ته زن برار " در گروه نیست و الا...
دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی:
اینم شوپلا بسمالله...
ویرایش
شِودپلا. واوش افتاد.
سید موسی صباغ:
معلومه که نخوندی برسینی.
نوش جان.
شود پلا.
سید اسحاق شفیعی:
سلام آقا موسی من تقلب نزومه قبل از مسابقه و غلط گیریِ مدیر افرادِ عکس ره نگاه کاردمه و به مرحومین هم خدابیامرز دامه .
سید موسی صباغ:
خا . الان چه ناراحتی . وه که جایزه بده که نیه .
سید اسحاق شفیعی:
اره راس گونی ، آقا قرائتی گوته اگه یه ریالی بَتونی شخ وچه جه بَیرین شاه کار هاکاردنی همین .
سید رضی سجادی:
سلام
ایستاده از راست اسدالله سجادی حاج سیدمحسن سجادی سید کاظم صباغ سید علی اصغر شفیعی حاج علی رزاقی ابراهیم طالبی کربلای حسن صادقی نشسته ازراست سید رضی سجادی حاج سید رسول هاشمی مرحوم دوست وهمکارم اقا یوسف رزاقی
سید اسحاق شفیعی:
سلام حاج سید رضی عزیز ظاهراً این عکس مد نظر مدیر نیست .
دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی:
::
ت فرمایش دِرِس هس. ویرایش زدم. هول هایتمه! واوش تایپ نشد!
سید رضی سجادی:
جایزه جه خانه در بوره
دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی:
::
عملیات روانی موقوف! کشکولی.
مگه جواب درست دادین تو و قاسم و سید اسحاق که شخوچه جه جایزه بگیرید. جواب غلط، جایزه مگه دارد آق معلم؟؟؟؟
سید اسحاق شفیعی:
اما خامبی تک ماده بزنیم و بوریم مشهد خوبه دیگه .
سید رضی سجادی:
اره اقا سید موسی درست گفت منم درست گفتم
دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی:
::
اسا خوب معلومه شد که ضَب ضد شِخ هستین شِماها!!! کشکول.
شخوچه ج بد بُشین انگار شخا ج کجِنی!
آق سید اسحاق خوبه که ت آق داداش روحانی هست؟
یعن دکتر آق سید علی و دکتر سید احمدآقا پسران حاجآقا مصداق سخن شیخ محسن قرائتی هستن!!!؟؟ عجب عمویی هستی تِ !!!!!
::
به هیچ وجه من الوجوه!
این مدیر مدرسه خام نمیشه!!!
این جه دیگه اون جه نیهه!!!
::
آق حاج سید رضی سلام
تا دیر نشده یک «ی» به روی کلمهی سید موسی بذار!!!! بد نوشتی
::
ت تا اسا کاجه بودی
همه گفتند تو تازه داری اسم ردیف کاندی آق سید رضی؟؟؟؟
سید رضی سجادی:
درست گفتم یا نه
دامنه ۱ | ابراهیم طالبی دارابی:
::
عملیات با پیروزی مدیر بر چند اعضا خاتمه یافت.
چه جالب هم شد. تارومار شدید هر چهار تا.
::
اون بالا سه نفر بایتنه پ آمدی وسط. این مگه حساب است.
تو هم مردوووووووود شدی رضی
سید رضی سجادی:
منم هستم درخدمت شما یه بلید چهار نفر بگیریم
سید اسحاق شفیعی:
پس مه حرف درسه که آقا قرائتی هم باهیته و تاکید داشته . ولی هلی خواری باغ حاج رضی و حاج حجت رمضانی ره در نظر دار که آقا موسی تهدید هاکارده .
" class=" تازه ترین نظرها در زیر : ">
ناشناس
شیخ محمد غلامی: سلام. آدینه بر شما استاد گرامی جناب اقا ...
متن نقلی: "عبدالنبی قیم نویسنده و پژوهشگر با نگارش متنی به سخن منتشر شده از دکتر جواد طباطبایی واکنش نشان داد... و گفت: این بخش از صحبت های او [آقای جواد طباطبایی] است: "عرب ها جایی عنوان کرده اند که عرب نمی تواند شاهنامه داشته باشد. می بایست بیان کرد که شاهنامه نوشتن مستلزم ملت داشتن است و اگر ملّت به اُمت مبدل شود؛ آن زمان دیگر نمی شود؛ شاهنامه داشت. طباطبایی با اشاره به این نکته که اعراب نه تنها نمی توانند شاهنامه داشته باشند، بلکه حافظ و سعدی هم نخواهند داشت، افزود: حافظ، بیان اسطوره ملی ما است. ما ملت غیبیم و حافظ لسان الغیب است چون لسان یک ملت است (خبرگزاری مهر، ۱۲ مهر ۱۳۹۶).
عبدالنبی قیم
دکتر سید جواد طباطبایی «Javad Tabatabai»
سؤال من از آقای طباطبایی این است که عرب ها کجا عنوان کرده اند که نمی توانند شاهنامه داشته باشند؟ لطفاً منبع این سخن را به ما نشان دهند. کجا و در چه کتابی یا در چه مقاله ای یا نوشته ای عرب ها چنین سخنی گفته اند؟ این عرب ها چه کسانی بوده اند؟ با عرض معذرت اگر آقای طباطبایی سند و مدرک نشان ندهد من ناگزیرم به همه اعلام کنم که ایشان دروغ گفته است. و به قول فرانسیس بیکن در عالم علم دروغ گفتن، جنایت است. من مطمئن هستم که عرب ها چنین سخنی نگفته و نخواهند گفت. آقای طباطبایی با این سخن خود نشان داد که از شعر و ادبیات عرب بی اطلاع است. پانصد سال قبل از شاهنامه، عرب ها " معلقات سبع" را داشته اند که از نوادر شعر بوده و هست.
ایرانی ها شعر را از عرب یاد گرفتند. پیش از این شعری وجود نداشت، این هم از برکات اسلام بود. آقای طباطبایی به من بفرمایید اگر پیش از اسلام در ایران شعر بوده، ایرانیان باستان به آن چه می گفته اند؟ بروید کتاب های ادوارد براون و کارل بروکلمان را بخوانید تا با شعر عرب آشنا شوید. باید گفت که آقای طباطبایی هم اطلاعات خود را رسانه ها یا فضای مجازی اخذ کرده اند ... از سایر سخنان غلط و از سر تعصب آقای طباطبایی می گذرم و در صورت لزوم در جای دیگر به آن می پردازم اما برای این که به ایشان و دیگر متعصبان نشان دهم که این ره که تو می روی به ترکستان می رود، سخنی از پروفسور ادوارد براون ایران شناس معروف ذکر می کنم: شک نیست که شهرت فردوسی به شاعری به سبب شاهنامه اوست ، نقادان شرقی و غربی، تقریباً به اتفاق این منظومه بزرگ را دارای ارزش ادبی بسیار می دانند، اما من با شرمندگی فراوان اقرار می کنم که هرگز نتوانسته ام که با آنان در این ستایش پر شور و شوق همآواز باشم. به عقیده من، شاهنامه را نمی توان حتی برای یک لحظه با معلقات عربی برابر و هم سنگ دانست (تاریخ ادبیات ایران - از فردوسی تا سعدی، ص ۲۰۶) منبع