در زابل چه می گذشت؟ :: دامنه‌ی داراب‌کلا
Menu
مطالب دامنه را اینجا جستجو کنید : ↓↓

qaqom.blog.ir
Qalame Qom
Damanehye Dovvom
ابراهیم طالبی دامنه دارابی
دامنه‌ی قلم قم ، روستای داراب‌کلا
ایران، قم، مازندران، ساری، میاندورود

پيشنهادهای مدیر سایت
آخرين نظرات
طبقه بندی موضوعی
دنبال کننده ها
بايگانی ماهانه
نويسنده ها

به قلم حجت الاسلام مالک رجبی دارابی. سفرنامۀ تبلیغی. قسمت چهارم. عاقبت یک روز مغرب محو مشرق میشود/ عاقبت غربیترین دل نیز عاشق میشود. بیست سال قبل روزهای آخر اردبیهشت ۱۳۷۷ از مشهد مقدس به مقصد زابل اتفاق افتاد . با مدیریت گروه تبلیغی  حاج آقا علوی که با هم در حوزه ی علمیه ی حاج آقا موسوی نژاد مشغول درس بحث بودیم  و ایشان دو اتوبوس از علماء و فضلا را که قریب به ۱۰۰ نفر مبلغ جهادی بودند ترتیب دادند . و ثبت نام نمودند . جهت تبلیغ در ایام ده روز اول محرم الحرام که در این سفر جرائت بیشتری جهت رفتن به تبلیغ پیدا کردم چرا که در سفر اول به ارومیه موفق بودم و مورد تعریف و تشویق قرار گرفته بودم .

 

اوقاف استان مازندران

حیدری جناسمی

۱۵ تیر ۱۳۹۷

شیخ مالک از راست نفر چهارم

 

در این سفر به زابل با قوت دل بیشتری و با شور و شعور ی که در درونم نهادینه شده بود ما را بر آن داشت که عزم را جزم کنم تا از صمیم قلب برای خدا و امام زمان کار کنم . در این سفر علی رغم اینکه همراهان کثیری داشتم مخصوصا برادر بزرگوارم جناب حجت الاسلام شیخ علی رمضانی دارابی بالا محلی فرزند رضا علی نوه ی حاج اکبر رمضانی  شخصیت متین وزین و شجاع از این  جهت خیلی دلگرم بودم ولی یک چیز در من دغدغه و استرس ایجاد کرد و آن اینکه در خبرها شنیده بودم زابلی ها آدم کش هستند و شب هر کجا بخوابی یواش میایند سرتان را از بدن جدا می کنند در کنارت می گذارند. این جریان فکرم را سخت مشغول کرده بود .گفتم خدایا ما تازه تشکیل زندگی دادیم و بچه کوچولو دارم (عفیفه ام آن زمان نه ماهه شده بود) مردد بین رفتن و نرفتن شدم تا اینکه با مدیر گروه تبلیغی صحبت کردم جریان بِکُش بکُشِ زابل را گفتم .

 

کُشتن واقعی بود. یعنی سنی های خیلی متعصب و افراطی و وهابیت و طالبان و اطرافیان بِن لادن از افغانستان می آمدند در زابل شیعه ها را قَلع و قَمع می کردند و حمّام خون براه می انداختند . واقعاً می کشتند . مسئاله کشتن واقعاً جدّی بود مثل داعشیها ولی در آن زمان داعش معروف نبود طالبان و بن لادن و وهابیت متعصب ...بیشتر سرِ زبانها بود . بالاخره استرس  و دغدغه ی من شدت گرفت . نه تنها من بلکه همه ی طلبه ها از این جریان مطلع بودند . و اکثریت این دغدغه را داشتند و خیلی می ترسیدند همین کشتن باعث شد . خیلی انصراف دادند . نیامدند . مدیر گروه گفت مُردن حق است . معلوم نمیکنه کجا میمیریم . امکان داره در همین مشهد یک حادثه ای اتفاق بیافتد بمیریم .. ولی ما مهاجر الی الله هستیم و از خدا می خواهیم در این سفر تبلیغی بهترین ها را برایمان در پرونده ی اعمالمان ثبت و ضبط نماید . و گفت هر جور راحتی یعنی در رفتن و نرفتن تبلیغ مرا مخیّر کرد . دیگر نمی دانم چی شد بالاخره دل به دریا زدم . رفتم..... ادامه دارد. دارابکلا. مالک رجبی دارابی.

 

جواب دامنه

 

به نام خدا. سلام. بیفزاید دامنه

 

عاقبت یک روز، مغرب محو مشرق می‌شود

عاقبت غربی‌ترین دل نیز عاشق می‌شود

 

شرط می‌بندم که فردایی –نه خیلی دور و دیر–

مهربانی، حاکمِ کلِّ مناطق می‌شود

 

هم زمان سهمیه‌ی دل‌های دل‌تنگ و صبور

هم زمین ارثیه‌ی جان‌های لایق می‌شود

 

قلب هر خاکی که بشکافد نشانش عاشقی‌ست

هر گُلی که غنچه زد نامش شقایق می‌شود

 

با صداقت، آسمان سهمی برابر می‌دهد

با عدالت، خاک تقسیم خلایق می‌شود

 

عقل هم با عشق یک‌جوری توافق می‌کند

عشق هم با عقل یک‌نوعی موافق می‌شود

 

عقل اگر گاهی هوادار جنون شد عیب نیست

گاه‌گاهی عشق هم هم‌رنگ منطق می‌شود!

 

صبح فردا موسم بیداری آیینه‌هاست

فصل فردا نوبت کشف حقایق می‌شود

 

دستِ‌کم یک ذره در تاب و تب خورشید باش

لااقل یک شب بگو: کی صبح صادق می‌شود؟

 

می‌رسد روزی که شرط عاشقی، دل‌داده‌گی‌ست

آن زمان هر دل فقط یک بار عاشق می‌شود!

خلیل ذکاوت

| لینک کوتاه این پست → qaqom.blog.ir/post/966
  • دامنه | دارابی

تک نگاران دامنه

نظرات (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
دامنه‌ی داراب‌کلا

قالب کارزی چهارم : دامنه ی داراب کلا