اهمیت طلبگیِ خواهران
به قلم دامنه. به نام خدا. به چند علت از طلبگی خواهران در حوزههای علمیه خرسندم و با روند آن موافق؛ گامی که میتواند مسیر زندگی، سبک زندگی و آیندهی ایران را درخشندهتر نگه دارد.
۱. از دیرباز زنان از تحصیل بازمانده بودند، دستکم به سه دلیل: محیط نامناسب آموزشی، فکر بستهی خانوادهها و نیز تمایل نداشتنِ زنان به درس و علم زیر سایهی مردان. بنابرین گام بلند حوزه برای حضور مؤثر زنان مؤمن برای کسب علم دین و دانشهای همپیوند حرکتی خردمندانه و آیندهنگرانه است.
حوزهی علمیهی خواهران الزهرای بندرعباس
۲. از آنجا که استعداد و هوش زنان نه فقط از مردان کاستی ندارد، حتی پیشی هم دارد، و علاوه بر آن روح لطافت در زنان دائمیتر است، ازینرو آموختن علم دین و معارف در سطح تخصصی و کارشناسی توسط آنان، میتواند مسیر اندیشهورزی دینی را قویتر و لطیفتر کند و روح و روند جامعه را از کانون خانواده تا کانون سیاست، اصلاح کند و به صلاح و فلاح برساند.
۳. همیشه جامعهی انسانی -ازجمله جامعهی مذهبی- از ترکیب جمعیتی تقریباً نصف-نصف میان زن و مرد برخوردار بوده است. پس نمیتوان نیمی از نفوس را از درس و بحث خصوصاً علم دین محروم ساخت و آنان را به حساب نیاورد. حرکت حوزه درینباره یک حرکت ایدهآل و مطلوب بود و زنان علاقهمند به طلبگی را از فقدِ آموزشی رهاند.
۴. خواهران طلبه با کسب این علم و رسیدن به درجهی فضیلت و اجتهاد و حتی کمتر از اجتهاد، قادر خواهند بود تربیت جامعه را به سمت کمالات و افزایش پاکزیستی و پاکدستی هدایت کنند، زیرا تسلط آنان به دانش کار تعلیم و تعلم را عالمانه میکند که علم در کنار تزکیه به سرانجام نیکو میانجامد.
۵. این نگاه در حوزه موجب میشود انگِ غلط "تبعیض جنسیتی" از دامن آن جایگاه مذهبی پاک شود و نیز آن دسته از خشکهمقدسان که قائل بوده یا هستند "زن حق ورود به اجتماع را ندارد" در اقلیتِ محض قرار گیرند. و بدتر از همه، تز منحط زن "جنس دوم" ! است و نیز باور تقریباً رایج "زن از پهلوی مرد آفریده شده" را خنثی میکند.
۶. یک خطر دنیای طلبگی خواهران را تهدید میکند و آن خطر مُهلک خرافه است. از آنجا که انسان به افسانه و خرافه و داستانهای خیالبافیشده، زود اُنس میگیرد و زنان به علت روحیات عاطفه و احساس ازین آسیب و آفت، بیشتر سهم میبرند، پس طلاب خواهر باید بهشدت و بیش از سایر شهروندان مراقبت کنند در دام خرافه نیفتند که مسیر وحی و عقل و عترت با خرافه و داستانبافیها مرزبندی جدّی دارد. به نظر من، فقط با تسلط در فهم قرآن و پرهیز از روایتزدگیِ اخباریگرایانه، میتوان این دام و آسیب را از پیش رو بهکلی برداشت و یا لااقل خنثی کرد. بیشک قرآن و عترت با هماند، اما باید محکم به آن چنگ زد، نه سست و لغزان. / ۸ آذر ۱۳۹۹.