بَتونهکاری جمهوری اسلامی!
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. هر دولتی آمده، خواسته بتونهکاری کند و در بروَد. فقط اسم عوض میکنند! یکی گفته «تعدیل». یکی گفته «اصلاح». یکی گفته «تغییر». یکی گفته «اعتدال». یکی هم، هماینک گفته «تحول». لابد دگراندیشان! هم بر فرض محال بیایند میگویند: «دگرگونی». بخوانید: واژگونی! و خلاص! زهی خیال!
از همان اوایل انقلاب، سال ۵۷ تا ۶۰ ما هم از بس شوق و شور داشتیم با «زاماسکه»ی چسبناک، اعلامیه بر در و دیوار میچسباندیم و روی گروهکها و ضدانقلاب را مثلاً کم میکردیم. آنها شبنامه منتشر میکردند و پنهان و پیدا پارچهنوشته.
بیست و دو بهمنِ چهل و سومین سال انقلاب اسلامی
حالا کار این جناح و آن جناح با چند شاخه و لجنههای مندرآوردی، شده چیزی شبیه بَتونهکاری جمهوری اسلامی! که فکر میکنند با مقدار خمیری چسبنده میتوانند لکهها را صافکاری کنند و از دیدِ مردم بپوشانند و یا شاید هم بزَکی کرده باشند و رفع تکلیفی! جالب این است این خودشان بودند که قطار انقلاب را آنقدر بد راندند و بدنهی آن را چنان به کوه و کمر و جاده و لوکوموتیو مقابل زدند و از جاده پرتِ پرت شدند.
بگذرم. باز هم ملت مأیوس نیست و میخواهد ببیند تا کی این بتونهکاریها، تمام میشود و رنگِ آخر را میپاشند؛ تا خاطرشان جمع شود این نظام «مبتنی بر اسلام» و «متکی بر ملت» و برآمده از «خون شهیدان»، در برابر باد و طوفان و بوران زنگ نزند و بانگ جرَس حقش، با دو بال مقاومت فعال و تعامل فعال، نزد جهانیان بلند باشد و پیش ایرانیان سربلند. والسلام.