نماز میخوانیم؛ پس کمی از نماز بگوییم
دوشنبه, ۱ آذر ۱۴۰۰، ۰۸:۴۶ ق.ظ
پست ۸۰۳۹ : به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. نماز میخوانیم؛ پس کمی ازین بگوییم. هنگامی که این عبادت را انجام میدهیم همزمان احساس سه بزرگداشت میکنیم؛ دستکم، بزرگداشتِ: خدا، خودمان و خوشیهایمان. به واژگان نماز وقتی مینگریم میبینیم از همان اَقامه تا اِقامه همه محکم است و مُتقن. هیچ واژهای در آن پَست نیست. همه قشنگ، همه قایّم، همه فاخر و فخیم. نماز فرد را به فرا میبرَد، چون سرشت فرد، فرومایه نیست، فرامایه است، گرانپایه. پس به نماز میایستیم.
اما من خود، حق نماز را خوب نپرداختهام، گرچه از کودکیام به قبله ایستاده و هرگز تارکالصّلات نشدهام. بله، در نمازخواندن شتاب کردهام که تا میتوانم اولِ وقت را از دست ندهم ولی خواندنِ نماز را شتاب کردهام که نباید میکردم؛ زیرا نماز را باید با تأنی گزارد نه بهشتاب. من ولی نمازهایم را گُزاردم، اما نه به تأنی، بلکه به شتاب. البته به اعتقاد، برین نظرم نماز را باید در حد وسط اقامه نمود. نه تندِ تند و نه طولانیِ طولانی. بلکه عادیِ عادی. دیگر این که شخصاً علایقم این است نماز را بهتنهایی باید گزارد، نه به جماعت. گرچه اعتقادات به استناد آیهی ۴۳ سورهی بقره، میفرماید وَ ارکعُوا مَعَ الرَّاکِعین: و همراه رکوعکنندگان رکوع کنید. یعنی محبوبیت جماعت. اما احساسات میفرماید فُرادا. چه کنم که من روحیهام فًرادا را میپسندد؛ بهتنهایی و تکوتنها نمازایستادن. خواهش من از خدا این است بر من ببخشاید و نمازهای سریع ولی از سرِ باور و دلباختگی مرا بپذیرد. میپذیرد؟ خدایی که من میشناسم چنان بخشنده و مهربانخدایی است که نه فقط میپذیرد بلکه میبخشد و حتی میبخشاید. رزق و روزی و فراوانی را.
| لینک کوتاه این پست →
qaqom.blog.ir/post/1995
۱۴۰۰/۰۹/۰۱
نمازهایتان مقبول درگاه خالق بی نیاز و مشمول عنایت خدای بی انباز...
به قول حضرت حافظ:
زاهد و عُجب و نماز و من و مستی و نیاز
تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد ...
و چقدر صادقانه و با جنس جناس، آرایه بستی مطلع داستان نمازت را.
برخلاف شما من بر نماز جماعت تأکید دارم. لیکن جماعتی که اصل و حواشی آن به اختصار باشد و البته شخصیت علمی، عملی و معنوی امام جماعت هم برایم بسی مهم است. مع الوصف طولانی و کشدار بودن نماز را در حالت فرادا خیلی می پسندم و مقیدم که حتی المقدور بر آن اهتمام داشته باشم... فقط خدا کند همانگونه که به اول وقت و دقت در صحت نماز مراقبه داریم، در مقبولیت نماز هم گرفتار قصارت و صغارت نشویم. و باز به قول حضرت حافظ:
خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد
به آب دیده و خون جگر طهارت کرد
امام خواجه که بودش سر نماز دراز
به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد.
فقط در سطر سوم، دلیل تقدم اَقامه بر اِقامه را نفهمیدم... و چون نفهمیدم نمی دانم. اما به نظرم افادۀ معنایی آن در تقدم اِقامه بر اَقامه مقبول تر باشد.