- دوشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۴
- ۰۷:۵۰
کندن کوه با درزِن. نگارش ۱۸ ، ۶ ، ۱۴۰۴ : ابراهیم طالبی دامنه دارابی. چاپ صبح. روزگاری امام خمینی حتی برای حرفهای فقهی خود، با فشار و بیادبی تنگنظران حوزه، مواجه میشد، کم نمانده بود، تکفیرش کنند. مثال میزنم:
در مبحث فقهی مکاسب (=کسب و کار و بازار) نقل و انتقال قرآن به غیرمسلمان، غالباً از نظر فقیهان حرام بود، اما امام خمینی -که آن زمان در قم به "حاجآقا سیدروحالله" شهرت داشت و نفوذ هم نداشت- شجاعت ورزید و خَرق عادت کرد و گفت دادن قرآن به غیرمسلمان نه تنها حرام نیست، بلکه گاهی واجب است. حتی در توضیح آن، ادلّه آوُرد اگر به یک غیرمسلمان قرآن ندهیم و او بخواهد مسلمان شود، چگونه این امر صورت گیرد.
من گرچه دینداری را با وجه عقل و عرفان، بیشتر به توحید و پیام نبوت منطبق میدانم، اما فقه و اجتهاد هم کارکرد برای مقلدان و محققان دارد. البته اجتهاد، واقعاً اجتهاد باشد. بیشتر اجتهادات حوزه، رونویسی از روی دست هم بدل شده است که کمی از تقلید کور و گرهی کلاف ندارد.
وای! چه حرف دقیقی زد مرحوم محقق (=آقاضیاء) آن فقیه ستُرک که گفته بود اجتهاد مانند "کندن کوه با سوزن" است؛ یعنی آنقدر مشکل و سخت که حوصله میخواهد و صبر و دقت. مدتیست نه کوه معلوم است، نه سوزن و درزِن. سواد در حوزه -نه بهکلی ولی بهشدت- رخت بر بست. زمانه دخیل شد و حکومت جمهوری اسلامی ایران، که همهی آنان را برای خود، به خدمت گرفته است. اینه که حوزه تقریباً به یغما رفت، حتی به کِرختی و کُما.
| لینک کوتاه این پست →
qaqom.blog.ir/post/2697