دامنه: ۱. درین فکر هستم متولیان دین -اسلامشناسان بهطور عام- به نسبت پیشرفتِ علم و فن در جهان که به تغییر زندگی و افکار و حتی دگرگونی در خیال بشر انجامیده، از سرعت کمتری برخوردارند و لذا آن توان علمی مورد انتظار را برای دین ندارند تا آموزههای دین خدا را قابل فهم و مورد قبول نسل رو به جلو کنند. همین موجب گردیده نسل نو میان دین و آنچه در جهان تکنولوژی میگذرد ربط نبیند و ای بسا دین را عقبتر از قافله بداند و حتی امری مانع از پیشرفت. گرچه این نوع نگاه به دین خطاست، اما گمان کنم وجود دارد. نکته: من بنا گذاشتم برای پیشنهاد شما فقط به داشتههای مطالعاتیام و آنچه در لحظه به فکرم رسیده اکتفا کنم؛ یعنی نه به هیچ منابعی رجوع کنم و نه حتی یادداشتهای خطیام. میخواهم خودم ببینم تا چه اندازه شناختم خطا دارد یا نه. و چه مقدار ذهنم مرا در داشتههایم یاری میدهد.
پاسخ وارده به دامنه: بحث را همان طور که از شما انتظار می رفت، از نقطهی خوبی آغاز کردید. انگشت را درست گذاشتید روی مرکز درد، دردی که احساس آن بین من و شما احساس مشترک است و به عبارت دیگر همدل هستیم، و همدلی هم ( چنان که می دانید ) از همزبانی خوشتر است. نوشتهی شما را به صورت زیر خلاصه می کنم :
۱ - متولیان دین در مقایسه با پیشرفت علوم و فنون در جهان که باعث تحول در فکر، فرهنگ و به تبع ان زندگی بشر شده عقب ماندند.
۲ - عقب ماندن متولیان رسمی دین از قافله دانش وفرهنگ جهانی باعث ناتوانی آنان از بر آوردن انتظارات جامعه از دین گردیده .
۳ - بر آورده نشدن انتظارات جامعه از سوی متولیان دین موجب فاصله افتادن میان انها و جامعه و به ویژه نسل جدید شده .
۴ - فاصلهی یادشده بسا موجب این تصور شده / می شود که اصولاً دین، ناسازگار با علم، وضد پیشرفت است و لا جرم باید کنار گذاشته شود.
چنان که عرض شد، من با آنچه آوردید موافقم، و اضافه می کنم که اگر انان دیر بجنبند و جبران عقب ماندگی خود نکنند نسل های آینده شاهد دوگانهی ( متولیان دین - جامعهی بی دین ) خواهند بود.
۲۳ بهمن ۱۴۰۰
پاسخ وارده به دامنه: ۲. آوردهاید «اگر آنان -متولیان دین و اسلامشناسان آزاد- دیر بجنبند و جبران عقب ماندگی خود نکنند...». از همین روزنهی جدید جالبی که بر دنبالهی بحث گشودهاید، به ذهنم این فکر، بارش کرده که دین همواره به دیندار و دینشناس لازم دارد و تا دینشناسان از خود توانِ علمی و فهمِ دینی بروز ندهند، متن مقدس بهتنهایی نخواهد توانست با مردم روزگار حرف بزند؛ گویی صامت است. من فکر میکنم علت این باشد متولیان و دینشناسان از درکِ دین در معنایی که منظور خداوند است، عجز دارند و فکر میکنند مقاومت بر سر فهمِ گذشته و حال، حراست از کیانِ دین است. حال آنکه در دین، عنصر زمان و مکان مستتر است که اگر در نظر گرفته نشود، پیام روشن آن شنیده نخواهد شد. یادآوری: من چون گنجایش فهمم کم است، در هفته دو بار، حتی شاید یک بار توان مباحثه با شما را دارم. پیشنهادم این است شما هر چه میتوانید، بفرمایید تا من بهره ببرم و از دانایی پس نمانم.
پاسخ وارده به دامنه: برداشت شما را از آوردهی من : " اگر آنان دیر بجنبند ... " به صورت زیر می توان خلاصه نمود :
۱ - دسترسی به آموزه های دین برای همهی دین داران آسان نیست.
۲ - متون دین نیازمند تفسیر است.
۳ - تفسیر متون دین، وظیفهی متولیان دین است.
۴ - شرط تفسیر درست متون دین برخورداری از دانش های ویژهی درون دینی و آگاهی لازم از علوم و فرهنگ زمانه است.
۵ - ضعف دینی در اکثریت دین داران و خروج تدریجی نسل جدید از دین به رغم در اختیار داشتن همهی امکانات تبلیغی گواهی روشن بر ناکار آمدی متولیان دین است.
۶ - ضرورت بازنگری متولیان دین در شیوه های به کار گرفته شده و آسیب شناسی آنها.
تا اینجا - فکر می کنم - خلاصهی تمام آنچه از لا بلای بیان شما برای من قابل استخراج بود را آوردم و آنها را می پسندم. اکنون با فراهم آمدن زمینه های لازم برای بحث های جدی پیرامون دین و متولیان آن از شما می خواهم - در صورت موافقت - به نقد شیوه های دین شناسی انان بپردازیم. شما فرصت دارید تا هر زمان که فراغت یافتید دست به قلم ببرید و ما را محظوظ نمایید.
پاسخ وارده به دامنه: آغاز سخن پیرامون متولیان دین ۱ - متولی دین : " متولی " ، از ریشهی " تولِی" است. "تولی" ، حد اقل دارای سه معنی شناخته شده است: سر پرستی، رفتار دوستانه، رگشتن ، پشت کردن. مقصود از " تولی " در اینجا معنای اول است. بنا بر این " متولی دین " یعنی سرپرست، متصدی، و زعیم دین. " دین " در اصطلاح، به مجموعهای از باورها و اعمال ویژه ای گفته می شود که توسط متولیان دین، از متون مقدس آن دین، استخراج و در اختیار عموم دینداران قرار داده می شود، این مجموعه را عقاید و احکام می گویند. به علمای متخصص در عقاید، متکلمان/ الاهیدانان و به علمای متبحر در احکام، فقها / مجتهدان اطلاق می شود. کسانی از فقها که از میان دیگر فقیهان دارای مراتب علمی برتری در همان رشته باشند در صورت حمایت شدن از جانب دیگر بزرگان دین، حایز مقام مرجعیت دینی برای عموم دینداران خواهند شد. رسم پذیرفته شده از گذشته این بوده که عنوان زعامت دینی به گروه فقیهان داده می شده است نه به متکلمان و الاهیدانان، هر چند در رشتهی خود علامهی روزگار می بودند.
۲۵ بهمن ۱۴۰۰
پاسخ وارده به دامنه: اشاره کردیم که عالمان دین، دو دسته اند: متکلمان، و فقیهان. رسالت اصلی دستهی اول، پاسداری از ایمان و اعتقادات مردم، و مبارزه با خرافات و دفاع ازحریم قدسی دین در مقابل شبهه افکنان، و رسالت اصلی فقیهان، استخراج احکام الهی از منابع آن و قرار دادن آنها در اختیار مومنان پراکنده در هر جای زمین است. آثار فلسفی، کلامی، تفسیری و ... ی موجود در کتاب خانه های عظیم جهان اسلام، حاصل قرنها تلاش بی وقفهی دستهی اول وآثار سترگ فقهی، اصولی، حدیثی و ... تراث عظیم به جا مانده از دستهی دوم می باشد. در تعریف فقه می گویند : " هو العلمُ بالاحکامِ الشرعیهِ الفرعیه عن ادلتها التفصیلیه" ( فقه عبارت است از علم به احکام شرعی از طریق تحقیق و بررسی روشمند در منابع تفصیلی که عمدتاً عبارت از کتاب و سنت است ". و فقیه به کسی می گویند که متخصص در رشتهی فقه می باشد. در اینجا به یک انحراف عقیدتی ویرانگری که در اذهان عوام و خواص رسوخ یافته اشاره می نمایم، و آن این که پیش از این گفتیم: متولی دین یعنی کسی که به خاطر تخصص فقهی اش بر مسایل شرعی صلاحیت ان را یافته تا مردم عامی برای عمل به وظایف شرعی فردی خویش به وی مراجعه وبه فتاوای او عمل نمایند. انحرافی که در ذهنها پیدا شده این است که ولایت بر دین را به معنای ولایت بر دینداران هم دانسته اند و استناد کرده اند به این روایت معروف : " بنی الاسلام علی خّمس: علی الصلاه والزکاه و الصوم والحج والولایه " در حالی که پر واضح است که مقصود از آن، سر پرستی اسلام است نه سر پرستی از آنجا که می بینم کار دشوار مدیریت مدرسه مجالی برایتان نمی گذارد تا زمانی گه خودتان اعلام کنید مزاحمتان نمی شوم.
پاسخ وارده به دامنه: از امام صادق - علیه السلام نقل شده که فرمود: " احبُ الاخوان الی من اهدی الی عیوبی" ( محبوب ترین دوستان برای من کسانی هستند که عیب های من را به من هدیه نمایند ) . خدا یار و نگهدارتان باد.