به قلم دامنه: به نام خدا. سلام. بر کتاب «ترجمهی عربی بیانیههای» سال ۸۸ آقای میرحسین موسوی،
مقدمهای -که تاریخ دقیق آن مشخص نیست چه زمانی نوشته شد- درج شده است که در آن «دفاع از حرم» به «خونریختن در سرزمینهای بیگانه برای تحکیم پایههای رژیمی کودککش اطلاق» شد.
نقد بنده بر این مقدمه: چندان به نوع نامگذاری ورود حاج قاسم سلیمانی در بحران منطقه نباید توقف کرد که محور بحث سیاست ایران در برابر آن بحران فراموش شود، اسم آن قطعهی تاریخی ایران در جنگ سوریه هر چه میخواهد باشد، اما اصالت کار حاج قاسم از جنس پیام و محتوای اسلام و در ردیف رفتار جهانگرانه و کمکبخشانهی سیرهی پیامبر اکرم ص بود و در کارنامهی آن، اذن معتبر و حکم شرعی ولیفقیه درج شد. یک آدم بامرام و باانصاف هرگز مأموریت ریشهکنی فرمانروایی امارتِ وحشت، به دست فرماندهی درستکار قاسم سلیمانی را، به کمک صرف رژیم اسد تنزّل نمیدهد. این خبط و خیال است که کسی بخواهد برخورد قهری و مدافعانهی نیروهای ایران را در برابر پدیدهی مرموز داعش -که به تعبیرم سلولبنیادی حزب بعث بود و اینگونه دهشتناک بازتولید و نموّ داده شد- به تعابیر زشت، آلوده سازد.
بر اساس افکار و عقاید شخصیام معتقدم هر کس خواست دربارهی ورود ایران در جنگ سوریه نظرش را آزاد بیان کند، حق شهروندی اوست، اما کاملاً واقفم چنین برداشت و توصیفی از آن، نه تنها لهکردن مرام که انحراف در پایههای ایدئولوژی و گرایش مکتبیست. از نظر من این ادبیات به کاررفته در مقدمهی آقای میرحسین، با مبانی مکتب مذهبی و سیاسی امام خمینی منافات دارد و آغاز یک کژراههی نوین است که حتی کار سایرین را که قائلاند بنای بهترکردن کشور را دارند، دشوار و بهشدت تیره و ناهموار میکند. این نوع نگاه تند و خطاآلود فقط نافع افکاری میشود که به از بینبردن نظام عزم نمودهاند؛ گرچه وقتی دست ملت در دست انقلاب اسلامی بماند و نظام خادم مردم به پیش رود، از احدی کاری برای برآشفتگی داخلی ساخته نیست.