منو
درباره ی سایت دامنه
دامنه‌ی داراب‌کلا

qaqom.blog.ir
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، داراب‌کلای میاندورود
Qalame Qom Damanehye Dovvom
جهان، ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود، داراب‌کلا

پیشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعي
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

مردم یکتاپرستِ غیور ایران

شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۷، ۰۵:۵۴ ب.ظ

به قلم دکتر فتح الله دهقان: سلام. استاد مباحث تاریخی، بسیار مهم است از جنبه های مختلف، خصوصاً عبرت اموزی از تاریخ و نیز تجربه اموختن. اما موضوعی را که مطرح فرمودید در پست ۶۵۷۲ با عنوان «چرا کمونیست ها در ایران موفق نبودند؟» (اینجا) نیاز امروز جامعه ایران می باشد؛ که نشانه از ذکاوت حضرت عالی دارد که از نعمات خاص خداوند است که به هر کسی نمیدهد و من آن را مصداق این فرمایش مولای من وشما علی (ع) که میفرماید «فرزند زمانه باش» می دانم و با چند جمله از متن تان استقبال می کنم:

 

 

۱- راجع به روسها مطالب مهم وارزشمندی را اشاره فرمودی. اینکه ملت ایران چرا به طرف کمونیستهای ملحد نرفتند؛ به نظر من این برمیگردد که مردم ایران در طول تاریخ حیات شان همواره مردمی موحّد ویکتاپرست بوده. به گواه تاریخ مردم این سرزمین تنها ملت یا یکی از ملت های بوده اند که که یکتاپرست بوده وسنگ وچوب و......نپرستیده اند.



۲- دیگر اینکه عملکرد روسها در تاریخ همسایگی با ایران، با تجاوز ورزیدن و خیانت عجین است. معاهدات گلستان وترکمن چای و....... قطره ایی از این اقیانوس است. کمونیست های ملحد نیز ادامه دهنده سیاست پطرکبیر در پوشش ایدئولوزی کمونیستی بودند که در مقالاتم به آن پرداخته ام.

 

۳- همانطور که استادانه فرمودی گفتمان چپ در ایران برخاسته از ملی گرائی و یا ناشی از مکتب شیعه _که هر دو زائیده جغرافیای فلات ایران است و نیز سازنده ی تاریخ معاصرایران_ نبوده است؛ در حداقلش. بلکه زادگاهی نامانوس برای ایرانیان دارد وعملکردی بر ضد منافع ملی ایران ودر راستای آمال و آرزوهای به واقعیت نپیوسته مکتب متناقضِ با فطرت پاک مردم ایران و مملو از پارادوکس کمونیسم در تئوری وعمل استالین جنایت کار به شهادت تاریخ.

 

۴- حضرت عالی مستحضرید کمونیسم توانست سراسر دنیا را در هم نوردد، از آسیا تا آمریکای لاتین، ولی در ایران هم مرز با همسایه با روسیه وَقعی به ان نهاده نشد این به ذات یکتاپرست  و نهاد پاک مردم این مرز وبوم و هوش وذوق  برخاسته از فرهنگ غنی ایرانی برمیگردد که  زبانزد خاص وعام است. فرهنگی که با وجود شکست نظامی ایران از مغولان خونخوار انها را مقهور خود کرد.


۵- استاد واما حزب توده، که فرمودی این حزب کارنامه سیاهی و یدِ طولایی در خیانت با این سرزمین دارد:

 

الف- از خنجرزدن به نهضت ملی شدن نفت گرفته تا شریک بودن در فتنه آذربایجان و کردستان که به دستور مستقیم استالین برای تجزیه ایران ایجاد شد و میرفت کیان ایران را بر باد دهد که باهوشیاری سیاست مداران کهنه کار ایرانی وحمایت جامعه جهانی وتهدید اتمی ترومن وشجاعت نظامیان ایران والبته حمایت مردم ایران بساطش جمع شد. وهمه اینها در راستای مشیت خداوند ولطف وکرمش به این ملت آشنا با معبود بود.

 

ب- ودیگر اینکه حزب توده عملکردش بر اساس مانیفستی بود که توسط کُمینترن دیکته میشد و در راستای منافع روسها بود

 

ج- وخیانت دیگر حزب توده جذب نخبگان ایرانی به شعارهای فریبنده ودروغین کمونیستی الحادی که قاعدتاً بایستی در راه پیشرفت وتوسعه ایران بکار گرفته میشد واز همه تاثیرگذارتر بجا ماندن تئوری خشونت برفرهنگ سیاسی ایران است که اثار مخرّبش را همه می بینیم.


۶- استاد؛ هم فرهنگ ایرانی و هم گرایش آزاد و انتخابی مردم به شیعه، ما را که ماه تابانش و رییس مذهبش امام جعفر صادق (ع) است  که از سلاله پاک فاطمه (س) است _هم او که زبانزد خاص و عام در بخشش وانفاق  ورحمت است_ و البته پیامبری که به گواه تاریخ وحتی اعراب جاهلی، فتوّت و مردانگی امانت داری اش و... است هم او که  پیامبر رحمتشش میخوانند و همه اینا، ذرّه ای از ذات پاک احدیت است که منزه است از خشونت و انتقام گیری و... که این خشونتها و.... رسوب تفکر جریان چپ وکمونیستی در این سرزمین پاکی و رحمت است. روده درازی کردم ببخشید. و اصلاح نمایید.

 

 

نکتۀ دامنه

 

به نام خدا. سلام بر جناب دهقان که شادمانم نگه می دارد به هفت دلیل:

 

قلم و کتاب بالین اوست. و من مأنوسان با کتاب را «دارای قدر و مقام» می دانم.

 

همیشه گرمای روابط من با هر کس که کتاب و نوشتن را کنار می گذارد، بخار می شود؛ چراکه دوستی من بر اساس مکتب است نه هوَس. از این رو شاید گمان رود من دوستان کمی دارم و یا انزوا را می پسندم که هر دو، پندار است. من مانند دهقان دوستان دیگری هم دارم که نه هرز می روند و نه هدَر. نه تنبل اند و نه آماسیده.

 

برای من کسی که عُمق را می بیند و سطح را با زیرکی می گذرد، نخبه است نه پَخمه. همین که کسی متن مرا دربارۀ کمونیست های روسی و روس زده خواند و با ذکاوت یکتاپرستی و فلات ایران را به میان کشید می فههم چقدر در وسط میدان پژوهندگی ست.

 

بی‌جهت نمی بینم وقتی جهانگیری کمونیسم را مثال آوردی تا روشن کنی اما کمونیست روسی حتی یک قدم هم از مرزهای ایمان یکتاپرستان دین خدای مهربان در ایران نتوانست گذر کند؛ که فاطمه دارد و علی. جعفر صادق دارد و محمد امین. بر همۀ آنان ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِینَ. ۴۶حجر.

 

از نظر من همه چیز دامنه دارد. درخت، کوه، دیکته، دعا، زور، عدل. و من دوستانی را دارای دامنه می دانم که فکر و خیال و عقل و طلب دانش _این چهارمطلوب زیبای آدمیت_ را در وجود خود نکُشته باشند. ممنونم از دهقان که نه فقط نکشته ای بلکه آبیاری اش کرده ای و مُثمِر شده ای.

 

نکته‌خوان نکته‌دان هم می شود. سخن را درست هجی کرده ای. خشونت و دروغ که شیوه زشت «توده»ای های استالین پرست بود. و شما با درایت و هوشمندی آن را مطرح کرده ای.

 

این است ضمن سپاس یک تاکتیک از چند تاکتیک حزب توده را بیان می کنم که شِمّه ای از آن سازمان وابسته و نوکرمآب بود: دروغ و برچسب _که در فرهنگ دینی همان بُهتان و تهمت است_ به انضمام ارعاب و خشونت. هر چهار دور باد از این مُلک و مملکت.

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/992

نظرات (۵)

همانطور که زمانی این تفکر بوده که مارکسیست علمی در اقتصاد و مشی زندگیست و می توان مسلمان مارکسیسم بود هم اکنون هم اینطور جا زدند که فیزیک و شیمی و ریاضی و سایر علوم غربی و فن آوری آن هم علم زندگی هستند و می توان شیمیدان مسلمان و امثالهم بود.
سلام جناب علی رضا
نکته ات آموزنده است
بله، هر دو نگرش خطاست.
به قول یک اندیشمند ایرانی، علم وحشی ست یعنی مال و اهل کسی و یا کشوری نیست و در تملک هیچ کس قرار نمی گیرد
بهتر است بگویم علم بی وطن است.
آن اخلاق و خُلق و خوی است که ممکن است:
اسلامی باشد یا مسیحی،
ایرانی باشد یا اروپایی.
سپاس
همانطور که زمانی این تفکر بوده که مارکسیست علمی در اقتصاد و مشی زندگیست و می توان مسلمان مارکسیسم بود هم اکنون هم اینطور جا زدند که فیزیک و شیمی و ریاضی و سایر علوم غربی و فن آوری آن هم علم زندگی هستند و می توان شیمیدان مسلمان و امثالهم بود.
علیک سلام
نکته بنده این بود که این علوم اصلا متعلق به اسلام  نیست.
علوم جدید و تکنولوژی، مختص سبک زندگی ماده گرایی غرب بر محور تفکر اومانیستی است که محرّک آن نظام سلطه و سرمایه می باشد و مسلمانان نباید نظام آموزشی خود را بر اساس این علوم قرار دهند.

تمدن بدلی bornos.blog.ir
سلامٌ علیکم
در کامنت پیشین شما جناب علی رضا دوست بزرگوار این توضیحی که الحاق فرمودی، دیده نمی شد. به هر حال از تبادل دیدگاه آن جناب ممنونم. بهره بردم.
تا حدّ زیادی باهم هم نظریم. خصوصاً در نفی با سلطه.
رویکردمان به نظرم باید اقتباس باشد و تنقیح نه نفی و انکار مطلق.
چون پیامبر خدا (ص) فرمود علم را بیاموزید ولو تا چین برید
پس علم وجود دارد و آن حضرت گفتند طلب علم کنید
پوزش
زحمت کشیدید.
خدا توفیقات تان را افزون کند برادر.
علیکم السلام و رحمت الله
واژه علم در روایت به معنای science نیست. بلکه در چهارچوب روایات علم به معنای کشف رازهای هستی از منبع وحی و انطباق و هماهنگی با عالم تکوین بود نه کشف روابط جزئی برای تسلط قهرآمیز بر طبیعت.
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته
از محضر شما استفاده می کنیم جناب علی رضا
اما بعد؛ علم، در بیان علامه طباطبایی در تفسیر آیهٔ ۵ سورهٔ مبارکه ی علق، آموختن است.
من علم را آموختن می دانم برای رفع مجهولات و آنچه انسان نمی داند.
اگر رسول خدا (ص) فرمودند حتی اگر  تا چین  هم طی مسیر کنید بیاموزید لذا اگر علم فقط کشف راز هستی از منبع وحی بود چرا پیامبر  خدا امت خود را این گونه به علم بشری توجه داد؟
این نیست مگر آن که علم بشری را می گفت، زیرا عقل رسول باطنی ست و وحی رسول ظاهری‌ هیچ کدام نافی هم نیستند.
ممنونم از جناب شما که اهل فضلی و دانش، با هم در این زمینه اختلاف رأی داریم که همین خود ارزش است.
از جواب شما در وبلاگت نیز متشکرم آقا.
خدا حافظ
و علیک سلام
درباره حدیث مشهور "اطلبوا العلم و لو بالصین"
بخش مقالات و گفتگوهای وبلاگم مراجعه فرمایید

سلام به شما
من فرصت مراجعه ندارم. بحثی بود که خود شما آغاز کردید و من هم دیدگاه خودم را شرح دادم. تمام.
از لطف شما ممنونم جناب علی رضا.
خدا نگه دارتان
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">