به قلم دامنه. به نام خدا. چندی پیش «خرمگس» را تا تَه خواندم. رمان «خرمگس» اثر خانم اتل لیلیان وُینتیج است. ترجمهی خسرو همایونپور، چاپ اول ۱۳۴۳، چاپ چهاردهم ۱۳۸۸، تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۸، ۳۷۳ صفحه. چند نکته از خرمگس می نویسم:
یک: رمان اشاره دارد به مبارزهی سرسختانهی اعضای سازمان «ایتالیای جوان» علیهی اشغالگران اتریش که ایتالیا را به ۸ کشور پارهپاره کرده بودند و کلسیای کاتولیک رُم به جای دفاع از رهایی ملتِ ایتالیا از یوغ ستمِ اشغالگران، از اتریشیها حمایت میکرد. این رمان، در حقیقت آن سوی چهرهی کلیسای کاتولیک را برملا میکند که همیشه میخواهد راه راحتِ بیدردسر را به جای جاده دشوار بپیماید. و خرمگس، نام قهرمان مبارز داستان است که یگانه سلاح او ایمان واقعی اوست که میکوشد ایتالیا را از مِحنتکَده، به رهایی برساند. در بیان رساتر این رمان این پندار را که کلیسا راهنمای ملت است، پوچ میکند.
خانم اتل لیلیان وُینتیج
عکس از دامنه
دو: اگر بدانید -که میدانید- جرجی اورِست جغرافیدان مشهور جهان که بلندترین قلهی جهان در هیمالیای نپال به اسم او ثبت شده است، یعنی قلهی اورِست، عمویِ مادرِ نویسندهی همین رمان، اتل لیلیان وینیج است. اتل، رمانهای دیگری هم نوشت مثل «کفشت را بکَن». سه: وقتی مبارزین در اوج مبارزهاند دریاچهی زیبا حتی کنار آلپ، تأثیر کمتری از آب تیره و آلوده در مبارزین بر جای میگذارد. این درسی است که رمان به خوانندگان میآموزاند. حرف خودم را همینجا ببُرّم وُ به ذهن خوشتراش شما زیادتر ازین! سوهان نکشم! بیفزایم ژوزف مازینی انقلابی مشهور ایتالیا در سال ۱۸۳۱ سازمان مخفی «ایتالیای جوان» را پایهگذاری کرد که سرانجام با مبارزات بیامان مبارزان، کشور ایتالیا در ۱۸۷۰ متحد شد.