مجموعه پیامهایم در مدرسه فکرت
چهار تا خبر چهار تا نظر
از لابهلای روزنامههای ۳۱ فروردین ۱۴۰۲ کشور
به نام خدا. سلام. متن تنظیم خبر و تدوین نظر هر دو از دامنه است. اینک بنگریم مهمهایش را:
خبر یکم را : از روزنامهی «سیاست روز» آقای یوسفپور گویم که تیتر مراسم تاجگذاری چارلز سوم پادشاه انگلستان روز ششم ماه «مه» که میشه شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ برگزار میشود. گراهام اسمیت رهبر "جنبش جمهوریخواهان" انگلیس هم گفت همان روز در مسیر عبور پادشاه، تظاهراتی اعتراضی ضدسلطنتی علیهی چارلز با پلاکاردهای زرد! برگزار میکنند و بر آن خواهند نوشت: «تو شاهِ من نیستی». منبع.
نظر: همان بالای این روزنامه خبر رفراندم در ایران است که جواب خوبیست به خبر تاجگذاری چارلز سوم. انگلیس، ضد سلطنت تظاهرات هست، در ایران اما عدهای شوطّیکُن! برای رفراندم و بازگشت به سلطنت مشغول جیغ و داد؛ حتی اگر سومی پهلَوی به اسرائیل روَد و دریوزگی ورزَد. دامنه بگذرد.
خبر دوم را : از روزنامهی «آذربایجان» واگو کنم که حجت الاسلام آلهاشم دادِ سخن داده که "به نظر من دفاع فردی، سازمانی، نهادی، جمعی یا گروهی کمفایده است و نتیجه کاملی نمیدهد. این موضوع باید به صورت متمرکز و دولتی حل شود و تمام جمعها و گروههای مَجازی طبق نقشه و برنامههای مدون دولتی، هماهنگ عمل کنند. منبع.
نظر: این سید خوب یعنی سید محمدعلی آلهاشم البته روحانییی مردمی هست و با آه آنان آخته و آغشته. ولی ماها دیدیم هر کجا همآهنگی شعار شده، دولتها خرابخریبتر کردند. همین ماشین برای مردم بس، که از بس با همآهنگی، قیمتش را به اَفلاک بردند، خریداران را به اِفلاک و فلاکت رساندند!





![فقط ۱۳ را به در نکنیم! تاریکی تاریخی را هم به در کنیم! به نام خدا. سلام. مسعود رجوی و موسی خیابانی با جمعی از اعضای خود نزد امام میروند. کی؟ ۶ اردیبهشت ۱۳۵۸. کجا؟ قم. نجف نیز پیش امام دیداری صورت گرفت. آن دو سرِ سازمان به امام چه گفتند که امام بر تلاش سازنده برای نجات کشور تأکید کرد و فرمود: «اسلام بیش از هر چیزی به آزادی عنایت دارد و در اسلام خلاف آزادی نیست؛ الاّ در چیزهایی که مخالف با عفت عمومی است." این دیدار در منابع این گونه روایت شد که بیشتر روحانیون (نه سنتی، بلکه روحانیون انقلابی) با دیدار امام با آنان مخالف بودند و جالب این که یکی از مخالفان دیدار مرحوم منتظری بود. برای منِ مایل به دانستن مسائل انقلاب این قطعه گنگ ماند، چون اطلاعاتش قطرهچکانی صورت گرفت. نقل است این دیدار ظاهرا" با نقش مرحوم سید احمدآقا منعقد شد. جَسته و گُریخته آن جلسه را میگشتم ولی پراکنده چیزی عایدم میشد. خواستم در صحن بیاورم تا اگر کسی اطلاعاتی در دسترس دارد از بیخبری یا کماطلاعی ما را به در آورَد. گویا امام اصلیترین "معضلات" را گوشزد کرد و "راهکار" هم به آن دو تن ارائه داد. "تغییر ایدئولوژی سازمان را که ۱۳۵۴ رخ داد به رخ آنان کشید.مستقیم رفت سراغ بازسازی آنان به تعبیر مرحوم هانری کُربن "جشن تحول" نه "جشن تولد". امام از درِ نصیحت وارد شد و فرمود: «به من گفته بودند اینها اینطور هستند این تیپ هستند و من گفتم که اگر اشتباهی شده و اگر مسئلهای به وجود آمده مربوط به گذشته است. به هر جهت شما جوانید الان انقلاب شده و مردم ما متحول شدهاند. شما هم میتوانید اشکالاتتان را برطرف کنید.» البته امام از تمایلات چپگرایانه و مارکسیستزدگی برخی مجاهدین خبر داشت. لذا از آنان خواست به جای مکتب مارکس "به تبلیغ علیهی مارکسیسم" مشغول شوند و در "کارخانهها کارگران را از چپگراشدن" پرهیز دهند. خود موسی خیابانی در گزارشی از آن دیدار نوشته بود که امام «در لفّافه خواست تا مبارزه علیهی مارکسیستها را بردوش ما بگذارد." نقل است عکس آن دیدار را یک عضو سازمان، مخفی انداخت که واکنش امام را برانگیخت اما با دخالت سیداحمدآقا دوربین به آن عضو برگردانده شد. سازمان پیشنهاد تحول درونی و مکتبی و مشیء همکاری را عملا" رد کرد و مسعود رجوی در خرداد ۱۳۵۹ در امجدیهی تهران (ورزشگاه شیهد شیرودی الآن) سخنرانییی خشونتآمیز ایراد کرد. جالب این که سران حکومت را اهل مماشات و بدتر از آن وابسته به امپریالیسم آمریکا اعلان و خود را "رهبر" معرفی کرد. آنجا بود که امام در ۴ تیر ۱۳۵۹ وارد افشاگری شد و هشدار داد. چند جمله از آن: «باید ببینید چکارهاند این جمعیتهایی که افتادهاند توی این مملکت و دارند خرابکاری میکنند و معالأسف، بعض اشخاص هم که متوجه این مسائل نیستند، یک وقت آدم میبیند که طرفداری از اینها کردند یا یک چیزی گفتند، آنها از آن استفاده طرفداری کردند. اینها گول میزنند، همه را گول میزنند. اینها میخواستند من را گول بزنند. من نجف بودم، اینها آمده بودند که من را گول بزنند... بعضی از این آقایانی که ادعای اسلامی میکنند، آمدند در نجف، [یکی]شان بیست و چند روز آمد در یک جایی، من فرصت دادم به او حرفهایش را بزند. آن به خیال خودش که حالا من را میخواهد اغفال کند... بعضی از آقایان محترم، بعضی از علما، آنها هم به من کاغذ نوشته بودند که اینها انَّهم فِتیَهٌ؛ قضیه اصحاب کهف. من گوش کردم به حرفهای اینها که ببینم اینها چه میگویند. تمام حرفهایشان هم از قرآن بود و از نهجالبلاغه، تمام حرفها... اسلام همیشه گرفتار یک همچو مردمی بوده است که با اسم اسلام، میخواستند اسلام را بکوبند. مگر محمدرضا قرآن طبع نمیکرد؟ مگر سالی یک دفعه نمیرفت به مشهد؟... خیلیها باورشان آمده بود: خب، یک شاهی است که دارد میگوید قرآن و دارد میگوید اسلام و دارد میگوید چه. خُب، چه کارش دارید؟ ما مدتی باید زحمت این را بکشیم که آن چهرهی دوم این را به مردم بفهمانیم... ما اگر بتوانیم آن چهرهی دوم این جمعیتها را... معرفی کنیم، آن وقت ما پیروز میشویم». یک نکتهی نتیجهگیری: وقتی جشن تحول نگیرد (فرد یا سازمان و فقط دل خوش کند به جشن تولد و تأسیس) مثلاً میشود حال و وضع اکنونِ سازمان ترور مسعود رجوی که کاملاً در قعرِ تحتالحمایگی آمریکا فرو رفت. از لجنزار هم هر موجودی -حتی اسب تنومند آبی- هر چه بیشتر دستوپا و تقلّا کند، عمیقتر در کام لجن غرق میشود. سرِ این سازمان در امجدیه ورزشگاه شهید شیرودی، سران نظام را وابستگان آمریکا! خوانده بود، اما تاریخ، تاریکی را کنار زد و دید او بود فرانسه را ترک کرد، کنار صدام رفت و حکومت پادگانی اشرف! ساخت، بعد در پناه پایگاه لیبرتی آمریکا در بغداد جمع شدند و حالا توی جلگهی تیرانا مشغول پراکنِش شنیعترین رفتار علیهی کیان ایران. | ۱۳ فروردین ۱۴۰۲ | ابراهیم طالبی دارابی دامنه](https://media.farsnews.ir/Uploaded/Files/Images/1402/01/11/14020111000621_Test_NewPhotoFree.jpg)








