلبههای نا طلبه” را پدید آورده است. به عقیدهی من _ اگر نگویم همه یا بیشتر _ بخش قابل توجهی از طلبههایی که با داشتن لباس روحانیت، مینوازند، میخوانند، حرکات ورزشی نمایشی اجرا میکنند، استندآپ میکنند و… به منظور بروز دادن فردیت ویژهشان است. آنها از طرفی میخواهند به آن چیزی که علاقه دارند بپردازند و از طرف دیگر میخواهند بخاطر این کنشهای غیرمعمولشان از سوی حوزهی علمیه، همصنفان خود و قشر سنتی جامعه سرزنش نشوند. برای این منظور آنها اهدافی روبنایی برای خود تعریف میکنند... .» منبع