تربیت قرآنی از نظر طالقانی
به قلم دامنه: به نام خدا. قرآن، «قلبِ تعلیم» است. چندی پیش از «آکادمی مطالعات ایرانی» مقالهای به نوشتهی آقای «عزتالله مهدوی» (منبع) دربارهی مرحوم آیتالله سیدمحمود طالقانی (۱۳۵۸ - ۱۲۸۹) خواندم، که نکات ارزندهای داشت. با بهرهگیری از محتوای آن مقاله و نیز آشناییهایی که پیش ازین، با آراء و افکار مرحوم طالقانی داشتم، این متن را فشرده نوشتم:
چندین خصلت، مرحوم طالقانی را نزد مردم برجسته و نستوه و سترگ نگه میداشت؛ ازجمله: شفقت، حکمت، صلابت، نواندیشیِ دینی، تعامل با مبارزین، خردمندی، عقلانیت، شکیبایی، سادهزیستی، مردمیماندن و... . ویژگیهایی که جامعهی ایرانی بدان پایبند و علاقهمند بوده و اکنون نیز سخت به آن نیازمند است.
طالقانی در رویکرد خود به منابع قرآنی، نه فقط برای نوسازیِ انسان معاصر، که برای جامعه نیز میکوشید. او به احیای تفکر دینی و «وَجه هدایتی قرآن» پرداخت که در منظرش کتابیست برای احیا و بسط آزادیهای انسانی و نفی هرگونه صورتبندیهای استبدادی.
ایشان در صفحهی ۴ مقدمهی «تنبیهالاُمّه« اثر مشهور مرحوم آیتالله نائینی مینویسد: «از آن روزی که اینجانب در این اجتماع چشم گشودم، مردم این سرزمین را زیرِ تازیانه و چکمهی خودخواهان دیدم.» و در صفحهی ۱ جلد اول تفسیر خود «پرتوی از قرآن» میگوید:
«قرآن آمد تا پرتو هدایت آن، زوایای روح و فکر و نفسیّات و روابط حدود و حقوق خلق را با یکدیگر، و همه را با خالق، و اعمال را با نتایج، روشن ساخت و نفوس را رو به صلاح و اصلاح، به پیش برد و استعدادهای خفته را بیدار کرد و به جنبش آورد.»
طالقانی به دنبال راهحلهایی بود که به کاهشدادنِ آلام و دردهای بشری بینجامد و درین راه تلاش میکرد با ترویجِ «تعامل و مدارا» از انبوه هزینههای نشئتگرفته از اصطکاک نیروهای جامعه، بکاهد.
به نظر او چند حجاب (=پرده، حائل) در انسان، مانع از هدایت قرآنی میشود شامل این حجابها:
۱. حجاب بیتفکری؛ که عمق ضمیر را فرا میگیرد.
۲. حجاب دانشِ کاذب؛ که مانع جدی تدبُّر در قرآن است.
۳. حجاب تحمیلِ پیشفرضهای خود بر قرآن؛ که مرحوم طالقانی درینباره تأکیدِ اکید دارد که «باید بگذاریم آیات خود سخن بگویند.»
طالقانی در مسیر مبارزهی سیاسی با رژیم سلطنتی پهلوی، مسئلهی «تعلیم و تربیت» جامعه را نیز مدّ نظر داشت. او انسان را «منفعلِ جاهل» فرض نمیکند بلکه برای انسان «دامنهی مسئولیت» قائل است. از نظر ایشان -که در سال ۱۳۲۵ مطرح کردند- تعلیمات قرآن برای ایجاد عالیترین محیطهای تربیتی خانواده و جامعه است تا «همهی قوای انسان باهم رشد کند و انسان از همهی احساسات چشم و گوش و عواطف و شعور و وجدان، درست بهرهمند شود.» زیرا از منظر ایشان «تربیت، ایجاد وسایلِ رشد و تعادل میان قوای ظاهری و باطنی است.»
مرحوم طالقانی، قرآن را در «قلبِ دستگاهِ تعلیم و تربیت» مینشانَد و در تفسیر جزء سیام قرآن مینویسد: « کارِ قرآن نوسازیِ انسان است.» زیرا معتقد است «قرآن، شعور و ضمیرِ آدمی را بر میانگیزد.»
آن عالم نستوه یکم شهریور ۵۸ در جمع صاحبمنصبان داخلی و سُفرای خارجی فرمودند: «در تمام مدارس ما از ابتدایی تا دانشگاهها، باید قرآن و هدفهای قرآنی و نه قرائتِ قرآن و نه برای ثواب، در تمام کشورهای اسلامی درس داده شود.» و در سوم بهمن ۵۷، از معلمان درخواست کرد «که در سایهی تعالیم عالیهی قرآن و با برخورداری از فرهنگ غنی اسلامی و ملی» دست به آموزش و تربیت بزنند. آری؛ از منظر آن بزرگمرد مبارز، قرآن، قلبِ تعلیم است. روحشان همآره شادمان و نامشان همیشه ماندگار.