نقشهی منطقهی جنگی جُفیر خوزستان
خاطره: به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. شبی بدون ماه تابستان ۶۲ در جُفیر از گردان مسلم بن عقیل که فرماندهمان شهید عالی عارفپیشهی جویباری بود برای کندن کانال عملیاتی جلو رفتیم و چندصدمتر جلوتر مارپیچ با کلنگ میکندیم زیر آتشتهیهی دشمن. ناگهان گلولههای خمپاره بالای سرمان چون باران باریدن گرفت. کناردستم نعمت مقصودلو سرخنکلاتهی گرگان بود. گلوله وسط کمرش پایین آمد و بدنش را پارهپاره به هوا برد و بر زمین کوباند و موج و ترکشش ما را بر کفِ کانال گیج و گُنگ انداخت. باران هم گرفت خیس برگشتم سنگر. نور فانوس را بالاتر آوردم. از جاماندهها میگفتیم. ناگهان دیدم پشت اُورکُتم تیکههای جگر و گوشت مقصودلو چسبید. به سیدعسکری شفیعی و زینالعابدین زلیکانی دودانگهای نشان دادم و ... . آری از پیکر شهید مقصودلو چونان شهدای عاشورا فقط و فقط، قطعات ماند.